شوشان تولبار
آخرین اخبار
شوشان تولبار
کد خبر: ۱۱۱۴۱۷
تاریخ انتشار: ۰۹ تير ۱۴۰۳ - ۱۵:۰۳
مسعود یا سعید؛
هر ۴ انگیزه نیامده‌ها (سلب مشروعیت/ از قبل مشخص بودن/ کاره‌ای نبودن/ تنزه از سیاست) منتفی شده و تنها یک دلیل می‌ماند: امید به گشایش روزنه‌ای از دل تخریب و منازعه! اگرچه این به خودزنی می‌ماند.
با علام نتایج نهایی انتخابات ریاست جمهوری هیچ یک از ۴ نامزد موفق به کسب حد نصاب (نصف به اضافهٔ یک) نشده و کار به دور دوم کشیده که جمعه ۱۵ تیر ۱۴۰۳ - همین هفته- برگزار می‌شود.

   این دومین بار در تاریخ برگزاری انتخابات ریاست جمهوری در ایران است که رییس جمهوری در مرحلهٔ دوم تعیین می‌شود و به خاطر همین سابقه هواداران سعید جلیلی امیدوارند اتفاق سال ۱۳۸۴ تکرار شود که هاشمی رفسنجانی اگرچه در مرحلهٔ‌ اول پیشتاز بود ولی بازی را در مرحلهٔ دوم به محمود احمدی‌نژاد واگذار کرد. به همین خاطر بعید نیست در این هفته به جای آن که سراغ روحانی بروند از خاطرهٔ‌ هاشمی رفسنجانی فقید یاد کنند.

امید اصلی برای مسعود پزشکیان اما این است که هم ممکن است بخشی از آرای نامزد ناکام- محمد باقر قالیباف- به سوی پزشکیان سوق پیدا کند و هم مهم‌تر از آن آرای خفته بیدار و به جانب او روانه شود.

از کل ۲۴ میلیون و ۵۳۵ هزار و ۱۸۵ رأی شمارش شده مسعود پزشکیان با ۱۰ میلیون و ۴۱۵ هزار و ۹۹۱ در جای نخست ایستاده اما چون به نصف به اضافه یک نرسید رییس جمهور نشده (البته فعلا). سعید جلیلی هم با ۹ میلیون و ۴۷۳ هزار و ۲۹۸ رأی در جای دوم قرار گرفته و با هم به مرحلهٔ دوم راه یافتند.

هدف قانون‌گذار از دو مرحله‌ای کردن این است که رییس جمهوری با آرای بیشتری انتخاب شود هر چند برخی معتقدند هیچ تضمینی وجود ندارد چون در نوبت بعد با هر رای بیشتر رییس جمهوری تعیین می‌شود و الزاما به افزایش آرا نمی‌انجامد.

 جدای این دو می توان از محمد باقر قالیباف گفت که از چهارمین حضور خود هم طرفی نبست (‌با احتساب انصراف ۹۶ و شکست متحد او مرحوم رییسی) و سهم او تنها ۳ میلیون و ۳۸۳ هزار و ۳۴۰ رأی است که با توجه به اشتهار و سابقه و وعده‌های بسیار دهان پرکن -که اگر چه به ابتذال لاف گزاف آن دو نفر دیگر نبود اما جذاب‌تر می‌نمود- بسیار قابل توجه است.

   با قاطعیت نمی‌توان نظر داد که اگر کنار می کشید آرای او به کدام سبد واریز می‌شد زیرا انگیزهٔ‌ حامیان او هم با وجوه ایدیولوژیک است که با جلیلی هم‌پوشانی دارد و هم تکنوکراتیک که با پزشکیان. در مجموع اما حضور او به نفع اصلاحات شد خاصه اگر پزشکیان رییس جمهور شود نمی‌تواند در مقام رییس مجلس زیاد سر به سر دولت او بگذارد چرا که از درون مجلس هم تحت فشار است.

به هر رو سعید (جلیلی) و مسعود (پزشکیان) روانهٔ‌ مرحلهٔ دوم شدند و مهم‌ترین نکته همان است که گفته شد. سقف آرای جلیلی همان است که دیدیم و آرای خفته و خاموش ندارند و همه بیدارند و تنها افزودنی آن می تواند بخشی و نه تمام آرای قالیباف باشد. سقف آرای پزشکیان اما این قدر نیست و کافی است آرای خفته بیدار شود و به صحنه بیاید چرا که هر ۴ دلیل رأی ندادن گروهی از آرای خاموش منتفی شده است:

دلیل اول که اگر رأی ندهند سلب مشروعیت می‌کنند و دیدند که به هر حال ۴۰ درصد مشارکت کردند. ضمن این که به فرض که سلب مشروعیت کنند و مثلا پزشکیان هم نامزد نبود. حالا آقای جلیلی با همان ۹ میلیون رییس جمهور کشور ۸۵ میلیونی بود. می‌گویید نمی‌شود و مشروعیت نداشت؟ مگر در افغانستان ۳۰ میلیونی با ۱۰ میلیون واجد شرایط اشرف غنی با یک میلیون رأی رییس جمهور نشد؟ نامشروع بود؟ رقیب او عبدالله عبدالله هم ۲۰۰ هزار کمتر از او و بر سر این ۲۰۰ هزار آن قدر بر سر هم کوفتند که آمریکا و طالبان در قطر توافق کردند و بساط جمهوریت را برچیدند و امارت اسلامی برپا شد! طالبان اصلا انتخابات برگزار نمی‌کند چون معتقدند در اسلام برابری نداریم. نه رأی عالم و عامی برابر است و نه زنان حق رأی دارند. درست است که فعلا طالبان را به رسمیت نمی‌شناسند ولی عملا دنیا پذیرفته است. پس نه رأی یک میلیونی رییس جمهور معزول افغانستان از کشور ۳۰ میلیونی سلب مشروعیت کرد نه بی‌انتخابات بودن طالبان.

  دلیل دوم آنانی که رأی ندادند این بود که می‌گفتند از قبل تعیین شده و همان قالیباف است! مثل سال ۸۴ که می‌گفتند از قبل تعیین شده و هاشمی رفسنجانی است. حالا اما این تصور باطل شد و از قبلی در کار نبود. هر چند از حق نباید گذشت حضور او این بار مانع اتحاد جبههٔ پایداری شد و این را نباید فراموش کرد. این دلیل هم پس منتفی شده و دیگر نمی‌توانند بگویند از قبل تعیین شده و شرط ببندند باقر قالیباف است.

 دلیل سوم این است که رییس جمهوری کاره‌ای نیست. اما اگر کاره‌ای نیست این همه اشتیاق از سر چیست؟  روشن است که کاره‌ای هست و آرا به قدرت او ضریب می‌دهد.

دلیل چهارم هم این که با سیاست کاری ندارند ولی می دانند که آقای جلیلی با سبک زندگی آنها کار دارد.


با این اوصاف هر ۴ انگیزه آرای خاموش و خانه مانده و به صندوق نریخته (سلب مشروعیت/ از قبل مشخص بود/کاره‌ای نبودن/تنزه از سیاست) منتفی شده و تنها یک دلیل می‌ماند: امید به گشایش روزنه از دل تخریب و منازعه! اگرچه به خودزنی می‌ماند اما چون شنیده‌ام می‌نویسم!

    اکنون روشن است که چه می‌خواهم بگویم: رییس جمهور آینده را و این که سعید (جلیلی)‌ باشد یا مسعود (پزشکیان) همین آرای خفته تعیین می‌کنند. اگر بیدار شوند و به صحنه بیایند مسعود پزشکیان را با ۲۰ میلیون رأی روانهٔ ریاست جمهوری می‌کنند با۱۰ میلیون مرحله اول  به اضافهٔ‌ یک میلیون تکنوکراتیک باقر قالیباف و ۹ میلیون آرای خاموش.  اگر بیدار نشود احتمال موفقیت جلیلی وجود دارد اگرچه تنها قادر به جذب بخشی از آرای قالیباف باشند و ۴ و بلکه ۸ سال از عمر خود را باید با سیاست های ایدیولوژیک و انسدادی آقای جلیلی سپری کنند.

    این تحلیل کامل نیست اگر به نکات دیگری اشاره نشود:

۱. کار به دستان به این بیندیشند که چه شده که از رقابت دو روحانی در سال های ۷۶ و ۹۶ با ۲۷ و ۴۰ میلیون رأی رسیده ایم به کل آرا با ۲۴ میلیون. بخشی از این قهر بی شک از جانب زنان ایرانی است. گفتار تحقیر آمیز وزیر کشور و طرح حجاب مجلس تحت ریاست باقر قالیباف موجب این گسست شده و تا این را اصلاح نکنند ریزش ادامه دارد. جای خوش وقتی است که می توان حدس زد در دولت بعدی چه از آنِ سعید و چه مسعود جایی برای وزیر کشور فعلی نخواهد بود که یک وزارتخانه اجتماعی را با نگاه امنیتی و تهدید می‌خواست اداره کند.

   تا تنوع پوشش زنان را به رسمیت نشناسند آش همین است و کاسه همین و بزرگ‌ترین دم خروسی که بیرون می‌زد همین بود که نمی‌توانستند مدام از تکریم زنان بگویمد و از مسوولیت طرح غیر قانونی و غیر شرعی جریمه‌های پوشش و طرح نور شانه خالی کنند و مردم این دو گانگی را در مقابل صداقت دکتر پزشکیان قرار دادند. اصول‌گرایی ایرانی جذب آرای زنان غیر دارای پوشش رسمی را دیگر باید از سر به در کند ضمن آن که به خاطر همین لحن زنان محجبه بسیاری هم جذب لحن دکتر پزشکیان شدند و حجاب اختیاری دختر او که به دل ها نشست و مقایسه شد.

 ۲. اگر نرخ مشارکت به نصف ۸۸ رسیده به خاطر ترکیب نامردها هم هست. از آن یکی نمی‌شود زیاد گفت ولی نمی‌شود احمدی‌نژاد با سابقه ۸ سال ریاست جمهوری را سه بار رد کنی و انتظار داشته باشی در مشارکت اثر نگذارد.  درست است که به اقتصاد و اخلاق جامعه آسیب رسانده اما اگر قرار بر مجازات است باید محاکمه شود و محروم کردن او از کاندیداتوری بخشی از جامعه را روی‌گردان کرد. این که نویسنده این سطور او را نمی‌پسندد و مقصر شروع انحطاط و خروج از ریل توسعه می‌داند به این معنی نیست که این واقعیت را یادآور نشود. ضمن این که وقتی آن دو نفر انصرافی لاف‌زن تأیید شدند او هم با همان قاعده باید می‌شد و اگر نباید می شد در همان ۸۴ نباید می شد.

 ۳. درست است که آقای پورمحمدی ستاره مناظره ها بود و عملکرد خوبی داشت و می تواند گزینه وزارت کشور در دولت پزشکیان و نه طبعا جلیلی باشد اما برای روحانیت به عنوان طیف و صنف حاکم آرای او هرگز برازنده نیست. خاصه این که دبیر جامعه روحانیت مبارز است ولو تشکل متبوع حمایت نکرده باشد. البته نباید فراموش کرد که بخش قابل توجهی از رأی دکتر پزشکیان به خاطر حمایت آقای خاتمی است. این که از صبح تا شب در تلویزیون روحانیون سخن رانی کنند و نامزد روحانی این قدر رأی بیاورد تأمل برانگیز است و لابد از تخریب حسن روحانی و ممنوع التصویر کردن خاتمی و متهم کردن هاشمی رفسنجانی - هر سه روحانی- راضی اند و لابد خیال می کنند تقدیس مرحوم رییسی کفایت می‌کند.

   نکات دیگری هم می‌توانم افزود اما بیم دارم اصل سخن فراموش شود و آن هم این است که رییس جمهور شدن پزشکیان بسته به آن است که اولا آمده های جمعه ۸ تیر باز بیایند و به قاعده می آیند چون کار را که کرد؟ آن که تمام کرد. این اما کافی نیست. نیامده ها هم بیایند چون بر ایشان روشن شده که نیایند جمعه ۱۶ تیر سعید جلیلی رییس جمهور ایران خواهد شد و در تمام شئون زندگی ایرانیان اثر می گذارد. این هراس افکنی نیست. توصیف واقعیت است.

نام:
ایمیل:
* نظر:
شوشان تولبار