شوشان - دکتر غلامرضا جعفری :
سالهاست که دود نیهای سوخته نیشکر تلخ تر از زهر هر ماری خان و مانمان را آتش زده. سالهاست که پروژههای بذاته ضد محیط زیست و سایر صنایع این چنینی نه برایمان نفس گذاشته، نه جای نفس کشیدنی و نه نایی تا شاید نالهمان را کسی بشنود.
صنعت نیشکر برای مردم خوزستان خاصه اهواز و کارون و هزاری روستای اطرافش تا بوده رفاقت نکرده، نه رفاقت که حتی نیهای نیشکر خالی از طعم شیرین رفتاری انسانی بودهاند آن هم در برابر مردم خسته و نابریده.
مردمی که امیدشان به انقلاب با سرریز موشک و خمپاره و خون و تباهی تعلیق شد و پس از جنگ هم میدانیم چه شد و چطور شد. در همان فصل به اصطلاح بازسازی که نتیجهاش یه احتمالی بازسازی جیب سوراخ برخی جماعت بوده!
در این میان لحاف بازسازی گرمای مطلوبی برای شهروند اینجایی نداشت که منتهی الیه این رویداد فتل آب و کارون و کرخه و… بود و اجرای برخی پروژههای معکوس!
تنها تصور کنید اگر همان کشاورز سنتی به جای دیو آب و هوا و خاک زمینش را آب میداد و گندم و گیاه میکاشت حالا و در حداقل نتیجه شاهد ریزش مدام خاکستر بر جهانمان نبودیم.
مضحکه اما رفتار سازمان محیط زیست است که آن همه تلاشی محیط زیست را در اثر وجودی به طور ماهوی ضد محیط زیست نمیبیند و دلخوش است به تغییر مصرف سوختی در پایه نه چندان موثر.
من از اهوازم.اهوازیام که اگر دوده چاههای نفت نکشد، یحتمل از خفقان زاده در شرکتهای نیروگاهی سر به زمین میگذارد. شهروندی اهوازی که اگر نفت و برق نکشد نوبت به خاکستر نیهای شکرین میرسد، نیهایی که شاید در همه جای جهان دلیلی بر شیرینی خون کسان باشد و محصولش دیابت و ... اما در اینجا باید شاهد ریزش خاکستر و دودههای شکرین نیها باشیم و بدتر آنکه چیزی نگوییم ونفس نکشیم.
من؛ انسان اهوازی که روزگارش در آوارگی خیابانها و کوچههای شخم زده و خسته میگذرد! و هر نفسی که فرو میدهد ممد حیات نیست که نشانهای است از بسیاری سرفههای تلخ. سرفههایی که مادران و پدران پیرمان را به سادگی روانه جهانی دیگر میکند و سازمانهای متولی در مزاحی تاریک خبر از پاگیزگی هوا میدهند، پاکی آب و آب!
و آب عامل دیگری است که در همه جهان از موجبات حیات میگویند و در اینجا کسی جرات ندارد بدون دستگاه تصفیه جرعهای آب بنوشد که اگر چنین کرد حسابش با کرام الکاتبین است!
حکایت اهواز و محیط زیست و صنایع شیرینتر از شکرش حکایت مرگی است که حتی خبر نمیشود! به اندازه خبری که یک رییس در باره رییسی دیگر میدهد. اینکه میتوان گازوئیل را از چرخه مصرف حذف کرد آن هم با کلی شادی و خوشی و سرخوشی و البته خاکستر مرگ و نی به چهره شهر انداخت.