شوشان ـ عبدالرحمن نیک سرشت :
نخست باید از کارکرد مثبت و تلاش صادقانه ی همه ی نیروهای مخلص مردمی و دولتی بخاطر ایجاد آرامش و استقرار امنیت در شهر ایذه قدردانی و تشکر بنمائیم و سپس توجه آن بزرگواران را به نکات مهمی مبنی بر پایداری آن اقدامات گرانسنگ جلب کنیم.
براستی این مطلب نباید مغفول بماند که تمام عوامل پدیداری بحران های اجتماعی مثل شورش و نافرمانی های مدنی، کم و بیش در همه شهرهای خوزستان وجود دارد. ولی ممکن است که گستره ی دامنه و نیز شدت فراگیری آنها، به دلیل فقدان و یا وجود عوامل شتاب دهنده ی دیگری در هر شهر متفاوت باشد.
هر آینه، بدترین وضعیت ممکن، آن است که ما در خصوص بحران جاری در ایذه، دست به ساده سازی، تقلیل و یا تعبیر عوامانه ی آن به دیگر مسائل حاشیه ای بزنیم . زیرا، همه ی عوامل پدیداری بحران های اجتماعی از جمله شورش و ناآرامی های خانمانسوز در ایذه جفت و جور شده و متاسفانه بستری که حوداث را همواره غیر قابل پیش بینی می سازد نیز از گستره ی بیشتری برخوردار است.
البته، نخستین و موثرترین عامل، همانا، وجود قشر ناراضی جان به لب رسیده ی دست از جان شسته است. همان قشری که قربانی اصلی و نتیجه ی محرومیت های تحمیلی بدان شهر است. آری، همان قشری که در معرض تحریک دسائس اپوزیسیون و دیگر نیروهای سیاسی-اجتماعی نشان داری قرار می گیرد که نفعشان در آشوب و بلوای شهرهای کشور است و از این طریق ناصواب ارتزاق می نمایند.
بدون تردید هر ناظر بیطرفی به وجود این عارضه ی ضد تمدنی اذعان دارد .چون براحتی می توانند رد پای این اشخاص منافع پرست را در فضای مجازی مشاهده نمایند. آری، همان کسانی که آتش بیار معرکه هستند و مرتب شعله های آشوب و فتنه را باد می زنند و بنزین بر روی آتش می پاشند.
به هر حال دومین عاملی که می شود از آن نام برد.عامل انفعال است که در غیبت نیروی کنشگر حائل و میانجی شکل می گیرد. یعنی؛ انفعال در غیبت و فقدان نیروی کنشگر منجی آشتی پذیر شکل می گیرد .و به زبان ساده تر، انفعال به موجب عدم مشارکت و نقش پذیری همان افرادی که به مثابه ی آب بر روی آتش فتنه هستند پیوسته ظهور می یابد .آری، همان افرادی که حکم آتشفشانی را ایفا می کنند و چون وزنه های تعادلی در آرامش و امنیت شهرها عمل می کنند. یعنی؛ نخبگان و سرآمدان، به عبارتی همان معتمدین و ریش سفیدان که قولشان نافذ و جملگی مورد وثوق شهروندان هستند و بمنزله ی سوپاپ های ایمنی جامعه عمل می کنند .
صدالبته که در ایذه این نیرو وجود دارد اما کمتر از سوی مسوولین فراخوان می گردند و نقش پذیر می شوند.
القصه، سومین عامل، فقر سرمایه اجتماعی و عدم راهبرد توسعه محور در مدیریت اجرایی خوزستان است که حکایت از عدم برنامه مندی دولت در شهرهای کشور دارد که شوربختانه در فقدان چنین عاملی محرومیت به شهرهای خوزستان تحمیل شده و روزمرگی و ناکارآمدی هویدا گشته که این خود به تنهایی، عامل وحشتناکی محسوب می گردد که می تواند عفریت شورش را از دروازه های شهرها عبور دهد و بساط ناآرامی ها را فراهم سازد.