شوشان تولبار
آخرین اخبار
شوشان تولبار
کد خبر: ۱۱۰۹۳۲
تاریخ انتشار: ۱۶ دی ۱۴۰۲ - ۱۳:۵۹
شوشان - محمدرضا چمن نژادیان / فعال مدنی و  سیاسی :
قطر کشوری با مساحتی کمتر از کوچکترین استان ایران می باشد. در غرب آسیا و تنها با عربستان سعودی مرز زمینی مشترک دارد. مساحت آن ۱۶۰ کیلومتر مربع می باشد. از جمعیت ۲٫۶ میلیون نفری آن حدود ۴۰۰ هزار شهروند قطری مابقی مهاجر می باشند. از نظر درآمد سرانه، چهارمین کشور قدرتمند بر پایهٔ سرانهٔ تولید ناخالص داخلی، و ششمین کشور بر پایهٔ سرانهٔ درآمد ناخالص ملی است. قطر توسط  سازمان ملل متحد به عنوان کشوری با توسعهٔ انسانی بسیار بالا طبقه‌بندی شده‌است، دارای سومین رتبهٔ برتر شاخص توسعهٔ انسانی درجهان عرب است. قطر از نظر اقتصادی با درآمد بالا و سومین ذخایر بزرگ گاز طبیعی جهان را در اختیار دارد. بزرگ‌ترین صادرکنندهٔ گاز طبیعی مایع در جهان با برداشت از میادین گازی مشترک با ایران است. همسایه ی آبی کشور ایران و در مجموعه ی اتحادیه و شورای همکاری کشورهای عربی می باشد. اما همین کشور کوچک از ساختار های قوی اقتصادی، اجتماعی و حکمرانی سیاسی مبتنی بر توسعه نوین با نوعی از تعاملات عقلانی و بین المللی برخوردار می باشد.  ساختاری که تضمین کننده ی رفاه عمومی و موجبات اعتماد درونی با کسب اعتبارات بین المللی را فراهم نموده است. قطر علاوه بر دارا بودن روابط متوازن بین المللی، اسلامی و عربی توانست به مواضع مستقلانه ی خود همراه با دیالوگ دیپلماتیک بین المللی، منطقه ای و درون عربی استحکام ببخشد. چنانچه با استقلال کامل در پرتو اعتماد داخلی و اعتبار بالای بین المللی  حافظ منافع و امنیت ملی خود بوده و در اختلافات مرزی و مرامی مقابل عربستان سعودی به عنوان مهمترین کشور عربی قد علم نمود، و در ائتلافات  شورای همکاری عرب علیه یمن شرکت نکرد.  
قطر با شکوفایی فرهنگی، اقتصادی و سیاسی فرا منطقه ای برای اولین بار به عنوان کشور مستعد و پیشرو در غرب آسیا توانست، میزبان مسابقات جام جهانی فوتبال۲۰۲۲ باشد. آن مسابقات را با مدیریت عالی به بهترین شکل ممکن در تاریخ جامهای جهانی برگزار نمود. قطر محور بسیاری از گفتگوهای دیپلماتیک فرهنگی، سیاسی و اقتصادی با اعتبار بین المللی ،منطقه ای واعتماد درونی می باشد. 
رفع دعاوی مالی ایران و کره با سپردن پولهای مسترد شده به بانک‌های قطری نمونه ی بارزی از استحکام حکمرانی سیاسی متکی به داشته های درونی و اعتماد بین المللی در زمان تحریم‌های مالی ایران می باشد. قطر هم اکنون برای حل و فصل دعاوی حقوقی، اختلاف بین المللی و حتی داخلی کشورها میانجیگری می کند. در جنگ نابرابر اسرائیل و غزه پس از عملیات طوفان الاقصی که جهان اسلام، ایران به عنوان رهبر محور مقاومت و قدرتهای فرا منطقه ای حتی نهادهای بین المللی با چالش و ناکامی جدی مواجه بوده و هستند. و راهکارهای هیچکدام از مجامع فوق الذکر مانع از وقفه ی موقت در خشونت و آتش بس نشده بود. ولی سران قطری توانستند با حفظ مواضع و تعامل با تمامی طرفهای درگیر میدانی و بازیگران موثر سیاسی حداقل وقفه و آتش بس را برای تبادل اسراء و ارسال کمکهای درمانی و غذایی برقرار کنند. این کشور هم زمان با حضور جمعی اضداد میزبان مکرر رهبران حماس، دولتمردان دولت مردمی جمهوری اسلامی، سران دول غربی و اسرائیلی به ویژه رئیس موساد برای مذاکره  بوده است. در مقابل مواضع پر هزینه ی جمهوری اسلامی با وجود توجیهات شبه دمکراتیک بخاطر دیالوگ ایدئولوژیکی محوگرایی در نزد سران کشورهای اسلامی عربی،  جوامع بین المللی و حتی درون فلسطینی از مقبولیت سازنده برای میانجیگری اثربخش برخوردار نبوده است. هر چند  شرایط کنونی اشغالگری، جنایات اسرائیل در غزه و گسترش بی محابای جنگ علیه شهروندان با همکاری غرب بخصوص آمریکائیها باعث شده است. بر واقعیات نزدیک به مواضع نظامی اسلامی مهر تایید  زده شود. در عین حال پتانسیل نسبتاً قوی و  فشار جدی بالقوه و بالفعل منطقه ای نظام اسلامی و در عرصه ی میدانی علیه رژیم اسرائیل و آمریکا با گروههای همسوی ایران را کسی نمی توان انکار‌ نماید. قابل ذکر است، با وجود تمام واقعیات های فوق لازمه ی اعتبار بخشی بین المللی به مواضع نظام اسلامی و بازیگری موثر مانند قطری‌ها اتکاء به اقتصاد قوی، اعتماد درونی مبتنی بر مشارکت مدنی، دیالوگ اعتبار آور بین المللی و منطقه ای می باشد. که باید مبتنی بر موازین معقول دیپلماتیک جوامع بین المللی، اسلامی و فلسطینی پسند باشد. زیرا حمایت از مبارزین فلسطینی ضد سازش و اشغالگری با تخریب غاصبان و برملا شدن چهره ی خشن طرفین تاکنون برای نظام اسلامی پر هزینه و چندان کارساز بنفع میدان نبود. زیرا گسترش دامنه ی خشونت، خونریری، آوارگی و ویرانی زیر ساخت‌ها ره‌آورد تفکرات محوگرایی دو سویه به ویژه افراطیون صهیونیزم در طول تاریخ می باشد.
و نظام اسلامی تنها با مونولوگ ایدئولوژیکی محو اسرائیل غاصب خود متهم به گسترش دامنه جنگ‌‌ می باشد.  
مواضع اخیراً و معقول نظام اسلامی که به نوعی بیانگر انکار یهودی ستیزی، ارائه راهکار شبه دمکراتیک بین المللی و بیزاری کامل از عملیات طوفان الاقصی حماس بوده تاکنون بازدارندگی تلقی گشته است.  چون رویکردها و راهکار های فوق در جوامع جهانی و منطقه ای بیشتر  غیر کاربردی و ناشفاف در عرصه ی بازیگری و میدانی تفسیر می شوند.  وتاکنون هزینه های مادی و معنوی زیادی برای نظام اسلامی و ملت ایران بدون گشایش واقعی در اهداف بلند دولت سازی فلسطینیان و رفع اشغالگری داشته است. بنابراین با نهایت تاسف استنباط درونی و بیرونی این است، که مونولوگ ایدئولوژیکی نظام اسلامی با تمام رفت و آمدهای خودخوانده ی مکرر و پر هزینه به نوعی ازعزت شکنی ذلیلانه  مبدل گشته و عملاً نتیجه ی ملموسی  بنفع منافع ملی، فلسطین ها و مبارزین آن نداشته است. تحرکات سران و سفرهای تکراری و مبتذل شده ی وزیر امور خارجه ی دولت مردمی در نشست های منطقه ای و بین المللی به ویژه به کشور قطر ۱۶۰ کیلومتری بسیار پر هزینه بوده و  نزد افکار عمومی داخلی، طرفهای درگیر و بازیگران واقعی آشکارا با بی تفاوتی بلااثر وتشدید کننده اوضاع قلمداد شده اند. رویکرد حمایتی و سمبلویک از مبارزین با رایزنی های بی وقفه و پر طمطراق دولتمردان اسلامی ایران شاید منطقی ترین تصمیم  در شرایط کنونی برای حفظ شعارها و مصلحت نظام اسلامی بوده باشد. هر چند این مواضع اقناع کننده ی افکار داخلی، برازنده شعارهای آرمانی و مقبول افراطیون نباشند.    حضور ریاست محترم جمهوری اسلامی ایران در نشست سران اسلامی و عربی آنهم در کنار بن سلمان سعودی با هدیه ی لیست ده ماده ای وغیر قابل پذیرش او را تنها می توان نوعی توجیه برای ابراز وجود با گفتار درمانی و تزئینی محسوب نمود. برای اینکه آن مواضع بالا بلند: 
اولاً:تا حدود زیادی با بی تفاوتی تمام بازیگران میدانی مواجه گردید.
ثانیاً:در پیگیری و دیالوگ اثربخش دیپلماتیک بین المللی حل مسئله و مسائل برای مونولوگ ایدئولوژیکی نظام اسلامی علاوه از اینکه هیچگونه نقشی در نظر گرفته نشد،با بی توجهی جوامع جهانی، اسلامی و عربی در عدم دعوت به هیاتهای رایزنی  حل مسائل مُخل حل و فصل اساسی حتی حل مقطعی نزاع کنونی در نزد گفتمان واقعی و دیپلماتیک معرفی نموده اند. 
امابالعکس کشور کوچکی مانند قطر که سران حماس در آن مستقر هستند. محور دیالوگ اثربخش دیپلماتیک غربی، عربی و عبری قرار گرفت. ولی تحرکات مکرر و مبتذل شده ی دیپلماسی دولت مردمی ایران تحقیرآمیز و کاسبکارانه (برای گرفتن پولهای امانتی)به عنوان دست گرمی و خنثی ساز جنگ روانی نظام اسلامی به حساب آورده شد. سران قطری بدون اینکه توجهی به مونولوگ ایدئولوژیکی محوگرایی طرفین درگیر داشته باشد، و با آگاهی کاملی که از مقاصد و نیازهای شدید مراودات نظام اسلامی داشتند. از سفرهای مکرر و ابتذالی وزیر خارجه ی دولت مردمی به کشورشان بدون کمترین دهن کجی به غربیان و صهیونیست ها علی رغم میل باطنی نظام اسلامی ممانعت نکردند.  دیدارهای تصنعی و منفعلانه ای را هم برای کنترل و مدیریت شده با تحمیل شرایط برای دولتمردان مردمی  تدارک می دیدند. قطریها  با دیالوگ دیپلماتیک فرا منطقه ای خود فارغ از ایدئولوژی‌های دینی و ناسیونالیست ارتجاع قومی خاص بصورت بین المللی و واقع بینانه عمل کردند. دست در دست بازیگران واقعی و میدانی  حتی کسانی که ضدیت منافع و مواضع با هم داشته اند، گذاشتند. آنان با حفظ مواضع منطقی و مستقل خود که تامین کننده منافع و امنیت ملی قطر می باشد. له و علیه موضوعات مطرح میدانی و بین المللی با رصد افکار داخلی، بیرونی و منطقه ای مواضع فعال و موثر اتخاذ نمودند. حکمرانان قطری به اتکاء دارندگی و برازندگی اقتصادی و توسعه محوری متکی بر اعتماد مردمی و اعتبار بین المللی که نزد مردم ایران و جهانیان مشهود می باشد. با درک این واقعیات بدون پنهان کاری و با شفافیت تمام در راستای منافع و امنیت ملی کشورشان معمولاً پا در عرصه های حل و فصل امور بین المللی و منطقه ای می گذارند. از مصادیق بارز رفتارهای دیپلماتیک با جمع اضداد حضور بدون تهدید سران حماس در قطر، دیدارهای مکرر وزرایی خارجه ی کشورهای جهان و متخاصم از جمله ایران  آمریکا با وجود حضور مستمر مسئولین سیاسی و امنیتی اسرائیل مانند موساد برای مذاکره ی موثر در جنگ غزه را می توان نام برد. 
که در نهایت بدون کمترین اعتناء مشاهده می شود با وجود چای و قهوه خوری با سران جمهوری اسلامی ایران که مدعی محو غاصبان می باشند، قطری‌ها دیدار و دست در دست سران ایرانی و اسرائیل غاصب برای پیشبرد دیالوگ دیپلماتیک خود داشتند. و در ادامه با شروع مجدد حملات بی رحمانه ی رژیم کودک کش اسرائیل به غزه دیدار با رئیس جمهوری رژیم غاصب را برای اثربخشی گفتمان خود  تدارک دیدند. نتیجتاً این دیالوگ دیپلماتیک بین المللی قطری مبتنی بر توسعه یافتگی، اعتماد داخلی، داشتن اعتبار بین المللی و منطقه ای بوده است. که توانست با همراه نمودن  رادیکالترین عناصر ایدئولوژیکی میدانی و متخاصم نتیجه ی نسبی  حاصل نماید.و با به بازی گرفتن بازیگرانی مانند دولتمردان اسلامی ایران،  افراطیون اسرائیلی و حمایت علنی از حماس توانستند، آتش بس موقت، کمک رسانی به اهالی مظلوم غزه، اصرار بر استمرار آتش بس و آزادی اسراء را تسریع و تسهیل نمایند. 
ولی مواضع مونولوگی و ایدئولوژیکی نظام اسلامی در ۴۴ سال گذشته و دولت مردمی کنونی در چنین شرایطی و جوامع بین المللی ، اسلامی و عربی بجزء مانور حضور نتوانست اثری سازنده و بازدارنده داشته باشد. گر چه تا حد زیادی تاثیرات مثبت انسانی و اخلاقی در بین افکار عمومی ، جوامع بین المللی، ملتهای اسلامی و عربی با حمایت از محور مقاومت داشته است. 
اما با نگرش رادیکالی درونی،  منطقه ای و جهانی خودساخته  توسط افراطیون داخل نظام اسلامی مانند اشغال سفارتخانه ها و...که منشاء و پایگاه استقرار دولت مردمی کنونی در ایران هستند. متاسفانه دیالوگ سازنده فراگیر و دیپلماتیک اثربخش معطوف به منافع ملی و بازیگری بین دول دوست و دشمن مانند عراقی ها، همسایگان، قدرتهای جهانی کمتر دیده شده که از مقبولیت و مشروعیت بین المللی، عقلانی و مدنی برخوردار باشد.
خلاصه از نظر دیپلماتهای مطلع و آگاه سیاسی، اقتصاد دانان تجربی و اندیشمندان دانشگاهی ایرانی رفتارهای مونولوگی و دیپلماسی ایدئولوژیکی دولت مردمی نظام اسلامی در داخل و خارج کمترین دستآورد مثبت و موثر برای تامین منافع و امنیت ملی در ابعاد مختلف داشته است. شرایط کنونی اقتصاد ملی، معیشتی ملت و مفاسد مربوطه مسبوق به سابقه و اخیر برآمده از چنین رویکردهای واگرایانه و مدیریت های غیر علمی و ناکارآمدانه است. 
 در تحلیل حوادث غم انگیز  غزه و جنایات اشغالگران صهیونیستی هم مشاهده می شود، دیپلماسی دولت مردمی نظام اسلامی حاصلی جزء آشکار شدن انفعال اجباری (البته مصلحتی وعقلانی مقبول عقلا) ارکان نظام، عدم توان حضور حداکثری میدانی و واگرایی دیپلماسی بین المللی نداشته است. و سایر موضوعات روی میز مانند برجام، رفع تحریم ها، ویرانی زیر ساخت‌های مادی و معنوی در حکمرانی فرهنگی، سیاسی و اجتماعی را دچار ضرر و زیان های جبران ناپذیر نموده است. 
و در نهایتاً  کلیت تصمیمات مونولوگی ونامدنی بدون پشتوانه ی اکثریت ملت، اعتماد بین المللی و توسعه یافتگی اقتصادی تاکنون موجبات عدم حل مسائل (دورنی و بیرونی)، استمرار خشونت و خون ریزی همراه با واگرایی درونی (خودی و غیر خودی)، اسلامی عربی و بین الفلسطینی را فراهم نموده است.
نام:
ایمیل:
* نظر:
شوشان تولبار