شوشان ـ حسن دادخواه :
اقتصاد سیاسی، یک میان رشته است و خوشبختانه هنوز در ایران و ایرانیان بیرون از کشور، متخصصان دانشگاهی دلسوزی هستند که در این زمینه صاحبنظرند و پژوهشهای میدانی و نظری قابل اعتمادی نیز انجام داده اند و هر از چندی، دیدگاه های خویش را از طریق رسانه های سراسری در آسیبشناسی اقتصاد ایران از نگاه و پنجره سیاسی به اطلاع عموم و به ویژه مقامات عالی کشور و نظام جمهوری اسلامی قرار داده اند.
تاکنون از زبان تعدادی از همین متخصصان در رسانه ها و نشست های تخصصی و حتا دیدارهای خصوصی با مقامات ارشد نظام، شنیده شده است که مشکل اقتصاد ایران، در سیاست است و هیچ اقتصاددانی بدون اصلاح و تجدید نظر در سیاست های کلان جمهوری اسلامی، از جمله سیاست داخلی و خارجی، نمی تواند این اقتصاد بیمار و بحران زده را درمان کند!
میانسالان فراموش نکرده اند که روزگاری پس از پیروزی انقلاب، برخی از مقامات عالی نظام، در برابر انقلاب سترگ و شگفتی ساز، اقتصاد را به هیچ می انگاشتند و پرداختن به مسائل اقتصادی را نوعی عار می پنداشتند.
در برهه ای بخصوص پس از پایان جنگ، که آرام آرام ، مشکلات اقتصادی سر برآورد، یادمان نرفته است که مقامات عالی کشور و نظام، از روی بی اطلاعی و یا با آگاهی کامل، وجود مشکلات اقتصادی را نفی می کردند و مشکلات را منسوب به اراده دشمنان خارجی و فشارهای آنها می دانستند و لذا اثرات تدریجی آن مشکلات را نفی می کردند و با یک موضع گیری سطحی و غیر کارشناسانه، مردم را به آینده روشن، ولی نامعلوم حوالت می دادند!
با گسترده شدن تحریم های اقتصادی و پولی و بانکی قدرت های بزرگ علیه ایران، به یاد داریم که مقامات دولتی و مقامات عالی نظام، این تحریم ها را نه تنها بی اثر بلکه باعث پیشرفت علمی و اقتصادی ایران اعلام نمودند و هر گونه سازگاری با جامعه جهانی و مذاکره مستقیم با قدرت های بزرگ غربی و اروپایی را با اصل «استقلال» سیاسی کشور، در تضاد می دانستند و هر گونه مصالحه را «تسلیم» می پنداشتند و می پندارند.
در دو سه مورد هم برخی چهره های روحانی و غیر روحانی، بهبودی اقتصاد ایران را از لیست اهداف انقلاب اسلامی و کشور بیرون بردند و آشکارا اعلام کردند که اگر قرار بر بهبودی و رسیدگی به مسایل اقتصادی بود که اصلا انقلاب نمی شد و رژیم سلطنتی، بهتر می توانست اقتصاد را بهبود ببخشد!!
از سوی دیگر، بیش از دو دهه است که شعار سال و نوروزی که همه ساله از سوی مقام رهبری اعلام می گردد پیرامون مسائل اقتصادی است. اگر به کلید واژه های این شعارها و بلکه متن پیامهای نوروزی ایشان نگاه شود، محور بودن وجود مشکلات عمیق اقتصادی کاملا آشکار است!
در همان حال، نهادسازی های جدید در کنار نهادهای رسمی و سنتی مانند شورای عالی اقتصاد مقاومتی، دبیرخانه شورای عالی هماهنگی اقتصادی سران قوا و مانند آن، نتوانسته گره از تنگناها و مشکلات فراگیر اقتصادی کشور بگشاید.
در همین برهه، شاهد انتشار دهها مقاله علمی و راهبردی در حوزه اقتصاد، برگزاری همایشهای علمی با موضوعهای اقتصادی و گفت و گوهای کارشناسان و متخصصان اقتصادی و دانشگاهی هستیم که همگی به طرح برونرفت از بحران های اقتصادی پرداخته اند!
امروز بیش از هر زمانی روشن و آشکار شده است و حتا تعدادی از اعضای مجمع تشخیص مصلحت نظام، در رسانه ها اعلام کرده اند که تا تحریم ها علیه ایران برداشته نشود و تا زمانی که ایران با سازمان ها و قواعد جهانی سازگاری پیدا نکند و در سیاست خارجی و داخلی خود تجدید نظر نکند، مشکلات روز به روز عمیق تر می شود تا جایی که همین امروز فرمانده کل نیروی انتظامی با همه احتیاطها، اعتراف کرده است که دستههایی از دزدان، از روی ناچاری و برای گذران حداقل زندگانی، دزدی را به عنوان یک شغل انتخاب کرده اند!! و تن به دزدی داده اند.
تجربه سالهای اخیر نشان داده است که اقدامات میانبر موسوم به دور زدن تحریم ها و فروش نفت و واردات خارج از قواعد جهانی، جز زیان اقتصادی و هدر دادن سرمایه های کشور و بی اعتبار شدن چهره یک ملت و کشور بزرگ و دست یابی محدود به بخشی از درآمدهای واقعی، دستاوردی نداشته است و فقط زمینه های فساد مالی و ریخت و پاش ها را فراهم کرده است.
حال پرسشهای زیر منتظر پاسخ است:
چه باید کرد؟
چه باید نکرد؟
آیا باید به حرکت بر ریلی که طی چهار دهه پیمودیم ، ادامه داد؟
آیا عدول از حرکت در ریل کنونی، به معنای تسلیم شدن به دشمن و نادیده گرفتن شعار استقلال طلبی است؟