امام علی (ع): كسى كه دانشى را زنده كند هرگز نميرد.
شوشان ـ علی
کرد :
ارزیابی مدیران و کارکنان یکی از موضوعات مهم در اداره و سازمان است. در این زمینه کتابها و مقالات فراوانی به چاپ رسید و نظریات گوناگون و ارزنده ای از سوی صاحبنظران این رشته ارایه گردید.
برای سنجش میزان ثمربخشی و کارآمدی مدیران آیتمهای متعددی لحاظ شده و با روشها و پرسشنامه هایی برخی از آیتمهای کیفی را نیز کمی کرده تا بتوان مدیر کارآمد از ناکارآمد تمیز داده شود. توجه به ثمربخشی در سازمانها مورد توافق همه ی نظریه پردازان سازمان و مدیریت است اما در تعریف و اندازه گیری آن اتفاق نظر ندارند. هر شرکت و موسسه و سازمان بر اساس اهداقی تاسیس و تشکیل می شود و هر چقدر که به اهدافش برسد به همان میزان اثربخش ومدیر آن تشکیلات نیز موفق است.
عوامل و اقدامات متعدد و متفاوتی انجام بگیرد تا سازمان بتواند به اهداف خود برسد و لحاظ کردن همه عوامل و فاکتورها و تعیین ضریب و اهمیت هرکدام کار پیچیده و سختی است و در این نوشتار به یکی از مولفه های مهم اما فراموش شده که میتواند ملاک مهم با ضریب بالا در مدیرگزینی و ارزیابی مدیران قرار بگیرد را موردبحث و بررسی قرار میدهم باشد که مورد توجه وزارتخانه استراتژک جهاد کشاورزی واقع شود.
یک مولفه مهم فراسازمانی که مورد توجه زیادی قرار گرفته «ذی نفعان » هستند. که در اینجا مهمترین ذینفعان در بخش کشاورزی «تشکلهای کشاورزی» به نمایندگی از کشاورزان هستند.تشکلهای صنفی در بخش کشاورزی منتخب بهره برداران در این بخش و به عبارتی نمایندگان بهره برداران هستند.این مجموعه ها چون از متن کشاورزان هستند و دارای تخصص در بخش کشاورزی می باشند پشتوانه عظیم و اثرگذار و مشاورینی باتجربه و عملگرا برای مدیران صفی و ستادی هستند.
تشکلها علاوه برپیگیری خواسته های بحق کشاورزان، برای بهبود امور و استفاده بهینه از منابع آب، خاک و نهاده های کشاورزی و تولید موثر و مفید که صرفه اقتصادی داشته باشد و توازن عرضه و تقاضا و بسیاری دیگر از مقولات و مولفه های کشاورزی دارای دیدگاه تخصصی و پیشنهادات ارزشمند هستند که مدیران میتوانند از این مجموعه بعنوان بازوی توانای مدیریتی از آنان استقبال کنند.
تشکلها تسهیلگران بی مزد و منت و رابط بین کشاورزان و مدیران این بخش هستند و این ارتباط دو سویه موقعی برقرار و مستحکم و مستمر میشود که مدیران به این مجموعه بعنوان یک فرصت نگاه کنند و آنان را باور داشته اشند. لذاست که نه تنها در ارزیابی مدیران پس از انتصاب ، بلکه باید قبل از انتصاب در در مرحله مدیرگزینی و مصاحبه مدیریتی این موضوع مد نظر باشد.
مدیران برای تصمیم گیری بهینه نیاز به اطلاعات دارند و بخشی از اطلاعات خود را میتوانند از طریق تشکلها و بدون هزینه یاباکمترین هزینه دریافت کنند.
ایجاد تغییرات لازمه کار مدیریتی است و ممکن است برای اتخاذ سیاستهایی میان مدت یا دراز مدت و با توجه به محدودیتهای محیطی و اقلیمی و... ممکن است آن سیاستها به ظاهر و یا در کوتاه مدت و به دلایل گوناگون با منافع بخشی از کشاورزان در تضاد باشد. اینجا نقش تشکلها بی بدیل و مهم است که هم حامی منافع کشاورزان باشند و هم با توجه به تخصص و تجربه و آگاهی که از فرصتها و محدودیتها دارند مدیران را متقاعد کنند که باکمترین خسارت به کشاورزان آن سیاستها اعمال شود و از طرفی چون در بین کشاورزان مقبولیت دارند آنان را متقاعد کنند که از سیاستهای جدید و مفید حمایت کنند.
در این خصوص میتوان به موارد متعددی از سیاستگذاریها و اقداماتی که در بخش کشاورزی در کشور رخ داد مطرح کرد اما دراین نوشتار فقط به دو نمونه که در استان خوزستان اتفاق افتاد اشاره میکنم.یک مورد منع کشت برنج در دشتهای خوزستان و دیگری طرح احیای 550هزار هکتار اراضی خوزستان بود که اگر ارتباط و هماهنگیهای بیشتری بین تشکلها وانجمنهای مردم نهاد و کشاورزان خبره ورهبران محلی در بدو امر صورت میگرفت نتایج بهتری حاصل می شد. درک متقابل و تفاهم بین مدیران و نمایندگان بخش میتواند ثمره شیرینی برای کشاورزان داشته اشد در این صورت است که تقابل جای خودش را به تعامل می دهد و نیرو و توان و تخصص این دو گروه تشکلها و مدیران در بهود کشاورزی مضاعف میشود.
آموزش های شیوه تعامل ومشارکت برای تشکلها از یک طرف و مدیران دولتی از سوی دیگر امری اجتناب ناپذیر است.
در آخر به عنوان تاکید، عنوان این نوشتار را تکرار میکنم که هرچه هماهنگی و همکاری و ارتباط دو سویه بین تشکلها و مدیریت قوی تر بود نتیجه آن نیز روی عملکرد و اثربخشی مدیریتها ملموس و قابل ملاحظه بود لذا ضروری است که معاونت توسعه مدیریت و منابع با همکار ی مدیریت ارزیابی عملکرد ساز و کاری را فرام کنند که آیتم مهم تعامل و ارتباط و همکاری با تشکلهای بخش کشاورزی در ارزیابی مدیران لحاظ شود.