شوشان تولبار
آخرین اخبار
شوشان تولبار
کد خبر: ۱۱۱۳۷۶
تاریخ انتشار: ۱۹ خرداد ۱۴۰۳ - ۰۸:۵۵
شوشان ـ محسن حسین دوست :

سال ۸۲ بود
من هم یک دانشجوی دوآتیشه که مثل همه ی دانشجوها تا یک مسئول گیر می‌آوردند همه ی سوالات کم کاریهای ۲۵ ساله ی جمهوری اسلامی رو ازش می‌خواستند جواب بده ...
حسابی شور دانشجویی در اون دهه بالا بود !
تابستان همون سال یه اردوی دانشجویی برده بودیم مشهد و هر روز هم جلسات پرسش و پاسخ دانشجویی داشتیم
همون سال تب و تاب نتیجه ی فرمان ۸ ماده ای رهبر انقلاب به سران قوا برای مبارزه با فساد که ۲ سال قبل صادر کرده بودند هم حسابی داغ بود
 من هم یه گزینه به ذهنم رسید که میتونه در این رابطه توضیح بده ...
اون گزینه هم سیدابراهیم رئیسی ، رئیس سازمان بازرسی کل کشور بود
خب قرار شد دعوتشون کنیم
من یه شماره تلفن همراه گیر آوردم که گفته بودند با این شماره ی همراه میتونید دعوتشون کنید
من هم بلافاصله با اون شماره تماس گرفتم
منتظر بودم مسئول دفترشون یا محافظین جواب تماس رو برای دعوت به جلسه بدن
تلفن جواب داده شد
سلام علیکم
 علیکم السلام بفرمایید
ببخشید میخواستیم حاج آقای رئیسی رو برای یک جلسه دانشجویی دعوت کنیم امکانش هست وقت بدین
 بله درخدمتم
ببخشید شما ؟!
 من رئیسی هستم
حاج آقای رئیسی خود شما هستید !!
 بله خودم هستم
حاج آقا میشه بیایید برای جلسه ی ما (ماجرای اردو و جلسات رو توضیح دادم )
 بله حتماً میام
ممنونم فردا درخدمتتون هستیم
من فردا میام خدمتتون ، یک جایی بفرمایید که همون جا بیام راهنماییتون کنم
قرار گذاشتیم که من برم ایشون رو بیارم برای جلسه
مکالمه تمام ...
فکرش رو هم نمیکردم خود حاج آقا جواب بدن
فردا رفتم سرقرار ، خیابان اندرزگو نزدیک باب الجواد حرم امام رضا علیه السلام منتظر بودم حاج آقا با ماشین و محافظین بیان که بریم جلسه ...
به هرحال دیدن یک مسئول امنیتی و قضایی که جایگاه حساسی در مبارزه با مفاسد داشتند برای ما دانشجوها کمی جذاب و هیجانی بود و از طرفی هم ایشون سالها توسط ضدانقلاب داخلی و خارجی بخاطر مبارزه با گروهک منافقین در دهه ی ۶۰ مورد هجمه بود!
ساعت قرار رسید و با حاج آقا تماس گرفتم گفتم حاج آقا منتظر شما هستم کجا تشریف دارید ؟
گفت دارم میام و نزدیکم و شما رو هم دارم می‌بینم
گفتم حاج آقا کجایید الان ؟!
دیدم تنها و پیاده از فلکه آب داشتند میومدن سر قرار !
گفتم حاج آقا پس ماشین و محافظتون کو ؟!
خندیدن و گفتن من همینطور اومدم
منم گفتم که من ماشین هماهنگ نکردم پس با چی میخوایم بریم !
گفتن اشکال نداره پیاده میریم تا محل جلسه اینطور بهتره من بچه مشهدم راه رو بلدم ...
و کل مسیر رو پیاده رفتیم و مشغول صحبت و منم حسابی از سازمان بازرسی انتقاد میکردم و حاج اقا با حوصله جواب میداد
اون روز برای همیشه در ذهنم ماند
تصویری از یک‌ مرد با اخلاص و متواضع و مردمی
روحش شاد و میهمان حضرت رضا علیه السلام باشند

نام:
ایمیل:
* نظر:
شوشان تولبار