شوشان - غفور کریمی :
تورنمنت فوتبال کشورهای عربی حوزه خلیج فارس و پیامدهای ناشی از استفاده نخست وزیر و رئیس جریان صدر از واژه غیر مانوس خلیج ع ر ب ی ، واکنش های افکار عمومی را به همراه داشته است.
تاريخ صدسالة عراق با دشواری هایی همچون جنگ داخلي،کودتا، شورش و انقلاب تنیده شده و همواره دهشت ستیزه و تنازع برای بقا بر سر اين کشور سایه افکنده است ساختاري قاصر و ضعیف که ماحصل حکمرانی رهبران سیاسی نا کارامد بوده است از این سرزمین يک کشور ورشکسته آفريده است تاریخچه ديرين فتنه، ديکتاتوري، از هم گسستگي سياسي، اجتماعي و فرهنگي، تحولات منطقه اي و مداخلات خارجي، بحرانهاي حاصله توسط حاکمان، فساد نظام مند نخبگان و ريشه دوانيدن سيستم طایفه محور ، تروريسم و تبعات آن، وضعیت وخيم زير ساخت ها، کمبود خدمات عمومي، سهم بندی های سیاسی قومی، وابستگي صرف اقتصاد کشور به صادرات نفت ، تأخير در روند بازسازي ، تعدد گروه هاي شبه نظامي و دسترسي آسان به سلاح، خواست هاي واگرايانه، مناقشات بغداد و اقلیم کردستان، پازلهای سياسیون ناکارآمد و چگونگي روابط قطب هاي حاکم ، حرکت گفتمان هاي سياسي به سمت تيرگي و عدم پايبندي به سازش، آینده این کشور را در محاق فرو برده است.
عراق وارث تاريخ پُر تنش، جامعة چند پاره، گسل هاي قومی/ فرقه اي، تمرکز قدرت از سوي اقليتي از جامعه ، تعريب و مشکلات عديدۀ حل نشده، مي باشد. چنين پيشينه اي، انگاشت عراقی عاري از خشونت را سخت مي نماید. آنچه پس از سقوط صدام در عراق ديده شد، اهتمام نظام سیاسی جديد تنها مصروف تامین بدوی ترین نیاز جامعه یعنی امنیت شده است. بارزترين مسئله، ناکامی حاکمیت در ايجاد يک هويت ملي بر اساس عدم انکار سایرگروه های سیاسی و قومی بوده است اما شکاف ها همچنان پابرجا مانده اند.
این کشور با ادغام سه ولايت موصل، بغداد و بصره با اقوام متکثر، اديان و فرقه ها گوناگون ايجاد شد و همين عناصر، حاکمان عراق را در طول ساليان متمادي يکي پس از ديگري متعاقد نمود جهت اتحاد عراق ناهمگن و تبديل آن به يک دولت عربي متحد، با هويت ملي واحد بکوشند. اين واقعيت شرايط حکمراني در عراق بسي سخت نموده است تا جايي که در برخي مواقع خطر جنگ داخلي نيز بسيار محتمل بوده است. به بيان ديگر، دست اندازی بر ارکان دولت توسط يك گروه، امكان مقابله قهری با آن توسط سایر گروه ها براي ايجاد توازن محتمل نموده بود .
شکاف های نژادي و مذهبی، تضاد اساسی ما بین كردها و اعراب و افتراق و تشتت شيعیان و اهل سنت به گونه اي است که جز در سایه اتحاد ملی با نگاه فراقومیتی میسر نخواهد شد آنچه بخش هاي مختلف عراق امروز را به هم پيوند مي دهد، الزامات راهبردي و جغرافيايي است ، نه تجربه زيست مشترك مسالمت آميز. دولت هاي پیشین عراق نيز با توجه به حاكميت اهل تسنن، حضور نظاميان و گسترش ايدئولوژي خاص خود، از رفع این تعارضات عاجز بوده و یا به آن دامن زدند
فارغ از نابودي زيرساخت هاي اقتصادي اين كشور، كشته شدن صدها هزار نفر از اتباع این کشور در منازعات داخلی و بین المللی، درگيري و به آشوب كشيدن منطقه خليج فارس و ايجاد التهاب بين المللي،در سنوات گذشته منجر به فرایش عراق و توقف در ابتدای راهی است که از زمان تاسیس، آغاز نموده بود
با مروری گذرا بر تاریخ پر التهاب عراق درمي يابيم كه این کشور سرزمين منازعات خون بار بوده است.اين رخدادها، مبین این مطلب است كه دولت عراق هنوز نه تنها فرايند ملت سازي بلكه دولت سازي را نيز به درستي طي ننموده اند زیرا مردم عراق هيچگاه فرصت مناسبی جهت تأمل در خصوص شرایط جاری کشورشان نداشته اند.
پس از سقوط رژیم بعث، مؤلفه هاي زیست مسالمت آمیز در یک اتمسفر بدون تنش، توسط دولت های حاکم کماکان محقق نشده است. اکنون عراق در حالت گذار قرار دارد با ناپايداري شديد، فقدان روح ديالوگ و تعامل و تداوم قدرت طلبي و تماميت خواهي نخبگان که تلاش براي رسيدن به دموکراسی واقعي را سخت نموده است. با توجه به شرایط کنونی، کشمکش های سیاسی و شکل ناقص دموکراسی، ایجاد کشوری بر پایه حکومت مردم نهاد صرف، در این مقطع زماني دور از دسترس خواهد بود. تسلط شيعيان بر قدرت در عراق با منطق مشارکت ساير اقوام منجر به ایجاد تعادل مطلوبي در فضای سیاسی شد لیکن بروز اختلافات شدید گروه های شیعی و متهم شدن حشد الشعبی به برنامه ریزی و اجرای ترور الکاظمی ، زمینه ایجاد تحول و پوست اندازی در نحوه اداره عراق بدون نفوذ ایران، شده است لذا می تواند در سه حالت سناريوهاي ایجاد بحران را عراق مورد بررسی قرار داد سناروهایی که منجر به فروپاشي و یا توقف دیپلماسی در عراق نوین خواهد شد اول؛برجسته شدن خواست هاي برخی گروه های شیعی در پوشش ملی گرایی به منظورکاهش و یا قطع نفوذ ایران در عراق و هضم گروه های نزدیک به ایران در نهادهای دولتی، دوم؛ بازگشت نظام سیاسی به شکل اقتدار گرايانهو سوم؛ ادامه وضعيت کنوني کشور و تداوم ﻓﺴﺎد ﺳﯿﺴﺘﻤﺎﺗﯿﮏ و تبعیض نظام مند به صورتي که نظام سياسي به شکلي لرزان، نامنسجم و شکننده پابرجا بماند.
ﺑﺎزﯾﮕﺮان اﺻﻠﯽ ﺻﺤﻨﻪ ﺳﯿﺎﺳﺖ داﺧﻠﯽ ﻋﺮاق علاوه بر جمهوری اسلامی ایران، آﻣﺮﯾﮑﺎ و اﻧﮕﻠﯿﺲ، ﻣـﺮدم ﻋﺮاق، مرجعیت شیعه مقیم، رﻫﺒﺮان سیاسی ﺷـﯿﻌﯿﺎن و اهل تسنن، حشد الشعبی ، رﻫﺒﺮان ﮐﺮدﻫﺎ، ، گروه های تروریستی می باشند
حضور اكثريت شيعيان در بافت جمعيتي عراق و در ساختار حاكميت اين كشور به خودي خود يك مولفه های احقاق حقوق شيعيان در ساير كشورهاي عربي ايجاد كرده، براي ايران نيز فرصت ساز بوده است. دستيابي شيعيان به قدرت در عراق ظرفيت هاي جديدي براي تغيير ساختار قدرت و شكل گيري فرايندهاي جديد امنيتي در سطح منطقه آفریده و الگوهاي جديدي براي تعامل دو كشور و روابط طرفين با قدرت هاي فرامنطقه اي بوجود آورده است
سقوط رژيم صدام و تشکیل يك نظام سياسي دموكراتيك و مبتني بر مشاركت تمامي اقوام عراقي در ساختار قدرت و به ويژه راه يابي گروه هاي شيعي در بالاترين سطح حاكميت، شرايط جديدي را ايجاد كرده كه مي تواند به پايان يافتن هميشگي تهديدات امنيتي عراق براي ايران و حتي تبديل اين كشور به يك شريك اقتصادي و سياسي مطمئن منجر شود به رغم عدم حمايت و حتي كارشكني اغلب كشورهاي منطقه در قبال حاكميت عراق جديد و فقدان مشاركت آ نها در روند توسعه سیاسی و امنيتی اين كشور، ايران سطح بالايي از همكاري خود را معطوف حمايت از عراق جديد و ايجاد ثبات و امنيت در اين كشور نمود
پرهيز از ایجاد هرگونه تنش در روابط دو كشور می بایست اولويت ایران در روابط دوجانبه باشد زیرا بروز اختلافات سیاسی و کاهش نفوذ هژمونیک ایران در عراق آغاز تنش های تاریخی را در ذهن متبادر خواهد نمود بی شک حمايت های ايران نباید منحصر به شيعيان اين كشور باشد چرا كه از ديدگاه اقوام ديگر ماهیت این حمایت ها دخالت در امور داخلی و منجر به ایجاد هزینه های سیاسی و امنیتی خواهد شد.
در حال حاضر، امنيت و ثبات عراق جديد در زمره اهم دیپلماسی سیاسی و نظامی دولت ايران به حساب مي آيد. از ديدگاه ايران، يك عراق نا امن منجر به جذب تروريست ها و تداوم حضور نیروهای فرا منطقه ای و بروز پيامدهاي منفي و تبعات متواتر به خواهد شد. چشم انداز ظهور يك عراق تحت كنترل شيعيان در شمال غربي خليج فارس كه روابط و پيوندهاي نزديكي با ايران داشته باشد، نگراني عمده اي در جهان عرب ايجاد كرده است
بر کسی پوشیده نیست شيعيان فاقد پشتوانه و متحد منطقه ای می باشد و تلاش های دیپلماتیک رقبای منطقه ای جهت نزدیکی با دولت عراق تنها به منظور ایجاد انفکاک و انفصال شیعیان عراق با ایران است بنابراین ايران مي تواند داراي نقشي قوي و موثر در ايجاد تعادل منطقه ای به نفع شيعيان باشد همچنین عراق جديد به عنوان دوست نزديك ايران و نيز ايالات متحده آمريكا مي تواند در عادي سازي روابط خصمانه ايران و آمريكا نقش مثبت و سازنده داشته باشد
تاكيد بر حفظ تماميت ارضي عراق و نيز حمايت از روند دموكراسي در اين كشور مي تواند تامين و تضمين كننده منافع ملي ايران به عنوان بزرگ ترين همسايه اين كشور با بيشترين اشتراكات فرهنگي، تاريخي و مذهبي باشد. همچنين تعامل همه جانبه در زمينه هاي امنيتي، فرهنگي، سياسي، اقتصادي و اجتماعي در راستاي تامين منافع ملي ایران است.