شوشان ـ منصور کاووسی :
اگر حتی به صورت سطحی هم تاریخ را ورق بزنیم، به این نتیجه خواهیم رسید که در تمام ادیان و ملل در تمام ادوار ، معلمان و فرهنگیان در جایگاه قشر آگاهی بخش و دانای جامعه به ویژه فرهنگیان پیشکسوت از حرمت و کرامت خاصی برخوردار بوده و می باشند، در آموزه های دینی و ملی ایران زمین، هم معلم و فرهنگی از جایگاه ممتاز و بالایی برخوردار بوده اند.
در قرآن کریم آیه ی 9 ، سوره ی زمر آمده است ؛ " آیا کسانی که می دانند با آن هایی که نمی دانند برابرند و.....".
فردوسی حکیم دانا هم فرموده اند؛
"به دانش ز یزدان شناسد سپاس
خنک مرد دانا و یزدان سپاس"
سعدی سخن سرا هم سروده اند؛
"همه قبیله من عالمان دین بودند
مرا معلم عشق تو شاعری آموخت "
مولانای اندیشمند هم در وصف معلم فرموده اند؛
" عشق تو چنین حکیم و استاد چراست
مهر تو چنین لطیف بنیاد چراست
بر عشق چرا لزوم اگر او خوش نیست
ور عشق خوش است این همه فریاد چراست"
یکی از ابزارهای کاری روزانه ی معلمان سراسر کشور دفتری متحد الشکل به نام " دفتری کلاسی" یا دفتر ثبت فعالیت های دانش آموزان است که بر روی جلد آن درشت به نقل از پیامبر مکرم (ص) ذکر شده است؛
" همانا من معلم مبعوث {برگزیده} شدم".
با توجه به مقدمه ی بالا باید گفت، معلمان قشری هستند که سال ها در کلاس درس " عدالت را هجی کردند"، اما خود گرفتار بی عدالتی شدند، سال ها مهرورزی را تدریس نمودند اما مورد بی مهری و اهانت قرار گرفتند. سال ها از انصاف و عدالت اجتماعی سخن گفتند، اما خود گرفتار طوفان سهمگین بی انصافی و بی مروتی قرار گرفتند، سال ها از مبارزه با ظلم ، تبعیض، هنجار شکنی، قانون شکنی و هزاران هزار پدیده ی شوم اجتماعی دیگر به شاگردان خویش درس دادند، اما شوربختانه پایان سی سال خدمت صادقانه و دلسوزانه خود گرفتار هر مصیبتی که بگویی، شدند و هر روز بر شدت این دردها افزوده می شود ، معلمانی که سال های جوانی خویش را وقف خدمات فرهنگی و مهندسی نرم جامعه کرده در پایان دوران خدمت باید به آرامش جسمانی، روحی، روانی، عاطفی، اجتماعی، حقوقی و...... برسند، گرفتار تلاطم طوفان سهل انگاری تصمیم سازان و تصمیم گیران ضد فرهنگی شده اند و به اجبار باید در کف خیابان به دنبال احقاق حقوق مسلم پایمال شده ی خویش باشند.
نمونه ی بارز این بی عدالتی و نقص قانون خدمات کشوری و لشکری و بی بهره بودن این قشر عظیم و نجیب از مزایای اجتماعی و پاداش های مناسبتی مثل سایر اقشار کارمندان به صورت مداوم و مستمر است. حقوق و مزایای مادی احکام فرهنگیان با توجه به مدارج علمی، تحصیلی، حرفه ای، تخصصی و.... هم نسبت به حقوق بسیاری از سازمان ها و نهادهای وضعیتی غم انگیز تر دارد که در این نوشتار کوتاه مجال تحلیل آن نیست، فقط اشاره ای نمونه وار کرده برای قضاوت وجدان های بیدار.
در بسیاری از موارد حقوق دریافتی یک دکتر معلم با دکتری تخصصی و سه دهه فعالیت حرفه ای با چندین مقاله، کتاب، رتبه ی عالی و استاد تمامی کمتر از حقوق و مزایای یک دیپلمه با شرایط تقریبا غیر همخوان از فلان سازمان است ( نمونه ای محرز از عدالت اجتماعی).
اما اصل موضوع این نوشتار ؛ در تاریخ 16 و 17 مردادماه جاری برای چندمین بار فرهنگیان بازنشسته بخصوص بازنشسته های 1402مقابل وزارت آموزش و پرورش و سازمان برنامه و بودجه دست به اعتراض و تحصن صرفا صنفی جهت مطالبه گری حقوق پایمال شده خویش آن از سر ناچاری و تبعیص زدند، فرهنگیانی که سال ها پیگیر و منتظر اجرای قانون رتبه بندی معلمان شدند و در طی این مدت طولانی چه تاوان های سنگینی بخصوص فعالین صنفی این قشر که پرداخت نکردند تا به سرانجام برسد، اما چه سرانجامی؟ قانونی که با اجرا و نطارت دقیق، اصولی و صحیح می توانست تحولی عظیم و پایدار در کمیت و کیفیت آموزش و پرورش و ایجاد انگیزه ی مضاعف در فرهنگیان رقم بزند، اما به دلیل اجرای ناقص، عدم نظارت دقیق مجلس و مجلس نشینان به ویژه کمیسیون آموزش و تحقیقات، نارضایتی فراوانی را در بین فرهنگیان بوجود آورد.
در سال 1403 این چندمین بار است که فرهنگیان بعد از نامه نگاری های متعدد به مقام های ارشد نظام، دیدار و جلسات زیاد اما بدون خروجی با مسولین وزارت آموزش و پرورش، سازمان برنامه و بودجه، صندوق بازنشستگی و.... دست به اعتراض و تجمع صرفا صنفی به صورت خیابانی در مقابل وزارت آموزش و پرورش و سازمان برنامه و بودجه، برای اجرای عدالت و احقاق حقوق خویش زده اند.
فرهنگیان بازنشسته بارها با وعده های پوچ، ارائه اطلاعات کذب، غیر واقعی و بدون پشتوانه و تناقض گویی های مکرر مسؤلین مربوطه مواجه شده، هر بار بر حجم آتش زیر خاکستر آنان به دلیل بی توجهی تصمیم سازان و تصمیم گیرندگان افزوده می شود که برای کسب نتیجه ی مطلوب نیازمند برخورد سازمان ها و نهادهای نظارتی با مسؤلین خاطی و سهل انگار ی است که عامل ایجاد نارضایتی این قشر صبور اما مطالبه گر شده اند، می باشد.
نهادها و سازمانهای نظارتی باید در نظر داشته باشند که وزارت آموزش و پرورش در جایگاه نهاد متولی و سازمان های برنامه و بودجه و صندوق بازنشستگی در جایگاه بازوان اجرایی در قضیه ی ظلم مضاعف به فرهنگیان بازنشسته بخصوص بازنشسته های 1402، برای خرید وقت و زمان توپ را در زمین دیگری حواله نموده، هر روز بر شدت نارضایتی و اعتراض این قشر فهیم و آگاه می افزایند که ضرورت مداخله برای رفع مشکلات این قشر فهیم از وظایف ذاتی نهادهای نظارتی در جایگاه مصداق برابری عدالت و اجرای قانون است.
*"خلاصه ای از خواسته های اعتراضی فرهنگیان بازنشسته 402 به شرح زیر می باشد" :*
1_ پرداخت یکجا و فوری پاداش 30 سال خدمت که 11 ماه تاخیر داشته است.
( به دلیل کاهش ارزش پول ملی و افزایش تورم، متاسفانه هر روز، بخشی از ارزش این مبلغ از بین رفته و در طی این 11 ماه به نصف کاهش یافته است، لازم به یادآوری است که این مبلغ در طی 30 سال بصورت ماهانه بدون یک روز تاخیری از حقوق معلمان کسر و به حساب صندوق بازنشستگی واریز شده است، پولی که هلدینگ های وابسته به صندوق سال ها از آن بهره برده، حال که وقت تصفیه است هر چند ارزش صدمی 30 سال پیش را ندارد، باز هم شانه خالی می کنند).
2_ اصلاح احکام بازنشستگی بر مبنای 24 ماه رتبه بندی، نه بر اساس 18 ماه ( مبلغی که توسط وزارت آموزش و پرورش از حقوق فرهنگیان کسر، اما 6 ماه مابالتفاوت در حکم بازنشستگی آنان اجرا نشده است).
3_ اصلاح احکام فرهنگیان بازنشسته پس از اعمال رتبه بندی طبق قانون ( به دلیل اجرای ناقص، عدم نظارت مناسب و.... چندین هزار معلم نسبت به رتبه های دریافتی اعتراض نمودند که بعد از بازبینی مجدد، بخش اعظم این فرهنگیان ارتقا رتبه داشته که در احکام بازنشستگی آنان لحاظ نشده است).
4_ پرداخت معوقات مربوط به اجرا و اصلاح احکام از تاریخ شهریور 1400 طبق قانون مصوب ( 6 ماه از افزایش حقوق رتبه بندی برای همکاران اعمال نشده و جز دیون آنان باقی مانده است)
انتظار می رود تصمیم گیرندگان و تصمیم سازان وزارت آموزش و پرورش، برنامه و بودجه، صندوق بازنشستگی، سازمان های نظارتی و.... جهت کاهش مخدوش شدن ارزش های مقام والای معلمان بخصوص پیشکسوتان فرهنگی اقدام لازم و فوری انجام داده از ایجاد نارضایتی خودخواسته در این قشر فهیم، آگاه، مطالبه گر و عظیم جلوگیری بعمل آورند.