شوشان ـ ابراهیم مکوندی(سکوت) :
نیک می دانیم که آزادگان سرافرازِ هشت سال دفاع مقدس،در دوران جنگ تحمیلی با مقاومت و ایستادگی بی بدیل خویش،برگ سبزی از دورانِ دفاع مقدس را بر تارکِ تاریخِ پر فراز و نشیب این آب و خاک، حک نمودند.و با مقاومت جانانه خویش، و حماسه سازی این رزمندگانِ آزاده ی سپاه اسلام،در طول جنگ تحمیلی، تا همیشه تاریخ، همچون گوهری تابناک بر قله های افتخارِ ایران زمین ، می درخشند.در این بین، خاطرات زیبا و عبرت آموزِ این عزیزان،چراغ فروزانی است؛ برای ایستادگی و مقاومتِ نسل های آینده، که به فرزندان ما درس ایثار، ایستادگی و مقاومت را می آموزد.
یکی از این آزادگان سرافراز و بیدار دل،
حضرت حجه السلام و المسلمین جناب آقای حاج شیخ جلال جابریان می باشد.
این مجاهد وارسته که مدت سی و اندی سال است.که به عنوان رئیس دفتر حضرت آیت الله العظمی حاج آقا جزایری در استان خوزستان ، مشغول خدمت رسانی به مردم رسانی به مردم ولایت مدار و شهید پرور خوزستان می باشند.
که اینجانب ، افتخار این را داشته ام که سال های سال، در محضر پرفروغ این دو عالم جلیل القدر که به معنای واقعی، دو تن از انسان های نیک و خیرخواه این زمانه بوده و هستند.به عنوان شاگرد و مرید، از وجود مبارک این عزیزان ، کسب فیض و تلمذ جویم.و ار دریای بیکرانِ علم، دانش، انسانیت و آزادمردی ایشان بهره مند گردم.
که این دو بزرگوار، همچون پدری مهربان و دلسوز، در زندگی هنری و اجتماعی اینجانب، نقش بسزایی ایفا نموده اند.و تا همیشه ی روزگار، وام دار و مدیون ایشان؛ بوده و خواهم بود.
روزی در محضر مبارکِ حضرت حجه السلام و المسلمین جابریان حضور داشتم.
و از ایشان درخواست نمودم که خاطره ایی از دوران اسارت خویش را برایم بازگو نماید.تا به عنوان سند مظلومیت و حقانیت آزادگان سرافراز دفاع مقدس، آن را به عنوان درس عبرت برای نسل های آینده ؛ به رشته تحریر در بیاورم.
لذا ایشان با آن صدای مخملین و گیرای خویش، رشته ی سخن را چنین آغاز نمود:
به نام خدا؛ ما در زمان اسارت در اردوگاهی به نام صلاح الدین کمپ پنج که در حوالی شهر تکریت واقع شده است.
در اسارت بودیم.
در یکی از روزهای سال شصت و هشت که جنگ نیز به پایان رسیده بود.
یعنی دقیقا در تاریخ ۱۳۶۸/۴/۱۸ یک هیئتِ بلند پایه ی علمی، اجتماعی، سیاسی و روان شناسی، به جهت نظارت ، بازدید و همچنین سنجش چگونگی رفتارِ رژیم بعث با اسرای جنگی، از اردوگاه ما،از طرف صلیب سرخ جهانی وارد شدند. تا هم از وضعیت برخورد زندان بانان و هم وضعیت روحیِ اسرا جویا گردند. در کل، یک تحقیق و پژوهشِ علمی و عملی از اسرا را به جهتِ تدوین کتاب اسرا در نظر داشتند.
اتفاقاً،اردوگاه ما، آخرین اردوگاهی بود.که این هیئت، از آن بازدید بعمل می آورد.سر تیم و سرگروه این هیئتِ بلند پایه، یک پرفسور دکترای روان شناسِ فرانسوی بود.که از دانشمندان برتر جهانی نیز بودند.در آن زمان،شهید بزرگوار حضرت آیت الله ابوترابی که سید و سالار آزادگان دفاع مقدس بودند. مسئولیتِ اسرا را در اردوگاه صلاح الدین، عهده دار بودند.و اینجانب به همراه آقای سعید اوحدی که کار مترجم را انجام می داد.
در کنار زنده یاد ابوترابی ، ایستاده بودیم.
که آن پرفسور فرانسوی ، بعد از بازدید از اردوگاه به نزد حاج آقا آمد. و گفت: ارشد این اردوگاه شما هستید؟ حاج آقا گفت: من خادمِ این آزادگان هستم.
آن دانشمند علوم روان شناسی به حاج گفت: من به همراهِ تیم تحقیقاتی ، به تمام اردوگاه های اسرای ایرانی که در اسارت رژیم بعث عراق هستند.سرکشی نمودیم.
در این بین، یک چیز ، همگی ما را شگفت زده نموده است.که با توجه به این می دانیم رفتار زندانبان ها و مسئولین زندان ها؛ با اسرای ایرانی بسیار بد و نابهنجار می باشد.و با علم به این که اسرای ایرانی به طور دائم، مورد شکنجه ، تحقیر و مواجهه با کمبود مواد غذایی می باشند.
ولی یک چیز ، ما را متعجب نموده و آن نکته، روحيه ی بالا و پرنشاط این اسرا می باشد.که این روحیه ی بالا و این نشاط دسته جمعی هموطنان اسیر شما، با هیچ کدام از قوائد و قوانین علمی و عملی ، مطابقت نمی نماید!!!
و درباره ی آمار و تلفات اسرای جنگی در طول جنگ های بزرگ جهانی از جنگ جهانی اول، جنگ جهانی دوم ، جنگ ویتنام و ... گزارش مختصری داد.
که در طول این جنگ چه تعدادی اسیر شدند.چه تعدادی در اسارت ، دست به خودکشی زدند.چه تعدادی مجنون و دیوانه شدند.و...
و در ادامه اظهار نمود که این روش و طریقه ی رفتار و روحیه پرنشاط اسرای ایرانی با هیچ کدام از یافته های پژوهشی و علمی ما تطابق ندارد. و در حدِ غیر ممکن می باشد.!!!
ایشان گفت: ما در طول بازدید های علمی و پژوهشی خویش، از تعداد چهل
هزار نفر از اسرای هم وطن شما،تحقیق و تفحص نمودیم. و از هر اردوگاهی که
سرکشی و بازدید نمودیم.
جز روحیه ی نشاط و سرزندگی چیز دیگری مشاهده ننمودیم!!!
جناب پرفسور می گفت: با این شرایط بد و ناجور، تا به الان که به پایان جنگ رسیده اید.باید نصف بیشتر شما، دیوانه و
مجنون شده باشید. یا این که دست به خودکشی زده باشید!!!
رفتار
و منش شما؛ تمامی قوائد و قوانین علمی ما را زیر سئوال برده است. و
همچنین افزود: من پیش از این به اردوگاه های اسرای ایرانی وارد شوم.
ذهنیت بسیار بدی نسبت به ایرانی ها داشتم.به طوری که با اکراه و با بی میلی این کار را انجام می دادم.
ولی وقتی این رفتار مهربانانه و انسان دوستانه ی شما را مشاهده نمودم.
از قضاوت و پیش داوری خودم نسبت شما، شرمنده و شرمگین شدم.
و
به عنوان یک دانشمند، برای این ذهنیت بد،متاسفم که چرا تحت تاثیر رسانه
های غربی ، قرار گرفتم. و روبه آقای ابوترابی کرد و گفت؛ آقا؛ من در حضور
شما، و تمامی اسرای ایرانی، از محضر شریف مردم و ملت عظیم الشان ایران
زمین،عذر خواهی می کنم و از شما پوزش می طلبم.و در همان حین، شروع به گریه
کردن نمود.و از شرمندگی، رویش را از ما برگرداند.و با دستمالی که در جیب
داشت.اشک هایش را پاک نمود.
در ادامه، رو به ما کرد. و گفت: مرا ببخشید که این چنین احساساتی شدم.
من
دارم برای جهل و ناآگاهی خودم اشک می ریزم.وقتی می بینم که این اسرا در
چنین شرایط سخت و طاقت فرسایی، هنوز هم چنین، پرنشاط، با روحیه ، مهربان و
انسان باقی مانده اند.
و با این که مرا نمی شناسند.این قدر با من و
همراهانم مهربان و دوست می شوند. و ما را مورد لطف خویش، قرار می دهند.با
هموطنان خودشان چقدر خوب هستند.؟
و رو به آقای ابوترابی کرد و گفت: حال سئوال من از شما این است؟
که
این چه قدرت و انرژی مثبتی است که در این شرایط سخت و نابهنجار، به شما
این روحیه ی سَرزندگی و نشاط را ارزانی می دارد؟ که در سخت ترین شرایط ،
شما را به این تعادل روحی و معنوی رسانده است. شادروان حاج آقا ابوترابی
فرمودند:
این قدرتِ ایمان و ارتباط با خداوند یکتا می باشد.در دین مبین
اسلام، هیچ محدودیتی برای رسیدن و ارتباط و نزدیکی با خدا؛ وجود ندارد.این
اسرا ،در اثر ارتباط با خداوند بزرگ، به افرادی متوسل می شوند.که ما به
ایشان می گوییم: اهل بیت عصمت و طهارت(ع) و این عزیزان؛ با توسل به اهل
بیت(ع) که بزرگان دین مبین اسلام هستند.به این آرامش خاطر و روحیه ی
پرنشاط برای مبارزه و مقاومت در برابر شکنجه ها و اذیت و آزار بعثی ها ؛ به
آن دست یافته اند.و بدیم جهت ، همواره با توسل به اهل بیت و خداوند بی
همتا، آرامش ، نشاط و روحیه بالا را دارا می باشند.
آن پرفسور فرانسوی
با تعجب گفت: یعنی ارتباط با خداوند، با این حد و اندازه در انسان ها،
انرژی مثبت ، روحیه بالا و پرنشاط ایجاد می کند؟
مرحوم حاج آقا ابو ترابی فرمود:
شما تا حال؛ خلوت و مراقبه با پروردگار یکتا داشته اید؟
ایشان گفت: مراقبه و خلوتی که مَدِ نظر شماست را انجام نداده ام.
باید تمرین و ممارست نمایم.
جالب است که بدانید این پرفسور بیدار دل و حق پرست،یک کتاب درباره ی روحیه و نشاط اسرای دربند ایرانی به رشته تحریر درآورد.
در
ادامه حاج آقا ابو ترابی برایم تعریف کرد که روزی در مجلس شورای اسلامی
بودم.که آقای اوحدی آمدند و گفتند؛ همان پرفسور فرانسوی برای دیدار
ملاقات شما آمده است.من با تعجب و به اتفاق آقای اوحدی، به استقبال ایشان
رفتیم.
آقای اوحدی نیز درباره این ملاقات جالب، چنین تعریف می کرد.
من که نقش مترجم فی مابین حاج آقا و دانشمند فرانسوی را عهده دار بودم.
ضمن خوشامدگویی به ایشان گفتم.
راه دور و درازی را آمده اید.
قدمتان
بر روی چشمان مت و تمام مردم ایران، ایشان با همان احساسات ناب انسانی
خویش، و با هیجان زیادی، گفت: من از فرانسه به اینجا آمدم تا در مقابل
روحانیت و معنویت موجود در روح بزرگ حاج آقا ابوترابی ، سرتعظیم فرود آورم.
ایشان بعدها به عنوان مرید حاج آقا، به دین مبین اسلام تشرف یافتند.
در ادامه؛حاج آقا جابریان حدیث ذیل را ذکر نمودند.
در این باره حضرت امام صادق(ع) می فرمایند: مومنِ واقعی، همچون میخ است.
میخ را هرچه بیشتر بر دیوار بکوبید.
مستحکم
تر خواهد شد. انسان مومن؛ هرچقدر ؛ مصیبت و بلا بر سرش نازل گردد.اگر اصل
ایمانش مستقر و ثابت قدم باشد.محکم تر و مقاوم تر خواهد شد. حضرت حجه
الاسلام و المسلمین جابریان افزودند:
در تایید و حقانیت رزمندگان اسلام و
آزادگان ایرانی،یکی از زندانبانان و مامورین بسیار خشن و سنگ دلِ بعثی، در
اردوگاه صلاح الدین ؛ که در ماه های واپسین اسارت ما، توسط شادروان حاج
آقا ابوترابی هدایت گردید.
_ پس از پایان جنگ تحمیلی به ایران آمد.ایشان را به شبکه سه سیمای جمهوری اسلامی ایران؛ دعوت نمودند. که ایشان در همان برنامه از همگی آزادگان ایرانی حلالیت طلبید.عذرخواهی نمود.اشک ریخت. و گفت: من در برابر آن همه ایستادگی، صبر، مقاومت ، روحیه بالای معنوی و انسانیت آزادگان ایرانی سر تعظیم فرود می آورم.و از تمام مردم ایران عذر خواهی نمود.
ایشان در برنامه زنده تلویزیونی گفت:
بهترین راه رسیدن به خدا؛از طریقِ حاج آقا ابو ترابی(ره) می باشد.
شایان توجه است که این افسر حق طلب عراقی، پس از هدایت توسط زنده یاد حاج آقا ابوترابی؛ به عنوان مدافعِ حرم، به جبهه های نبرد سوریه اعزام گردید. و در راه سرخ دفاع از حرمین اهل بیت( ع) شربت شهادت نوشید.و جاودانه گردید.
_ در پایان ؛ضمن تشکر ویژه از حضرت حجه الاسلام والمسلمین حاج آقا جابریان که زحمت کشیدند و خاطره ایی آموزنده و عبرت آموز را برای ما روایت نمودند.
باید خدمت شما خوانندگان ارجمندم؛ خاطر نشان گردم.که این نوشتار را به جهت پاسداشتِ رشادت ها ، دلاوری ها؛ استقامت ها و پایمردی های رزمندگان و آزادگان سرافراز ایران زمین و سپاه جاودان اسلام؛ نگارش نمودم.
تا سندی زنده باشد .بر مظلومیت، معصومیت و حقانیتِ فرزندانِ رشید این آب و خاک، که با شهامت،دلیری و ایستادگی خویش، برگی زرین از تاریخ پر فراز و نشیبِ ایران زمین را بر دل صفحات تاریخ نگاشتند.
یاد و خاطره ی تمامی رزمندگان و آزادگان دفاع مقدس و جبهه های نبرد حق علیه باطل گرامی و جاودان باد.