شوشان ـ محمدرضا چمن نژادیان :
مطالعات جامعه شناسانه و تجارب علوم سیاسی که احوالات انسان و جوامع انسانی را از بدو خلقت تاکنون مورد مطالعه قرار داده اند. شکل گیری زندگی جمعی انسانها را حسب مدنی طبع بودن و پدیده های تحول زای اجتماعی حول کنش و واکنشهای رفتارشناسانه رصد و در تاریخ ثبت نموده است. آنگاه با معیارهای علمی و تجربی مورد تجزیه، تحلیل و ارزیابی قرار داده است. این اطلاعات از ابتداء تاکنون برای حفظ دستآوردهای بشری و مدیریت تا انواع حکمرانی فراگیر در دسترس علما، حاکمان و عقلای جوامع مختلف قرار دارند. سیر تحولات رفتاری انسانی ، کنشگری اجتماعی و نظام هایی سیاسی فصل بزرگی از کتاب تاریخ بشری را در قالب فردی،دینی و فلسفی به خود اختصاص داده است. شرح و بسط از دوران بدویت و قرون وسطی تا تاسیس دولت ملت و دنیای مدرن در این مجال فرصت نیست. لیکن بسته و پکیجی از تئوری رفتاری نرمال، کنشگری خردورزی مدنی و تجارب سیاست ورزی برای ساختارسازی فرآیندی حکمرانی جوامع بشری به ودیعه گذاشته است. بنابراین بدون هر گونه مقدمه سازی با توجه به اطلاعات پیشینی مخاطبان به موضوع اصلی یادداشت پرداخته میشود. تا با توجه به بضاعت معلومات نگارنده و فرصتی که وجود دارد. غایت مباحث و فلسفه ی کاربرد واژگان کیفی در انقلاب اسلامی تجزیه، تحلیل و ارزیابی گردد. بطورکلی کلید واژه های کمی و کیفی در سه بعد حکمرانی دینی انسانی ( فرهنگی)، اجتماعی و سیاسی به اختصار و شرح ذیل اشاره می گردند و در پارگراف آخر نتیجه ی حاصله در باب دولت سازیها، آسیب رویکردی آزمایش و خطای بهره گیری از واژگان کمی و کیفی بدون پیشینه آورده می شود :
۱- بُعد فرهنگی ( دینی انسانی):کمال گرایی انسانی، سعادتمندی بشری، تحکیم مکارم اخلاقی، دیدن فضایل و راذیل رفتاری... و آخرت گرایی
۲- بُعد اجتماعی: برابری در احقاق حقوق ( شهروندی)، عدالت گستری، پرهیز از تبعیض، قناعت پیشگی، دوری از اسراف وتبذیر و... تا تشکیل دولت آخر زمانی
۳- بُعد تحولات تاحکمرانی سیاسی: انقلاب، نظام اسلامی، شروع جمهوری اسلامی با تاسیس دولت ملی مذهبی موقت، انترناسیونالیسم معزول، سازندگی، اصلاحات، مهرورزی، تدبیر و امید، مردمی، وفاق ملی و...تا دولت اسلامی
وقتی سیر حکمرانی در ۴۵ سال عمر نظام سیاسی و اسلامی مطالعه می شود. برآیندی که از تجزیه تحلیل آسیب شناسانه و پیشینه کاوی نام گذاری واژگانی دولتها همراه با آنالیز نظریات کاربردی، مدیریت شایسته سالار و کارآمدی حاکمیتی بدست آورده می شود. آثار مثبت و منفی هر کدام از دولتها ملقب به واژگان کمی و کیفی در سه بعد فوق خروجی نظام اسلامی را رقم زده و هستند. امروزه وقتی علمای جامعه شناسی، دانشمند اجتماعی و کنشگران سیاست ورز خروجی های حاصله را مورد مداقه قرار می دهند. تحقق آرمانی در سطوح کلی همچون استقرار نظام اسلامی ( جمهوریت و اسلامیت)،تثبیت حاکمیت و استقلال کشور از بیگانگان را سطح موفق نظام اسلامی تلقی می کنند.
اما در بسیاری از زمینه های کمی و کیفی کارآمدانه ی حکمرانی مانند:مشارکت مدنی، عدالت گستری، هویت سازی ملی و دینی، تسهیل مدنی رابطه ی دولت ملت، خود کنترلی هنجارهای اجتماعی،درونی سازی ارزشهای دینی، مهارت آموی (فردی، زندگی در دنیای مدرن و حرفه ای)، رفاه اجتماعی بدون تبعیض، توسعه ی متوازن، نهادینگی مردمسالاری ، پیشرفت در امور زیربنایی، پرهیز از طبقاتی شدن جامعه و... نظام اسلامی و دولتهای متنوع و متبوع آن دچار ناکامی و ناکارآمدیها بوده و می باشند . زیرا هیچگاه به ابزار و لوازم نرم انسانی ،سخت مدنی و حقوقی در حکمرانی مسئولانه با مطالعه پرداخته نشد. بی توجهی به پیشینه های علمی و کاربردی واژگان برای دولت سازی در نطام اسلامی یک نقیصه هیجانی و خام اندیشانه است. عدم در نظر گرفتن تجارب بشری و سیر تحولات تاریخی حکمرانی در نظامات دینی و فلسفی از علل موثر ایجاد ابر بحران ها متعدد، ناکامیهای هویتی در راهبردها و ناکارآمدی در بخشی هایی از حکمرانی دینی می باشد.
زیرا متاسفانه در بُعد ساختاری و دولت ملت سازی در نظام اسلامی چهل و پنج ساله گذشته اغلب دولتهای منتخب اقدام به نام گذاریهایی بدون توجه به سوابق تئوریک، کاربرد و تجارب تاریخی کردند.که بیشتر شان کمترین توجه و مطالعه درپیشینه ی علمی، تجربی و تاریخی دولت سازی را نداشتند. همچنین به نوعی خالی از توان درک بینشی و شعور حکمرانی برای تشریح محتوا با ذوق زدگی و توده ای عمل می کردند. دولتهایی آمدند با نگاههای سطحی و پوپولیستی موجبات بی توجهی به لوازم فرآیندی و مدنی تحقق اهداف نظام اسلامی در حکمرانی را رواج دادند.
با نام گذاری های خارج از ادبیات سیاسی و بکار گیری واژگان ابتر بدون مقدمات و موخرات عامل دهن کجی به علم، تجارب تاریخی بشری و شعور مدنی جامعه ایرانی اسلامی شدند. برخی شخصیتها و دولتمردان بدون پشتوانه ی کارشناسانه تشکیلاتی، پایگاههای اجتماعی منسجم و داشتن معلومات مدنی درحکمرانی با شعار های توده ای سیاسی انتخاباتی و هیجانات مذهبی سکانداری دولتهایی را بدست گرفتند. دولتمردانی مانند دولت سازندگی و اصلاحات صادقانه از راه دلسوزانه برای برون رفت از بن بستهای زیر ساختی، اصلاح رویکردها و بهینه ی سازی فرآیندهای حکمرانی برای کارآمدی شکل گرفتند. که مواریث و محاسن آنان هنوز زبان زد عام و خاص البته نه بی اشکال می باشد.اما برخی عوامفریبانه بدون اعتقاد به گفتمان و مولفه ی مردمسالاری یا حتی اطلاع از لوازم و داشتن علم به جایگاه تئوری و فلسفه ی از واژگان برای دولت سازی بهره گرفتند. دولتهایی مانند مهر ورزی، تدبیر و امید و مردمی... از مصادیق آن تا دولت کنونی وفاق ملی هستند. اما بهترین نوع بکارگیری و فرآیندسازی شفاف برای حکمرانی را مقام رهبری بیان کردند. هر چند یک ایده آل است که حتماً و باید با خواست ملت در قانون اساسی تطبیق داشته یا به رفرندام گذشته شود.لیکن ایشان در ۸/ ۶/ ۸۳ فرآیند پنجگانه ای را بشرح زیرحهت رسیدن به راهبردهای نظام اسلامی مدنظر فرمودند: انقلاب اسلامی، نظام اسلامى، تشكيل دولت اسلامی، تشكيل كشور اسلامى و مرحله ی آخر تشكيل تمدن بين الملل اسلامى را تاکید نمودند. امروز هم هر چند نامگذاری دولت وفاق ملی صادقانه با توجه به حساسیت و نیازهای فوری نظام اسلامی صورت گرفته شده است. اما با بیگانه بودن از لوازم و ابزار فرآیند تحقق اهداف، تجارب بشری و استفاده ی بهینه از ظرفیتهای مدنی نمی تواند تنها با رجوع به فرهنگ لغت واژه ای خنثی ساز برای دولتی که برخواسته از مشارکت معنادار و نگرش اعتدالی اصلاحی اکثریت ملت می باشد، برگزید. گر چه جناب دکتر پزشکیان خود متخلق به اخلاق و متعامل به حکمرانی منبعث از نهج البلاغه و آموزه های دینی می باشند. اقبال به دکتر پزشکیان نه به تفکر پایداری، تحقق مطالبات ملت و حقوق شهروندی می باشد. زیرا بکارگیری هر عنوانی در حکمرانی سیاسی برای شفاف سازی، کارآیی شایسته سالارانه و حکمرانی کارآمدانه است. تحقق این مولفه های حکمرانی نیاز به تئوریهای مشخص، بهره گیری از پیشینه های تجربی و تاریخی دارد. عدم توجه به تئوریهای مصطلح علمی، فلسفه ی کاربردی و پیشینه کاوی وفاق ملی می تواندموجبات ناکامی دولت وفاق ملی را هم با غفلت از مولفه های اثربخش و هم موفقیت جناب دکتر پزشکیان را فراهم نماید. بنابراین وفاق ملی یک ضرورت روزگار ما در نظام اسلامی به تمهیدات لازم و مقدمات علمی، مدنی و تجربی است. والا یک تز نو، خام دینی اخلاقی و خنثی ساز مطالبات متراکم مشارکت کنندگان می تواند تلقی گردد. در پایان با تعیین شاخصه های کاربردی و پاسخگویی فرآیندی دولت وفاق ملی آرزوی خروجی ها منتج به مشارکت مدنی حداکثری ، امید به فردای بهتر برای ایران و رفع ناکارآمدیها در حکمرانی داریم. اما با جدیت و شفافیت هشدار داده می شود،وفاق ملی همانند سایر دولت سازی های بی پیشینه ی علمی و تجربی نباید کلاه بی توجهی به رای اکثریت ملت باشد. و ملعبه ای با ملغمه سازی واژگانی برای مصادره دستآوردهای مشارکت ملت توسط رقیبان اقتدارگرای بداخلاق و ناامیدی ملت از مشارکت را بیش از پیش فراهم نماید. در ضمن وفاق ملی که شاید تیر آخر در ترکش برای امید آفرینی مشارکت، وحدت آفرینی کارآمدانه و گره گشایی از برخی ابر چالشهای داخلی و خارجی باشد. نباید همانند آزمایش خطاهای مکرر بی پشتوانه در ساختاری سازی حکمرانی، مدیریتها، سیاست، تعلیم و تربیت، اقتصاد اسلامی و... باشد. که بدون توجه به دستآورد های علمی، تجارب بشری و کارآمدی در امور فرهنگی، اجتماعی و سیاسی اعمال گردیده اند. برخی خروجی های معیوب امروزی و ابر بحرانها دولت ملت هم نتایج حاصله می باشند.