شوشان ـ فاضل خمیسی :
مردمی خسته و خاک آلود و محروم از ابتدایی ترین امکانات زندگی!
وقتی نام سیستان و بلوچستان می آید «بوی سوختگی» شهر سوخته ، همراه با نگاه پُر از غم دخترانِ بدون مدرسه که زودتر از مادرانشان پیر میشوند تداعی میگردد..
سیستان و بلوچستانی که روزگاری انبار غله و خاستگاه پهلوانان ایران بود حالا به نفس و خستگی افتاده است... گویا دیگر تاب تحمل اینهمه مصیبت ها را ندارد ، گفته میشود ۹۰ درصد مدارسش غیر استاندارد و ۵۰ درصد نوجوانانش قبل از اخذ دیپلم ترک تحصیل میکنند...
سیستان و بلوچستان یا از عطش میمیرد یا از سیل غرق میگردد ، گویا این «تکه» از ایران در حال فرو رفتن در تاریکی است.. باید چاره ای اساسی اندیشید!
کارهای عام المنفعه در برابر حجم معانات سیستانی و بلوچی قطره ای در دریاست!
امروز سیستان و بلوچستان به بهانه ی سیل، رنجش دو چندان است، سیلی که خانه و اسباب ساده ی زندگی مردم را با خود برده و هزاران نفر را آواره کرده است،
حتی میگویند برخی مردم برای نجات جانشان روی درخت رفته و آنجا سُکنی گزیده اند..
اگر ایران پاره ی تن ماهاست و سیستان و بلوچستان جزء لاینفک این تن ، چرا همه فقط به نظاره نشسته و کاری نمیکنیم. مصیبت رنج مردم این خطه کمتر از «فاجعه ی ساختمان پلاسکوی تهران» نیست.. فاجعه ای که برای آن ۲۴ ساعته و لحظه به لحظه به مردم گزارش میشد و همه ی مسوولان را درگیر کرده بود !سیل استان سیستان و بلوچستان باز هم ناکارآمدی مدیریت بحران را در کشور به نمایش درآورد.... نباید در غریو انتخابات مجلس ناله ی سیستان و بلوچستان «گم» شود ، این مسوولیت همه ی ماست.