شوشان - مجتبی حلالی :
یک مار افعی در رودخانه ای زلال، ماهی صید کرد و خورد.
یک مار افعی، در رودخانه ای گل آلود یک ماهی را از غرق شدن نجات داد و به خشکی هدایت کرد.
تصویر یک مار افعی که ماهی را به دندان کشیده و در حال خروج از رودخانه است. دیدگاه کاملا متضاد دو رسانه برای انتشار این تصویر چنین است. هر دو با یک مضمون اما با بار روانی و اثربخشی کاملا متفاوت.
حال و روز بیش از یک ما گذشته ایران چنین است. علیرغم همه اخبار پر از تشنج و بار منفی که در سطح دنیا از ایران عزیزمان منتشر، و چهره ای از هم گسیخته از کشور معرفی می کنند، تجمعات نیز به خوراکی 24 ساعته برای برخی رسانه ها تبدیل شده است.
عینا 24 ساعت شبانه روز یک چیز دایما تکرار می شود، ایران چنین است و چنان. ایران به سمتی نامشخص می رود، ایران ...
اساتید مختلف دانشگاهی در انواع کشورها نشسته اند و تحلیل می کنند. راهکار می دهند. گاهی تمایلات و نظرات خود را بیان می کنند و گاهی از نگرانی و دغدغه مندی می گویند. اما آنچه که بیش از هر چیزی مشخص است، خوشنودی از اوضاع کشور است و نه دغدغه مندی برای ایران. به جرات می توان ادعا کرد هیچ کدامشان مایل به بازگشت به کشور نیستند.
باری؛ گشت ارشاد از همان ابتدا نمی توانست موثر باشد. با وجود گوشی های هوشمند، هر شهروند یک خبرنگار است که براحتی هر اتفاقی را که به چشمش عجیب و جذاب و یا ناراحت کننده باشد، به تصویر کشیده و براحتی به اشتراک می گذارد. حکایت خیل عظیمی از فیلم ها و تصاویری است که از برخورد مامورین گشت ارشاد با بانوان بصورت مکرر در اختیار مردم قرار گرفت و مردم را متاثر کرد.
جهان به سمتی عجیب می رود. سیل اطلاعات و اخبار از جای جای زمین و فرا زمینی ها در اختیار عموم قرار گرفته است. چشم می بیند، دل می خواهد. سبک زندگی ثروتمندان، وضعیت آنچنانی آقا زاده ها، اختلاس های هزاران میلیاردی، فرار از کشور و ... اینها درکنار شرایط سخت اقتصادی در دل و ذهن مردم انباشت شده و با تلنگری مانند گشت ارشاد و فوت یا کشته شدن دختر یا پسری جوان به جوش و خروش می رسد.
نتیجه! اعتراضات و تجمعات. بسته شدن اینترنت و از رونق افتادن بالای 10 میلیون کسب و کار اینترنتی. وزیر ارتباطات در گفتگویی با تنی چند از فعالین در فضای ایستاگرام گفته اند: همان روزها که در این فضا فعالیت داشتید، باید به امروز فکر می کردید که ممکن است همه فعالیت و کسب و کارتان از بین برود. این در حالی ست که بر اساس گزارش نت بلاکس خسارت وارده بدلیل قطعی اینترنت 45 میلیارد در هر ساعت برآورد شده است. و نکته جالب تر آنکه اکنون وضعیت فروش فیلتر شکن به اوج خود رسیده و چه درآمدی هم صاحبان فیلترشکن کسب می کنند.
از سوی دیگر و پس از گذر از اختلال در روابط اینترنتی خانواده ها از طریق تماس صوتی و تصویری! باید بررسی کرد، دلایل تمایل بخشی از مردم به این فضاها چیست؟ قطعا مهمترین آن وجود و دسترسی به انواع سلایق است. اما آیا چنین رویکردی در صدا و سیمای ملی و استانی ها وجود دارد؟ انتخاب مخاطبین برای دستیابی به سلایق خود در حوزه های مختلف هنری، اجتماعی، فرهنگی ... صدا و سیما نیست و این بدین معناست که بخش زیادی از مخاطبین به شبکه های خارجی و فضای باز اینستاگرام تمایل دارند، چراکه از این حیث و در رقابت و تبلیغات شاهد ایده و فکری نو نبوده ایم. ضمن اینکه آن اعتماد که باید برای مردم از اپلیکیشن های داخلی شکل بگیرد، هنوز بوجود نیامده و این شاید مهمترین بخش ماجراست.
چرا برخی از شهروندان اخبار صدا و سیما را اگر دروغ نخوانند، واقعی هم نمی دانند؟ هرچند در نقطه مقابل زیاده گویی و بزرگنمایی برخی رسانه ها نیز کاملا عیان است. اما روی صحبت با صدا و سیمایی است که می توانست بهتر عمل کند و ذایقه و سلیقه نسل جدید را نیز بیشتر مورد توجه قرار دهد. و یا به سخنان معترضین می پرداخت، می توانست اثربخش باشد.
در گفتگو با بسیاری از جوانان دهه 80 که اتفاقا دچار هیجانات خاص هم شده بودند، به هیچ عنوان هدف و برنامه ای در ذهن نداشتند و فقط با جنب و جوش مربوط به همین سنین تمایل خود به حضور در تجمعات را بیان می کردند. با همه اینها اراذل و اوباش خوانده شدند! آیا واقعا اینان اراذلند و اوباش؟ آیا بهتر نبود صدای اعتراض و ناراحتی شان در عمل شنیده می شد؟ آیا بهتر نبود جدی گرفته شوند و به نرمی و مطابق با سن و خواسته شان رفتار می شد؟ قطعا بسیار بهتر از بروز اینروزها بود.
جناب اژه ای در گفتگویی اعلام کرده اند معترضین بیایند و صحبت کنیم؟ چگونه؟ از کدام راه ارتباطی؟ حضورا که قطعا میسر نیست، از طریق شبکه های مجازی که اینترنت قطع است، نامه نگاری هم که مدتهاس منسوخ شده... تازه اینها در صورتی است که پس از پاسخگویی به سوالات، سوال و ابهامی دیگر برای نسل جدید و کنجکاو بوجود نیاید.
نسل دهه 80 و 90 را باید بیش از پیش و با شرایط کنونی جامعه دید و شنید. اینها ماحصل نا عدالتی های اقتصادی است. تجمعات و اعتراضات محصول انباشت نداری های والدین است. می بینند و درکی بسیار بالا از شرایط دارند. ذایقه و تمایلاتشان در چارچوبی مشخص و با فکر و نگاهی باز باید بررسی و مد نظر قرار گیرد. در غیر اینصورت شاید باز هم شاهد چنین رخدادهایی باشیم.
باری! هرچند باید به این نکته نیز توجه داشت که حتا اگر این حوادث رخ نمی داد و این حجم از اخبار گوناگون به صدر خبرها منتقل نمی شد هم! نمی بایست از خواسته ها و ایده آل گرایی دهه هشتاد و نودی ها مغفول شد.