شوشان ـ مهدی مکارمی :
از آنجا که بازشناسی حرمت ذاتی آدمی و حقوق برابر و سلبناپذیر تمامی اعضای خانوادهٔ بشری بنیان آزادی، عدالت و صلح در جهان است، از آنجا که بیاعتنایی و تحقیر حقوق انسان به انجام کارهای وحشیانه انجامیده بهطوریکه وجدان آدمی را در رنج افکندهاست و پدید آمدن جهانی که در آن تمامی افراد بشر از آزادی بیان و عقیده برخوردار باشند و به رهایی از هراس و نیازمندی رسند، به مثابهٔ عالیترین آرزوی همگی انسانها اعلام شدهاست، از آنجا که بایستهاست تا آدمی، به عنوان آخرین راهکار، ناگزیر از شوریدن علیه بیدادگری و ستمکاری نباشد، به پاسداری حقوق بشر از راه حاکمیت قانون همت گمارد، از آنجا که بایستهاست تا روابط دوستانه بین ملتها گسترش یابد، از آنجا که مردمان «ملل متحد» در «منشور»، ایمان خود به اساسیترین حقوق انسانها، در حرمت و ارزش نهادن به شخص انسان را نشان داده و در حقوق برابر زن و مرد هم پیمان شدهاند و مصمم به ارتقای توسعهٔ اجتماعی و بهبود وضعیت زندگی در فضای آزاد ترند، از آنجا که «ممالک عضو»، در همیاری با «ملل متحد»، خود را متعهد به دستیابی به سطح بالاتری از حرمت جهانی برای حقوق بشر و آزادیهای زیربنایی و دیدهبانی آن کردهاند، از آنجا که فهم مشترک از چنین حقوق و آزادیها از اهم امور برای درک کامل چنین تعهدی است...."
اینها بخشی از مقدمه اعلامیه جهانی حقوق بشر است. در مفادی از این اعلامیه نیز چنین می خوانیم؛
- تمام انسانها آزاد زاده شده و در حرمت و حقوق با هم برابرند. عقلانیت و وجدان به آنها ارزانی شده و لازم است تا با یکدیگر عادلانه و برادرانه رفتار کنند.
- همهٔ انسانها بی هیچ تمایزی از هر سان که باشند، اعم از نژاد، رنگ، جنسیت، زبان، مذهب، عقاید سیاسی یا هر عقیدهٔ دیگری، خاستگاه اجتماعی و ملی، [وضعیت] دارایی، [محل] تولد یا در هر جایگاهی که باشند، سزاوار تمامی حقوق و آزادیهای مطرح در این «اعلامیه» اند.
- هیچکس نباید مورد شکنجه یا بیرحمی و آزار، یا تحت مجازات غیرانسانی یا رفتاری قرارگیرد که منجر به تنزل مقام انسانی وی گردد.
- همهٔ انسانها محق به پاسداری و حمایت در برابر *هرگونه تبعیض* که ناقض این «اعلامیه» است، میباشند. همه باید در برابر هر گونه عمل تحریکآمیزی که منجر به چنین تبعیضاتی شود، حفظ شوند.
- هر انسانی محق به داشتن آزادی اندیشه،[آزادی]وجدان و[آزادی]دین است؛ این حق شامل آزادی عقیده، تغییر مذهب [دین]، و آزادی علنی [و آشکار] کردن آئین و ابراز عقیده، چه به صورت تنها، چه به صورت جمعی یا به اتفاق دیگران، در قالب آموزش، اجرای مناسک، عبادت و برگزاری آن در محیط عمومی یا خصوصی است و هیچ فردی حق اهانت و تعرض به فرد دیگری به لحاظ تمایز و اختلاف اندیشه ندارد.
حال جای سوال است که آیا مجوز دولت سوئد برای برگزاری مراسم قرآن سوزاندن، با روح اعلامیه جهانی حقوق بشر ضدیت ندارد؟
آیا این خشونتی نمادین و اهانت به بخش بزرگی از جامعه بشری نیست؟
آیا این اقدام در راستای ایجاد صلح جهانی و عدالت و برادری و برابری است؟
آیا ادعاهای حقوق بشری کشورهای غربی با این گونه اقدامات بیش از پیش زیر سوال نمی رود؟
آیا این تناقضات نشانه ای از برخورد دوگانه و استفاده ابزاری از حقوق بشر نیست؟
آیا بنیادگرایی های مذهبی که جهان را پر از خشونت می کند مولود همین خشونت های نمادین، تحقیر و توهین ها به ادیان و نمادهای مذهبی و کتاب های آسمانی نیست؟
ادعاهای غرب باز هم زیر سوال رفت همچنانکه پیشتر بارها زیر سوال رفته بود.