امام علی (ع): كسى كه دانشى را زنده كند هرگز نميرد.
دلیل سوم این است که رییس جمهوری کارهای نیست. اما اگر کارهای نیست
این همه اشتیاق از سر چیست؟ روشن است که کارهای هست و آرا به قدرت او
ضریب میدهد.
دلیل چهارم هم این که با سیاست کاری ندارند ولی می دانند که آقای جلیلی با سبک زندگی آنها کار دارد.
با این اوصاف هر ۴ انگیزه آرای خاموش و خانه مانده و به صندوق
نریخته (سلب مشروعیت/ از قبل مشخص بود/کارهای نبودن/تنزه از سیاست) منتفی
شده و تنها یک دلیل میماند: امید به گشایش روزنه از دل تخریب و منازعه!
اگرچه به خودزنی میماند اما چون شنیدهام مینویسم!
اکنون روشن است که چه میخواهم بگویم: رییس جمهور آینده را و این که سعید (جلیلی) باشد یا مسعود (پزشکیان) همین آرای خفته تعیین میکنند. اگر بیدار شوند و به صحنه بیایند مسعود پزشکیان را با ۲۰ میلیون رأی روانهٔ ریاست جمهوری میکنند با۱۰ میلیون مرحله اول به اضافهٔ یک میلیون تکنوکراتیک باقر قالیباف و ۹ میلیون آرای خاموش. اگر بیدار نشود احتمال موفقیت جلیلی وجود دارد اگرچه تنها قادر به جذب بخشی از آرای قالیباف باشند و ۴ و بلکه ۸ سال از عمر خود را باید با سیاست های ایدیولوژیک و انسدادی آقای جلیلی سپری کنند.
این تحلیل کامل نیست اگر به نکات دیگری اشاره نشود:
۱. کار
به دستان به این بیندیشند که چه شده که از رقابت دو روحانی در سال های ۷۶ و
۹۶ با ۲۷ و ۴۰ میلیون رأی رسیده ایم به کل آرا با ۲۴ میلیون. بخشی از این
قهر بی شک از جانب زنان ایرانی است. گفتار تحقیر آمیز وزیر کشور و طرح
حجاب مجلس تحت ریاست باقر قالیباف موجب این گسست شده و تا این را اصلاح
نکنند ریزش ادامه دارد. جای خوش وقتی است که می توان حدس زد در دولت بعدی
چه از آنِ سعید و چه مسعود جایی برای وزیر کشور فعلی نخواهد بود که یک
وزارتخانه اجتماعی را با نگاه امنیتی و تهدید میخواست اداره کند.
تا تنوع پوشش زنان را به رسمیت نشناسند آش همین است و کاسه همین و بزرگترین دم خروسی که بیرون میزد همین بود که نمیتوانستند مدام از تکریم زنان بگویمد و از مسوولیت طرح غیر قانونی و غیر شرعی جریمههای پوشش و طرح نور شانه خالی کنند و مردم این دو گانگی را در مقابل صداقت دکتر پزشکیان قرار دادند. اصولگرایی ایرانی جذب آرای زنان غیر دارای پوشش رسمی را دیگر باید از سر به در کند ضمن آن که به خاطر همین لحن زنان محجبه بسیاری هم جذب لحن دکتر پزشکیان شدند و حجاب اختیاری دختر او که به دل ها نشست و مقایسه شد.
۲. اگر نرخ مشارکت به نصف ۸۸ رسیده به خاطر ترکیب نامردها هم هست. از آن یکی نمیشود زیاد گفت ولی نمیشود احمدینژاد با سابقه ۸ سال ریاست جمهوری را سه بار رد کنی و انتظار داشته باشی در مشارکت اثر نگذارد. درست است که به اقتصاد و اخلاق جامعه آسیب رسانده اما اگر قرار بر مجازات است باید محاکمه شود و محروم کردن او از کاندیداتوری بخشی از جامعه را رویگردان کرد. این که نویسنده این سطور او را نمیپسندد و مقصر شروع انحطاط و خروج از ریل توسعه میداند به این معنی نیست که این واقعیت را یادآور نشود. ضمن این که وقتی آن دو نفر انصرافی لافزن تأیید شدند او هم با همان قاعده باید میشد و اگر نباید می شد در همان ۸۴ نباید می شد.
۳. درست است که آقای پورمحمدی ستاره مناظره ها بود و عملکرد خوبی داشت و
می تواند گزینه وزارت کشور در دولت پزشکیان و نه طبعا جلیلی باشد اما برای
روحانیت به عنوان طیف و صنف حاکم آرای او هرگز برازنده نیست. خاصه این که
دبیر جامعه روحانیت مبارز است ولو تشکل متبوع حمایت نکرده باشد. البته
نباید فراموش کرد که بخش قابل توجهی از رأی دکتر پزشکیان به خاطر حمایت
آقای خاتمی است. این که از صبح تا شب در تلویزیون روحانیون سخن رانی کنند و
نامزد روحانی این قدر رأی بیاورد تأمل برانگیز است و لابد از تخریب حسن
روحانی و ممنوع التصویر کردن خاتمی و متهم کردن هاشمی رفسنجانی - هر سه
روحانی- راضی اند و لابد خیال می کنند تقدیس مرحوم رییسی کفایت میکند.
نکات دیگری هم میتوانم افزود اما بیم دارم اصل سخن فراموش شود و آن هم
این است که رییس جمهور شدن پزشکیان بسته به آن است که اولا آمده های جمعه ۸
تیر باز بیایند و به قاعده می آیند چون کار را که کرد؟ آن که تمام کرد.
این اما کافی نیست. نیامده ها هم بیایند چون بر ایشان روشن شده که نیایند
جمعه ۱۶ تیر سعید جلیلی رییس جمهور ایران خواهد شد و در تمام شئون زندگی
ایرانیان اثر می گذارد. این هراس افکنی نیست. توصیف واقعیت است.