شوشان ـ جواد الهایی سحر :
بعضی دردها را تا خود دچار آن درد نشوی، به معنای واقعی نمیتوانی درک کنی و هیچ گاه نمی توانی به آن دردمند بگویی که من همدرد تو هستم! چرا که به آن درد دچار نشده ای.
علیرغم تبعیضها و نگاههای متفاوت عاری از عدالتی که در اداره نوسازی استان خوزستان وجود دارد مدرسه ای در روستای طویل از بخش سویسه شهرستان کارون وجود دارد که نه از خشت و اجر است نه از بلوک نه کانکسی است و نه بتنی بلکه از جنس سوله آنهم سوله ای متروکه ، که در سال ۱۳۹۸ آموزش و پرورش منطقه اعلام کرده که این مدرسه خطر ساز و غیر ایمن و نباید کسی در آن آموزش ببیند .
در روستایی که بیش از ۳۵ حلقه چاه نفت وجود دارد سهم روستا از نفت همین مدرسه ی سوله ای است ، تعجب کردید!؟
روستای طویل در میدان نفتی منصوره شمالی و ایستگاه مادر نفت و گاز کارون در همسایه این روستا قرار دارد اینجاست که در عجب می مانید که با احساس تان چه کنید؟!
این دیگر از مرز غم و افسوس و آه و شگفتی و حیرت و درد و ... هم گذشته است! چگونه ممکن است هنوز در ایران ما، در خوزستان قلب اقتصادی کشور هنوز مدرسه ای سوله ای که خود کارشناس آموزش و پرورش اجازه ندهد کسی در آن آموزش ببینید!؟
چگونه این پسرکان وطن و دخترکانِ پاکنهاد و سبزاندیش کشور در این روستا به چنین فقرِ شگفتآوری گرفتار شدهاند؟ وقتی به صورت های دانش آموزان نگاه کنی چهره های گلاندودشده با خندههای نمکیشان به دنیایی که ما را نظاره کرده، میگویند: این است مدیریت شما!!!!!؟
با این مسئولیت و سکان داری حتما باید چشم انتظار پیدایش نسلی را داشت که با لکنتهای فراوانی در مدیریت خود و جامعه روبرو خواهد شد.
در خوشبینانهترین حالت،اداره نوسازی برای ایمن سازی و مقاوم نمودن این مدرسه یک کانکس از وزارت نفت عاریه می گرفت تا سرمایه هایی مملکت در این روستا ایمن تر به تحصیل خود به پردازند اما حیف که مدیران میز و صندلی خود را از مردم و سرزمینشان بیشتر دوست دارند.
دریابیم چرا این دانش آموزان مکان مناسب تحصیل ندارند!؟ درست است که مردمان روستای طویل همانند بقیه ایرانیان ؛ سرزمینی که مردمانش هرگز طاقت از کف نداده، کم نیاورده و خم نشدهاند؛ هرچند بارها مصیبتدیده، اشک ریخته و زخم خوردهاند، اینجا هم دانش آموزان روستای طویل آموخته اند که چگونه از هیچ برای خود ترانه بسازند؟