شوشان تولبار
آخرین اخبار
شوشان تولبار
کد خبر: ۱۰۹۷۶۱
تاریخ انتشار: ۰۸ آذر ۱۴۰۱ - ۱۷:۳۳
شوشان - قاسم امیری :
اپیزود اول :
حدود دو ماه است که مملکت دستخوش اعتراضات و شلوغی های جدیدی است. در گذشته و به بهانه های گوناگون اعتراضات مختلفی شکل می گرفته اما هیچگاه به این پیوستگی و استمرار نبوده است. در تمامی این اعتراضات نیز گروهک ها و براندازان از هر جای دنیا ممکن بود خود را برسانند و تحرکاتی داشته باشند.اساسا موج سواری و نه طراحی و مدیریت شیوه رایج و متداول همه آنها بود. دشمنی آنها با سیستم حاکم با آغاز دهه شصت و یکی دو سال قبل تر شروع شده بود که احساس کردند در حکومت جدید نیز مانند رژیم قبلی سهمی نخواهند داشت.
به نظر می رسد اعتراضات اخیر ، رهبری منسجم و مشخصی نداشته باشد و آن طور که مسئولان بلندپایه و رسانه های داخلی می گویند اغتشاشگران هدفی جز سرنگونی نظام ندارند.موضوعی که در شعار معترضان در جای جای کشور و تجمعات خارج از کشور نیز شنیده می شود . یعنی ما برای(تقریبا) اولین بار با یک همآوایی و اظهار نظر مشترک بین نظام و مخالفان نیز مواجه می شویم.
اظهار نظر سلبریتی ها مانند اعتراضات قبلی در این دوره نیز ادامه دارد و تاثیرگذار هم می باشد.اما ورزشکاران این بار بصورت غیرمنتظره ای وارد گود می شوند و با توئیت ها و انجام حرکات نمادین ،به اصطلاح سمت و سوی خود را مشخص می کنند.و اتفاقا خیلی موثرتر از سایر صنوف و سیاسیون اعلام حضور می کنند.با این برداشت و از منظر پدافندغیرعامل باید اندیشه ای کرد.

اپیزود دوم :
جام جهانی فوتبال ۲۰۲۲ قطر در حال آغاز است. تیم ملی جمهوری اسلامی در آستانه حرکت به سمت دومین رویداد مهم ورزشی دنیاست. علاقه مردم ایران به فوتبال و تعصبشان نسبت به این تیم بر همگان آشکار است.تجربه تاریخی نشان داده است که پیروزی تیم ملی ایران (در بازی های با اهمیت)می تواند تا آستانه ایجاد وفاق ملی، شورآفرینی کند و در بدنه جامعه ، امید و نشاط تزریق نماید.بطوری که همه کسانی که توان راه رفتن دارند را از خانه بیرون آورد و در جشن شادمانی سهیم نماید. یعنی آدرنالین خون حتی پیران و کهنسالان را نیز تا حد اعلایی افزایش دهد.
این البته یک فرصت تاریخی بود که تصمیم گیرندگان باید برای آن طرحی ایجابی و نه سلبی می داشتند و می توانستند از این فرصت تاریخی برای نزدیک کردن دل‌های ایرانیان استفاده کنند.
اما ظاهرا ،
بررسی وقایع دو ماه اخیر نشان می دهد که حوزه ورزش فراتر از حوزه هنر می تواند در شکل گیری اعتراضات مردمی (و بقول حاکمیت اغتشاشات ) نقش آفرین باشد.با این برداشت و از منظر پدافندغیرعامل باید اندیشه ای کرد.و در واقع باید آب را از سرچشمه بست یا منحرف کرد.زیرا ممکن است به بهانه پیروزی تیم ملی ، معترضان ،اتفاقات غیرقابل پیش بینی را رقم بزنند.

اپیزود سوم :
مخالفان و معترضان از طریق فضای مجازی و برخی رسانه های خارجی انتظارات خود و مردم را از ورزشکاران خصوصا اعضای تیم ملی فوتبال بالا برده اند. تیمی که در آستانه ورود به مهم‌ترین رویداد فوتبالی باید تمرکز داشته باشد و با آرامش کامل پا به بازی ها بگذارد ، زیر بمباران شدیدترین تبلیغات و انتظارات قرار می گیرد. حال ناخوش مردم و حوادث تاسف بار ، بازیکنان تیم ملی را نیز مشوش می کند. از طرفی آنها در دایره قوانین و حصارهای انضباطی قرار دارند که کار را برای آنها سخت تر می کند.همه اینها را اضافه کنید به تبلیغات گسترده در خارج از کشور که شایعه حذف تیم ملی از جام جهانی را محتمل می دانست.
تدارک جلسه دیدار با رئیس جمهور برای تیم ملی داده می شود. رئیس جمهوری که مسئول مستقیم وضعیت فعلی است و خیلی ها سهم بی تدبیری ایشان در بوجود آمدن بحران فعلی را بسیار زیاد تلقی می کنند. 
احتمالا دستورات لازم برای رعایت پروتکلها در دیدار با رئیس جمهور به تک تک بازیکنان داده می شود خصوصا اینکه شرایط کلی مملکت مطلوب نیست و نباید دشمنان در این برهه حساس سوءاستفاده کنند.
گزارش دیدار با رئیس جمهور رسانه ای می شود و تصاویر و عکس هایی که بیرون می آید حال ناخوش مردم و معترضان را ناخوش تر می کند! در بررسی های انجام شده در فضای مجازی و رسانه ها و … چنین استنباط می شود که بازیکنان تیم ملی باید حداقل یک جمله ای در دفاع از مردم و انتقال ناراحتی مردم به رئیس جمهور می گفتند. و بقول معروف در سمت مردم می ایستادند.
انتشار برخی عکس های تا کمر دولا شده - که احتمالا عمدی بوده است- فضا را بشدت علیه تیم ملی شورانده است. اتفاق نادری که شاید برای اولین بار در دنیا رخ می دهد.فاصله ای به بزرگی یک سیاهچاله ظرف مدت چند ساعت بین مردم و تیم ملی شان ایجاد شده است بطوری که خود بازیکنان تیم ملی را هم بشدت نگران کرده است و آنها را به فکر چاره جویی کرده است.به نظر می رسد ایران اینترنشنال تا جایی که توانست بر این طبل جدایی کوبید در حالی که نمی دانست اصل موضوع چیست. همین موضوع نشان می دهد که در در پشت پرده ایران اینترنشنال بر خلاف آنچه می گویند فکر چندانی نهفته نیست.

اپیزود چهارم :
اولین بازی تیم ملی ایران با انگلیس است. انگلیس هم مانند همیشه تاریخ از این فرصت به خوبی استفاده کرده است ‌و تلاش کرده فضایی بوجود آورد که یار دوازدهم تیم ملی را از همراهی ایران حذف کند. ابراز همدردی با معترضان و تبلیغ زانوزدن و… باعث شد که تیم ملی ایران در بازی با انگلیس عملا تنها بماند. 
بازیکنان تیم ملی برای پرکردن خلاء بوجود آمده بین خودشان و مردم سرود ملی را نخواندند . دست بند سیاه زدند و به دنبال فراهم کردن بستر آشتی هواداران بودند. اما گویا تلاش های آنها افاقه نکرد و در ورزشگاهی غریب که هموطنان ایرانی حضور داشتند نه تنها تشویق نمی شدند بلکه فحش هم می خوردند. تیم ملی که سطح فوتبالش از نظر فنی فاصله مشخصی با فوتبال انگلیس دارد در شرایط روحی بحرانی و بدون تمرکز و در حالی که اسیر حاشیه های غیر فوتبالی بود بدترین باخت تاریخی خود را آورد.در داخل کشور نیز نوعی خوشحالی لجاجت آمیزی بروز داد به نحوی که این جمله خیلی جاها شنیده شد که «به جهنم که باختند.حقشان بود!»
این قهر هواداران البته ادامه پیدا کرد و حتی به بازی ولز هم‌کشانده شد . بازی بسیار زیبای تیم ملی و برد شیرین 
مقابل ولز هر چند فریاد شادی را روبروی صفحه تلویزیون ها به آسمان برد اما نتوانست هواداران را به خیابان‌ها بکشاند . خیابان‌هایی که تا حدودی صحنه های تصنعی شادی را به خود دیده بود. آن هم از سوی کسانی که غالبا در شادی های قبلی برای تیم ملی حضور چندانی نداشتند.

اپیزود پنجم :
در آستانه بازی سرنوشت ساز دیگری هستیم.آن هم با رقیب دیرینه ای که وقتی کلمه دشمن را از زبان مسئولان می شنویم ناخودآگاه نام آمریکا تداعی می شود.آمریکایی که در حق مردم ایران کم خباثت نکرده است.آثار منفی طرح پدافند غیرعاملی همچنان در کشور وجود دارد.ظاهرا علاقه ای هم برای بر هم زدن این فضا و قهر مردمی با تیم ملی وجود ندارد. اساسا گره زدن سرنوشت تیم ملی به حوادث اخیر آن هم قبل از بازی های جام جهانی برای تیم ملی یک تهدید بود که شاید برای طراحان در اولویت نبود.مخالفان حاکمیت هم در خارج از کشور بدنبال چیز دیگری بودند ولی به نظر می رسد آنها در زمین مخالف خود بازی کردند.
حالا ما مانده ایم و یک بازی حساس که می تواند تیم ملی ما را تاریخ ساز کند و هوادارانی که هنوز نمی دانند چه کنند!
به نظر می رسد باز هم مدیریت های پشت پرده و رسانه ای می تواند تعیین کننده باشد. با فرض اینکه ایران برنده این بازی باشد این مدیریت های پشت پرده است که در زمین غیر فوتبالی ، برنده را مشخص می کند. برای طرفین هیچگاه فرصت و تهدید این قدر به هم نزدیک نبوده اند.باید منتظر ماند.
اما آنچه باید به آن اذعان داشت این است که فرصت تیم ملی هیچگاه نباید به تهدید تبدیل می شد. فرصتی که همواره می تواند بعنوان یک محور همبستگی بین مردم خودنمایی کند.و در آخر اینکه این تیم شایسته حمایت است .

نام:
ایمیل:
* نظر:
شوشان تولبار