امام علی (ع): كسى كه دانشى را زنده كند هرگز نميرد.
حسین دلیر - شوشان
وادی رسانه همچون سینما، بازیگران و هنرمندان اصلی اندک و سیاهیلشکران و علاقهمندان بسیار دارد. همه دوست دارند سوپراستار فیلمهای پرفروش سینمایی شوند وانگهی همای خوشبختی بر شانهی شمار کمی مینشیند. در رسانههای نوشتاری هم با شیبی آرامتر با چنین وضعی روبرو هستیم. بسیاری دوست دارند نوشتهای از آنها در رسانهها منتشر شود و مورد خوانش و داوری قرار گیرند ولی شمار نویسندگان هماره از مخاطبان کمتر است!
بهندرت رخ میهد کسی بدون توانایی؛ دانش و کارآزمودگی بتواند در جهان سینما کامیاب شود. نمودار پیشرفت و کامروایی در رسانه هم بر همان محورهای ذکرشده در سینما بالا و پایین میشود.
رسانه نوشتاری و مطبوعات، جهانی به گستره همهی تخصصها و آدمها دارد. همهگونه مسئولیت، پیشه و سررشته در رسانه به کار گرفته میشود تا محتوایی تولید و منتشر گردد؛ اما افراد اندکی هستند که تولیدکنندگان محتوا و در واقع نویسندگان مطبوعاتی بهحساب میآیند.
هر فعال مطبوعاتی و رسانهای بهواسطهی بودن و نزدیکیاش با کانونها و بسترهای رسانهای؛ روزنامهنگار و اهلقلم نیست! بسیارند افرادی که به سالی میگذرد و از آنها نوشتهای بهسان یک اثر شاخص منتشر نمیشود و داعیهشان سقف آسمان را میشکافد. افرادی را میشناسم که بیش از 20 سال سرگرم به کار و جنبش با عنوان روزنامهنگار و خبرنگار هستند اما دستاورد این حضور، 20 نوشتهی در خور توجه نمیشود. شگفت آنکه ایشان در ستودن جایگاه خود؛ اصرار بر روزنامهنگار بودن دارند!
به پاس ادب و با احترام به همهی باشندگان در یک گروه رسانهای و مطبوعاتی، تلقی حرفهای از روزنامهنگار و اهلقلم رسانهای دربرگیرنده گروه معدودی است که توانایی خدادادی و حرفهای نوشتن برای رسانه و مطبوعات را دارند و نه همهی حاضران در رسانه!
چگونگی حضور ما بهعنوان یک اهلقلم در دنیای رسانه؛ محدود و محصور به نوشتههایمان است. به عبارتی بهترین داوری مخاطب از روی نوشتههایمان حاصل میشود. حال آنکه کیفیت این نوشتهها اتفاقی به دست نیامده و دشواری مطالعه، پژوهش و کوششهای بیوقفه در نوشتن بخشی از آن است.
بدون مطالعه و کنکاش در منابع رسانه و ارتباطات؛ و تشخیص اصول، مبانی و قواعد نگارش و یادگیری «درستنویسی»؛ کوششمان برای نوشتن با هر اندازه دلبستگی و توانایی؛ تباه کردن زمان خود و مخاطب است. در روزگار پرسرعت و کمفرصت کنونی هیچ مخاطبی قائل به خواندن نوشتهای نیست که برایش کشش و بهرهای آنی یا آتی نداشته باشد. او جایگزینهای بسیاری برای پرکردن خلأ مطالعاتی و نیاز دستیابی به اطلاعات داراست.
نویسنده و روزنامهنگاری که اهل خواندن نیست و عادت به خواندن سودمند ندارد، نوشتنش هم سودمند نخواهد بود. از کوزه تهی چشمداشت تراوش آب نباید داشت، مگر به معجزه! ظرف هستی بسیاری از حاضران در محیط و دایره رسانه چون کوزه مورد اشاره تهی از مظروف آموزههای راستین روزنامهنگاری و ارتباطات است.
بهترین سنجه و درستترین آزمون برای شناخت هنرمندی و زبردستی نویسندگان و اهلقلم دنیای رسانه؛ مطالعه، واکاوی و سنجش نوشتارهای آنها با آثار بزرگان و روزنامهنگاران توانمند است!
برای نمونه سنجش کیفی پنج نوشته واپسین هر یک از حاضران و مجاوران سرای رسانه از دیدگاه «رعایت آداب نگارش و درستنویسی»؛ «دایره واژگان و نوآوری جملهها»؛ «ارزشمندی جستار و سوژه» و ارائه نمره به هر یک از پارامترها میتواند بهترین کارنامه کیفی برای اهلفن و باریکبینان این عرصهی دقیق و ظریف باشد.
انبوه کژیهای نگارشی، دستوری و فنی و سهلانگاریهای تحلیلی و برداشتی، جای دفاع برای اینکه مدعی شویم همهی حاضران و مجاوران رسانه و مطبوعات افراد صاحبنظر، نخبه و دانا به روزنامهنگاری هستند، باقی نمیگذارد. میتوان برآورد کرد تعداد افراد سزاوار بهعنوان روزنامهنگار و اهلقلم رسانهای کمتر از یکپنجم همه مدعیان (حاضران و مجاوران) عرصه رسانه و مطبوعات است.
با آسانگیری و چشمپوشی از مرزهای حرفهای؛ همه حاضران رسانه را نباید روزنامهنگار دانست! جدای آنکه ظلمی بزرگ به اهلقلم راستین است، مولودش ناهنجاریهای فراوان رسانهای خواهد بود. همان اشتباه راهبردی که سالهاست مدیران روابط عمومی در تشخیص و شناختن روزنامهنگار و خبرنگار واقعی از حاضر و مجاور رسانه مرتکب میشوند تا جایی که امروز شاهد به رسمیت شناختن کنشگران فضای مجازی در جایگاه متقدم رسانهای نسبت به اهالی رسانه و روزنامهنگار توسط نهادهای رسمی هستیم. بیآنکه فعالان فضای مجازی بهصورت ساختارمند و حرفهای، پایبند به اصول اخلاق و قانون مطبوعات باشند! پایبندی شخصی هر یک از این افراد به اصول اخلاقی، جستاری جدا از نقد حاضر است. بایستهها و هنجارهای اخلاقی مصرح در روح قانون مطبوعات که بهگاه کجاندیشی یا خطا، پاسخگویی کمترین مسئولیت روزنامهنگاران و رسانههای رسمی خواهد بود در مورد فعالان فضای مجازی یا کارساز نبوده یا هزینهی مشابه در پی ندارد. چراکه سرشت رسانهی مجازی غیر رسمی، بیگانه با قانون و آیین رسمی در مطبوعات است.
هنگامیکه بخواهیم نگرش و برداشتمان از رسانه کیفی باشد، سنجههایمان باید از الگوهای کمّی و عددی دور باشد. رونق انبوه بسترهای ارتباطات مجازی و تشکیلات شبهرسانهای در فضای مجازی جدای آنکه یک مجال نهفته ارتباطاتی بهحساب میآیند در واقع همچون محفلی است برای آنان که از بیم قواعد «درستنویسی» به دنبال «هر جور نویسی» هستند.
بسیاری از مجاوران رسانه از روی ناتوانی و ضعف تخصص برای نوشتن در مطبوعات و رسانههای رسمی؛ ناتوانیشان را در لابهلای صفحهها و گروههای مجازی پنهان میکنند تا با ارضای نیازشان به خوانده شدن؛ آهسته و سوداگرانه خود را نخست کُنشگر فضای مجازی، سپس اهل رسانه، بعدتر فعال مطبوعاتی و در پایان روزنامهنگار معرفی کنند. سیری که در حالت طبیعی با دشواری و کوشش فراوان پس از گذشت چند سال باید سپری شود در نهایت به چند ماه ختم خواهد شد. بماند عدهای علاوه بر صفت «روزنامهنگار» از میانبر فضای مجازی به استفاده از لقبهایی چون تحلیلگر اجتماعی، سیاسی، اقتصادی و ... نیز مفتخر میگردند.
شعار و نقابشان هم میشود لفاظیهایی چون «روزنامهنگاری شهروندی»؛ «روزنامهنگاری جایگزین»؛ «روزنامهنگاری مستقل»؛ «روزنامهنگاری نوین»؛ «مطالبهگری و پرسشگری» و ازایندست مفاهیم بیآنکه بدانند واقعا خود ماجرا چیست!
برخی از رادیکالهای این جمع باور دارند باید آنگونه که در دنیای حقیقی محاوره میکنیم در دنیای مجازی دست به تولید محتوا زنیم تا به واقعیت جامعه نزدیک شویم و به اعتقادشان این همان «جهان نوین رسانهای» است! ناآگاه از آنکه با برداشتهای سرسری از قواعد روزنامهنگاری، تیشه به ریشه زبان معیار زدهاند و چیزی نمانده که اصالت زبان و هستی فرهنگمان با چنین آسانگیری و کوتهاندیشی از میان برود. غافل از آنکه نویسنده و روزنامهنگار حقیقی به دنبال ارضای هوس شخصیاش، دستبهقلم نمیشود و نباید جز به مسئولیت حرفهای به گمان دیگری دل بندد. روزنامهنگار حرفهای برای پاسخ به منتقد و آزادیخواه درون خویش مینویسد و به کار روزنامهنگاری مشغول است.
عرصه روزنامهنگاری رسمی جای بسیاری برای همه دارد؛ اما به هر قلم و اندیشهای اجازه بروز و ظهور را بدون رعایت شیوه نویسندگی برای مطبوعات نمیدهد. به تعبیر لسانالغیب؛ «نه هر که آینه سازد، سکندری داند.»
مساله حرفهای، تاریخی و بنیادین مطبوعات و رسانههای نوشتاری همواره این بوده که چه کسی توانایی نوشتن دارد و چه کسانی ناتوان از نوشتند! چالش تولید محتوا برای مطبوعات، تولید محتوای پرمایه و سودمند است؛ بنابراین نوشتن یا ننوشتن، مسالهی روزنامهنگاری همیشه همین است!