شوشان ـ علی عبدالخانی :
▫️در کنار شورای راهبردی و مجامع و محافل سیاسی نمی توان از نقش نمایندگان و چهره های ذی نفوذِ برخی استانها جهت کسب بیشترین کرسیها در دولت گذشت. سهم اصفهان در دولت پزشکیان با احتساب وجود غیررسمی دکتر ظریف تا کنون به ۵ نفر رسیده و مقام اول را از آن خود کرده است. کهگیلویه و مازندران و همدان با تحصیل هرکدام دو کرسی بالاتر از خوزستانِ قرار گرفتند.
بطور طبیعی هرچقدر که کرسیهای دولتی یک استان بیشتر بشود، سهم آن از معاونان وزیران و مدیران کل و... نیز بیشتر می شود و بطورکلی پایه ی منافع آن استان نیز مستحکمتر خواهد شد.
▫️هیچکس منکر نیست که *لیدری، پیگیری، اقناع، هم افزایی و اجماع سازی نوعی فهم و درک واقع بینانه ی سیاسی است که نمایندگان و چهره های بانفوذ برخی استانها همچون اصفهان از آن بخوبی بهره می برند و این درک مشترک را فارغ از گرایشهای سیاسی و منافع شخصی درخدمت به استانشان بکار می گیرند.*
▫️تجربه نشان می دهد که تحقق *منافع کلان یک استان در شرایط انفعال و تبعیتِ تام و تمام از جریانهای سیاسی و یا اکتفا به منافع خُرد و جزیی و محلی نمایندگان هرگز تامین نمی شود* بنابراین ظلم بزرگی است *اگر سهم برتر اصفهان در دولت را زائیده ی یک تصادف تصور بکنیم و از کنار اراده های مصمم و خردورزِ نصفِ جهان!!! که برای منافع و استحقاقهای استان خود از سهم های کوچک محلی و منافع شخصی می گذرند، براحتی رد بشویم.*
▫️مردان اصفهان اعم از نماینده و غیر نماینده برای استحکام جایگاه استانشان به خرد جمعی متوسل می شوند و همصدا با همدیگر منافع کلانِ منطقه شان را با اصرار هرچه تمامتر پیگیری می کنند، با این وصف *چرا خوزستان برغم مزایای فراوان و ثقل اقتصادی آن نمی تواند حتی نصف استحقاقهای اصفهان را داشته باشد؟!.*
▫️ایده پردازی، تصویب و اجرای طرح انتقال آب و محافظت از کلیات آن در طول دهه های گذشته فقط از مردانی عاشق و شیفته ی به اصفهان والبته مسئولیت پذیر و پاسخگو نسبت به مردم بر می آید. این یک واقعیت انکارناپذیر است.
▫️باید بررسی بشود که *دلیل آن همه انسجام و هم افزایی نمایندگان و دریافت نتایج مثبت برای استانی همچون اصفهان (بعنوان مثال)، از یکسو و پراکندگی و انفعال منتخبان ما در ارتباط با منافع اساسی خوزستان (از دیگر سو) ناشی از چیست؟.*
▫️عده ای برای پنهان کردن این نقیصه و ناترازی بزرگ، *راهیابی یک یا دو نماینده خوزستانی به هیات رئیسه مجلس را بعنوان افتخاری برای خوزستان قلمداد می کنند اما این یک ادرس انحرافی و تا زمانیکه حضور در هیات رئیسه به فرصت و منفعتی برای خوزستان تبدیل نشود، حداکثر می توان آن را یک مزیت شخصی برای شخصِ نماینده نامید و به هیچ عنوان ارتباطی به افتخار و افتخارآفرینی ندارد.
▫️اگر سپردن بلدیه ی مرکز استان به مجموعه ای از هموطنان بلادِ گز را در ابتدای انتخاب حمل بر نوعی تجربه ی جدید تلقی بکنیم اما جوش کردنِ چندین لایه ی آن مجموعه به مقدرات شهر، بطوریکه شورایی که آنها را برسر کار آورده هم نمی تواند جوش آنها را باز بکند، چنین اتفاقی فقط در استانی مثل خوزستان و شهری مانند اهواز و با وجود افرادی که منتخب مردم نامیده می شوند، میسر است.
*وضعیت نصاب شکنی جلسات استیضاح شهردار که مصداق بارز تهی کردن قانون از درون است نه تنها حساسیت و واکنش منتخبان مردم در قوه قانونگذار را در پی نداشت بلکه تصور ادامه ی این سناریو بدون یک چراغ بسیار سبز بیشتر به جوک می ماند، در چنین وضعیتی خیلی ساده انگارانه خواهد بود اگر از منتخبان ما در مقننه انتظارِ حرفه ای گری در جهت کسب استحقاقهای بیشتر برای خوزستان و تحسین شرایط آن، (شبیه به آنچه مردان اصفهانی در بعد ملی برای استانشان کسب می کنند)، را داشته باشیم.*
▫️اصل و اساس مشکل در حجم و وسعت دید و نوع نگاه و درجه ی مسئولیت پذیری نمایندگان در مقابل انتخاب کنندگان است که به نظر می رسد منتخبان اصفهانی بخوبی از عهده آنچه بر گردنشان به امانت گذاشته شده و می شود، برآمده و می آیند.
▫️لطفا توجه بشود وقتی بخش زیادی از وقت و انرژی یک نماینده خوزستانی بشکل بی سابقه ای صرف نهاد مستقلی به نام شورا و شهرداری بشود و قادر!! به جلوگیری از ذبح قانون بواسطه ی نصاب شکنی (عامدانه) نیز نباشد، *چگونه می توان به تحقق خواسته های بزرگ برای خوزستان و کاستن از مشکلات آن امیدوار شد؟. خوزستان لیاقت نمایندگانی عاشق صفت، بلندنگر، باسواد و سمج در پیگیری منافعش را دارد* و آیا این آرزو برای خوزستانِ عزیز زیاد است.