شوشان تولبار
آخرین اخبار
شوشان تولبار
کد خبر: ۱۱۰۴۰۰
تاریخ انتشار: ۱۱ تير ۱۴۰۲ - ۰۹:۴۰
شوشان ـ مهری کیانوش راد :

گفت : همه ی عمر چون اسپندِ در  آتش ، در جستجوی حقیقت می سوزم ، کسی پیدا نمی شود، که راه را نشان دهد. پرسش های من بی پایان، پاسخ دهنده ای نیست . نگاهش کردم .
نگاهم کرد ، انگار  می گفت:  تو نیز از حالا شکست خورده ای و پاسخی برای پرسش های من نداری.گفتم : بهتر است به جای پاسخ به  پرسش های بسیارت ، راهی را نشان بدهم ، شاید تو را به مقصد برساند.

جستجوی حقیقت ، راه و رسم خودش را دارد . جسجوگر اگر طالب حق باشد ، هر ذره ی عالم با او سخن خواهد گفت ،  هر انسانی ، هر حادثه ای ، همه رهبران راه او خواهند بود. این سخن نه خیال است ، نه شعار . در پس هر حادثه ای پیامی نهفته است. گفتم : شنیدن راه و رسم خودش را دارد ،ظرفیتی می خواهد ، به اندازه ی حقیقتی که جستجوگر باید بشنود. ذایقه ای می خواهد، طعم شناس، تا سالم و فاسد را تشخیص بدهد ، گوشی  شنوا می خواهد  تا سره را از ناسره بشناسد. ظرفیت دل که حقیر شد ،  گوش و چشم و دل به اندازه ی آن می بيند، و  همه ی عمر،  تشنه،  به جستجوی سیراب کننده ای خواهد گشت.  جستجوگر حقیقت به جای شِکوه ، باید گوش به زمزمه های پنهان حقیقت بسپارد، زمزمه هایی که آشنا با جوینده ی حقیقت و به گوش او ، خوش شنیده خواهد شد.جستجوگر حقیقت ،  آن گونه مفتون گمشده ی خویش است ،  که فرصت شِکوه پیدا نمی کند.

اگر طالب حقی ، نشان حق جویان  را از کسی جز خودت ،  طلب نکن .برای هر جوینده ای ، راهنمایی چهره نشان می دهد ، به اندازه ی که  آماده ی دیدار او  باشد. به خودت نگاه کن،  چند بار قانونی را دانسته، عمل نکردی؟  با هر بار نه گفتنِ خودت به آنچه درست می پنداشتی و عمل نکردی ، سقوطی دردناک تو را در کام خود کشاند و تو باز هم ، بازهم ...  گاه لحظاتی پیش می آید ، که انسان با آدم و عالم در رنج است ، تحمل خودش را نیز ندارد. رنج های انسانی مخرب ترین  رنج عالم هستند، زمانی که راه نجاتی برای رهایی نباشد.

زندگی راهی گشاده‌ است ، نمی توان به تنهایی جلو رفت ، به عقب برگشت ، به راست و چپ نگاه نکرد .شانه به شانه ی تو ، هزاران انسان دیگر می روند و می گذرند.گاه نگاهی به اخم ، به خشم ، به شادی ، جهان تو را دگرگون می کند و جهان انسان دیگری را می سازد، یا  تخریب می کند.
افتادن گاه آسان است ، اما دوباره برخاستن به آسانی میسر نیست .

در مسیر پر ازدحام حقیقت چه نشانی از راه می طلبی؟
باز به یاد خودت بیاور ، چه راه ها ، چه نصیحت ها ، چه پندها باید عمل می کردی و نکردی.
با دیدن هزار راه و پشت کردن هزار باره ی خود ، به زیبایی آن چه، چهره نشان داده بود و تو ندیدی ، پشت کردی ، باز خواستار راهی نو هستی و از نبودن کسی که تو را، راه نشان دهد ، شِکوه می کنی؟ راهای گذشته بر تو خواهند خندید ، خنده ای که از افسوسی ناگفتنی حکایت می کند.
زندگی جاده ا ی بی پایان است ، برهوتی که پا در آن می گذاری ، یا به سبزه آراسته می کنی ، یا پر از خار و خاشاک می کنی.انتخاب هر راهی ، تجلی درون انسان است.حقیقت را کسی می داند ، که از ابتدا تا انتها،  راه را، طی کرده باشد .چه کسی ادعای رسیدن می کند ؟ همگی در مسیر بی پایان زندگی ، به اندازه ی نوشیدن جرعه ای می مانیم و می رویم.انسانِ به مقثصد نرسیده ، جز از دیده های خود، از چه سخن بگوید ، که انسان را خوش باشد ، که حقیقت را گفته باشد .در این راه کوتاه به ظاهر طویل ، باید از هرکسی آموخت ، باید هر تجربه ای را تجربه کرد .بایدها بسیارند و جستجوگر حقیقت به هر بایدی رو نمی آورد ، جز بایدی که با جانش آشنا باشد و او را به سوی کشف راه هایی بخواند که تازگی آن را با جان خود احساس کند.هر بایدی که به ما چهره نشان می دهد ، از هزار توی هزار انگیزه و خواسته پرده برمی‌دارد،  اگر پرده دار نیاز خود باشیم.هر نیازی جلوه از درون ناپیدای انسان دارد ، آن گونه ناپیدا ، که هرکس از کشف آن به وجد می آید یا اندوهگین،  که با این زشتی عمری هم خانه بوده است و بی خبر مانده است.خبر ها نشان از آن دارد ، که انسان گامی در شناخت برداشته است ، یا هنوز قدرت رفتن ندارد.سنگلاخ ها بسیارند . کسانی در جاده ی کشف  حقیقت و پاسخ پرسش های خود، گام برمی دارند ، که نه از ناشناخته شدن راه هراس دارند و نه نرسیدن ناامیدشان می کند. اگر جز این می طلبی ، راه را به خطا آمده ای .
نام:
ایمیل:
* نظر:
شوشان تولبار