شوشان ـ حسن دادخواه :
به یاد دارم، هر وقت در باره فقیر و عقب مانده شدن شهر مسجدسلیمان، سخنی به میان می آمد، سخنران می گفت، آینده ایران بدون نفت، مانند وضعیت امروز مسجدسلیمان است. اکنون قرار نیست در پیرامون درستی یا نادرستی این سنجش و آینده نگری، داوری شود، گرچه این مقایسه، خالی از حقیقت نیست. در این گونه سنجش و آیندهنگریها، معمولا وجود شباهت های محسوس و دیداری میان« گذشته» و «حالِ » دو پدیده، موجب می شود تا «حال» یکی به مانند«آینده» دیگری تشبیه گردد. در هر حال، این گونه آیندهنگریها، دربردارنده یک «هشدار» و از سر «دلسوزی» است و نوعی از آماده باش و تغییر رویه و مواظبت و پایش را می طلبد.
این پیشگفتار، درآمدی بر نگرانیهای دیگر است. ناکام ماندن ملتها و دولتها و گرفتار شدن سرزمینها در ورطه ناارامی، درماندگی، فاجعه و بدبختی، می تواند در بردارنده یک هشدار و آماده باش و بیدارباش برای دیگر مردمان و سرزمینها باشد!
سرنوشت امروزه غزه، به عنوان پر آشوبتربن بخش از سرزمین فلسطین اشغالی و وضع ناگوار مرمان این خطه، آنگونه که از گزارشهای خبری به سراسر جهان فرستاده می شود، برای همه سرزمینها می تواند در بردارنده یک هشدار بزرگ و تهدید جدی باشد!
داستان و تراژدی امروز غزه، دنباله وضع ناپایدار و ناآرام و گرفتار شدن مردم عادی از یک سو و بازی سیاستورزانی است که بی توجه به آینده نامعلوم مردمان ساکن آنجا، در کنار و زیر چشم یک رژیم ددمنش و خشن، در سودا و هوای حرکت های انقلابی بدون فراهم کردن زمینه ها و مقدمات کار بودند.
در هر حال، مردمان آن دیار، دچار اشغال شده اند و دولتی خودکامه و مسلح در آنجا مستقر شده است و خوی توسعه طلبی سرزمینی، آن را به هر خشونتی واداشته است. رهایی از این گرفتاری، نیازمند تحقق پیش نیازها و آمادگیهایی است که آسودگی دائمی مردمان ساکن در آن دیار، در گرو آن امادگیهاست و تا رسیدن به آن آمادگی، بی گمان هر گونه درگیری جدی به قصد شکست دولت اشغال کننده فلسطین، تلفات و کشتهها و در به دری های فراوان بر مردم ستمدیده تحمیل کرده است.!
تاریخ نزدیک به یکصد ساله اخیرِ فلسطین و بلکه حوادث متعدد در درازنای تاریخ میانی، نشان می دهد که موقعیت جغرافیایی و مذهبی و سیاسی آن، سرنوشت ناگواری را برای مردمان و این سرزمین رقم زده است و همه کوششهای سیاسی و بلکه نظامی نتوانسته آرامش و همزیستی در این سرزمین را تامین کند.به نظر می رسد که یک اراده جهانی و فراگیر و چند جانبه لازم است تا بتواند بر درگیریهای تاریخی در این سرزمین فائق شود و صلح پایداری را فراهم بیاورد!
ایران و مردم ایران و مقامات مسئول در ایران شایسته است تا طی هماهنگی با جامعه جهانی و حرکت در چهارچوب اقدام جمعی و جهانی به روند برقراری صلح پایدار در این سرزمین، کمک کنند و از درگیری یک تنه و سرمایه گذاری تک نفره برای نابودی دولت اشغال کننده پرهیز کند!
موقعیت سیاسی_ جغرافیایی ایران و وضعیت داخلی آن، نیازمند اتخاذ یک رویکرد خردورزانه و عاقلانه در سپهر سیاست خارجی و داخلی است. هر گونه تندروی و تک روی و دشمنتراشی و درگیری نظامی گسترده و حتا تک زنی ، می تواند مقدمه بر هم خوردن وضعیت سیاسی و نظامی ایران شود و مانند جنگ با عراق، بخش هایی از استانهای مهم و صنایع کشور و دسته های از جمعیت ایران را با تهدید روبرو کند!