شوشان تولبار
آخرین اخبار
شوشان تولبار
کد خبر: ۱۱۰۲۸۹
تاریخ انتشار: ۰۲ خرداد ۱۴۰۲ - ۲۲:۳۱
موضوع جمعیت تماماً مبحثی تخصصی و راهبردی برای اکنون و آینده کشور است. نمی توان تغییراتی که در روح و روان ایرانی ها بر اثر 50 سال تبلیغ مداوم برای فرزند آوری کمتر شده را نادیده انگاشت. تغییر سبک زندگی (مثل افزایش نرم نگهداری از حیوانات خانگی که محمل و جایگزینی برای عشق ورزی به فرزندان می شود) و میل به مهاجرت که
شوشان – امید حلالی : 
پس از دوره ای که از ایران به عنوان یکی از جوان ترین کشورهای جهان یاد می شد اما اکنون ناقوس ها و آلارم های پیری جمعیت برای دهه های آینده به صدا در آمده و باعث نگرانی هایی در میان مسئولان و برنامه ریزان و نخبگان کشور شده است.
به همین منظور در مجلس شورای اسلامی «طرح جوانی جمعیت و حمایت از خانواده» مطرح و با تایید شورای نگهبان در مورخ 19/8/1400 به قانون تبدیل می شود که البته قانون خوبی هم هست و بدون اینکه قصد نقد آن در میان باشد - که فرصتی دیگر می طلبد - خوب است که در ابتدا برخی زمینه های منجر به این وضعیت مورد بررسی قرار گیرد :

1) ایران از دهه 40 شمسی آماج شعارهای کنترل جمعیت با عبارت کلیدی : «فرزند کمتر، زندگی بهتر» بود. این شعار راهبردی که از دو دهه قبل از انقلاب شوع شد و تا سه دهه بعد از انقلاب ادامه داشت و بر دیوار هر کلانشهر تا ده کوره ای می شد آن را بر دیوارها دید بالاخره تاثیری در پیرنگ فکری و سبک زندگی ایرانیان بر جای گذاشت که بعدها توسط برخی نخبگان و رییس جمهور وقت محمود احمدی نژاد به چالش کشیده شد و مورد تایید رهبری انقلاب نیز قرار گرفت و موضوع جمعیت به عنوان پشتوانه و یکی از مولفه های قدرت مورد توجه قرار گرفت.
البته شایان ذکر است که سید محمدحسین حسینی طهرانی از علما و عرفای معاصر شاید نخستین کسی باشد که موضع رسمی و مکتوب در مورد سیاست کاهش جمعیت پیش از سایرین داشته باشد. وی در پی اجرای سیاست‌های کاهش جمعیت در دهه هفتاد مقطعی درس خود را تعطیل و به تدوین کتاب «کاهش جمعیت ضربه‌ای سهمگین بر پیکر مسلمین» پرداخت. او در این کتاب بحث کاهش جمعیت را نقشه استعمار برای مسلمانان دانست.
با تغییر نگرش برنامه ریزان کشور نسبت به مقوله جمعیت آیا می توان انگاشت که 5 دهه تبلیغ برای جمعیت کمتر حاصل نوعی «فریب و نفوذ» در سطوح بالای تصمیم گیری و دانشگاه های کشور بوده است؟ چگونه است که در ایران انقلاب می شود اما سیاست جمعیتی دست تخورده باقی می ماند در حالی که بسیاری نگره ها تغییر اساسی پیدا می کند؟

2) وقوع جنگ تحمیلی نسلی از جوانان غیرتمند ایرانی را به جبهه ها عزیمت داد که مطابق پژوهش ها می توان به آمارهای ذیل استناد کرد : 208857 شهید ، 10109 مفقود ، 399174 معلول (جانباز) و 44863 آزاده که عمدتاً از میان نسل جوان کشور بوده که علاوه بر ایجاد خلاء نسلی و مدیریتی از نیروهای مخلص در دهه های بعد تاثیر جمعیتی قابل ملاحظه ای را در فقدان این والا مقامان مدافع کشور و برای نسل سازی آینده بر جای گذاشت.

3) سیاست های منفصل و متناقض : « بازسازی و توسعه اقتصادی و توسعه سیاسی و عدالت گستری و مهر ورزی و اعتدال و توجه به محرومان» نیز در دوره های پس از جنگ تا کنون که به ترتیب به عنوان گفتمان دولت های مستقر مطرح شده نیز جامعه را گرفتار تناقض ها و عدم ثبات و پایداری نمود. خانواده به عنوان کوچک ترین سلول های تشکیل دهنده اجتماع نیز دچار تلاطم های زیادی بر اثر تورم و بیکاری و اعتیاد به مواد مخدر و افزایش نرخ اجاره در تناسب دستمزد و میل به مهاجرت شد. بر اساس برآورد مجید حلاج زاده، دبیرکل شورای عالی امور ایرانیان خارج از کشور در سال ۱۳۹۷، حدود ۷ میلیون ایرانی در خارج از کشور با سرمایه حدوداً ۲۴ هزار میلیارد زندگی می کرده اند. 
انواع فروپاشی خانوادگی و اجتماعی از قبیل طلاق و طلاق عاطفی و ازدواج سفید و میل به تجرد مطلق (حدود 6 میلیون نفر) و ناباروری بر اثر بیماری یا سبک زندگی و تغذیه ، رهاوردی شوم برای جامعه ایرانی داشت که عبارت است از کاهش نرخ ازدواج و زاد و ولد که اکنون زنگ های خطر آن به صدا درآمده است و به نظر نمی رسد تنها با گذراندن یک قانون در مجلس و ابلاغ به دولت بتوان باور داشت که آیا به نتایجی مطلوب و عینی در تغییر ساختار سنی کشور منتج خواهد شد یا نه؟

در این میان البته ملاحظاتی برای تامل وجود دارد :

الف - برای عملیاتی‌شدن ایده «جوانی جمعیت» نباید فشار مضاعف به خانواده های فعلی با عنوان فرزند آوری آورد بلکه باید جوانان را ترغیب و زمینه ازدواج را شان تسهیل کرد مثل اطمینان دادن برای داشتن یک چهاردیواری ولو کوچک و محدود و سقفی ارزان بالای سر که برای دو جوان و والدین آنها نوعی تضمین برای ثبات شکل گیری خانواده جدید است چرا که با وضعیت فعلی اقتصادی غالب خانوارهای فعلی تمکن شان حدود ۲ فرزند است. 
به گفته برخی جمعیت شناسان : «اگر روند کاهش موالید در ایران همچنان ادامه پیدا کند، شاخص‌های جمعیت‌شناسی ما حتما رکوردهای بدتری را هم ثبت خواهد کرد. در حال حاضر نرخ رشد جمعیت در کشور هفت‌دهم درصد است که یک رکورد حداقلی در طول تاریخ ایران است» 
برخی منابع نیز شرایط زاد و ولد را را اینگونه توصیف کرده اند : «میزان تولدها در ۹ ماه ابتدایی ۱۴۰۱ از میزان آن در مدت مشابه تمامی سال‌های یک دهه اخیر کمتر شده و به گفته کارشناسان، این روند کاهشی در سال ۱۴۰۲ نیز ادامه خواهد داشت و اگر اقدام درستی صورت نگیرد، احتمال این که وارد چرخه تک‌فرزندی و بی‌فرزندی شویم، بسیار بالاست.»

ب - ‏باید در نظر داشت : بار آوردن فرزند صالح نیازمند سرمایه گزاری مادی و معنوی و وقت کافی برای تربیت است و برخورداری از محیطی مناسب. در مقایسه نسلی که البته کار جامعه شناسان است نسل های قبل خودساخته و توانمند تر هستند. داشتن جمعیت دستوری با تکیه بر مشوق های حداقلی و گذرا، آن هم بدون برنامه و امکانات لازم و تمکن خانواری که پدر و مادر شاغلند و بعضا دو شغله و فاقد وقت کافی برای تربیت فرزند نیز چاره ساز نیست.

پ - ‏لازم است برنامه ریزان کشور به فوریت برای ۶ میلیون مجرد مطلق از ۸۵ میلیون و بازگرداندن آنها به چرخه ازدواج و فرزند آوری فکری کنند. سبک غلط زندگی ایجاد شده ، زندگانی سخت طبقات کارگر و کارمند، انواع رسوم سخت و تکلف ها از خواستگاری گرفته تا عروسی همچون هفت‌خوان رستم موضوعاتی ست که باید مورد نقد و حلاجی شفاف قرار گیرد. ازدواج حمایت می خواهد و مانع زدایی. تغییر نگرش و سبک زندگی و اصلاح سنت ها در مورد ازدواج به نحوی که به تسهیل این روند میل کند و کاهش توقعات می تواند چاره ساز باشد.

ت – به لحاظ سیاسی طبقه متوسط و خانوارهای شاغل فرزند دار خواهان ثبات جامعه و طبقات فرودست یا فرادستی که امکان مهاجرت دارند و بیکاران و مجردین و خانوارهای بی فرزند میل بیشتری به بر هم خوردن «نظم موجود با تمام کاستی» ها دارند که قوه عاقله حاکمیت می بایست این پارامترها را در برنامه ریزی های خود لحاظ کند.

نتیجه گیری :
موضوع جمعیت تماماً مبحثی تخصصی و راهبردی برای اکنون و آینده کشور است. نمی توان تغییراتی که در روح و روان ایرانی ها بر اثر 50 سال تبلیغ مداوم برای فرزند آوری کمتر شده را نادیده انگاشت. تغییر سبک زندگی (مثل افزایش نرم نگهداری از حیوانات خانگی که محمل و جایگزینی برای عشق ورزی به فرزندان می شود) و میل به مهاجرت که توام با بلاتکلیفی و سبکبالی ست و گره خوردن همه اینها با مشکلات اقتصادی و رسوم دست و پا گیر و توقعات بالای زوجین و والدین برای تشکیل زندگی مشترک و نداشتن مهارت های زناشویی و سلامت جنسی و آمیزشی که همچنان سخن گفتن از آنها در گوشی ست نه آموزشی و ... از طرفی برخورد شعاری و سیاسی و مقطعی با موضوع جمعیت بر پیچیدگی «چالش در حال تبدیل شدن به بحران» افزوده است. گذراندن قانون در مجلس، ابلاغ سیاست جدید جمعیتی و فرزند آوری از طرف دولت به دستگاه های اجرایی و نوشتن مقالات مطبوعاتی هر چند ممکن است روشنگر باشد اما به تنهایی کافی نیست و نتیجه برنامه ریزی و اقدام ما هر چه باشد حداقل در یک دهه و نیم آینده خود را نشان می دهد. 
یکی از مهم ترین اقدامات برای درمان پذیرفتن دردمندی ست پس از آن است که آمادگی برای رفتن به پزشک یا مشاوره و دارو گرفتن یا تغییر نوع تغدیه و یا پذیرش شرایط عمل صورت می گیرد. صدا و سیما، دانشگاه ها، رسانه ها، آموزش و پرورش، سازمان نظام وظیفه و نهادهای اداری، والدین و بزرگان خانوارها و نخبگان همگی در تغییر شرایط فعلی به قدر خود سهیم اند و امیدواریم که با همت آنان این خطر و بلای بالقوه ی آتی از ایران زمین دور گردد.


نام:
ایمیل:
* نظر:
شوشان تولبار