امام علی (ع): كسى كه دانشى را زنده كند هرگز نميرد.
شوشان ـ صادق رضایی :
اميرو پسركی است ساده، تُپُل و سرشار از جنب و جوش، كه در حوالی شهر آبادان زندگی می كند. او آن قدر پرهیاهوست كه هميشه يك پای ثابت بازی بچه های محله است. عبدالله که بچه های محله به او عَبدُلو می گویند نوجوانی است كه پدرش، برای آنكه او را به ختنه كردن راضی كند، يک ساز دهنی به او هدیه می دهد. بچه های محل به ساز عَبدُلو که برایشان تازگی دارد علاقه مند می شوند، او در ازای كولی گرفتن از بچه ها سازش را در اختيار آنها قرار می دهدو این به تدریج تبدیل به یک رویه معمول می شود. اميرو بيش از ديگران به ساز دهنی علاقه مند می شود، بنابراین بيش از ديگران به عبدلو كولی می دهد.یک روز غروب شرجی تابستان، مادربزرگ امیرو که برای چندمین بار شاهد ماجرا بوده است او را بشدت سرزنش می كند.
يكی از بچه ها هم او را «خر عَبدُلو كل عبدالله» می خواند. امیرو بشدت ناراحت می شود و به فکر فرو می رود و باعث می شود. این واقعه باعث می شود او به خود بيايد و بفهمد عبدلو او را مورد استثمار قرار می داده از اعتماد و علاقه او سو استفاده شده. در آن روز گرم خرما پزان امیرو در پناه كشتي به گل نشسته ای، در سكوت، اشك می ریزد. او، پس از اين كه میان امواج دريا آب تنی می كند، سراغ عبدلو می رود، ساز دهنی را از دستش می ربايد و پس از عبور از كوچه پس كوچه ها در حالی که عده ای او را دنبال می کنند ساز را به دریا می اندازد...ساز دهنی میان امواج دریا ناپدید می شود. نگاه خیره و خندان امیرو..... کات....دریا روز خارجی...
این خلاصه داستان فیلمی است بنام سازدهنی،
ساخته ی امیر نادری فیلمساز بزرگ خوزستانی. که شهرتی جهانی دارد( اما در سرزمین خود کمتر شناخته شده و مورد توجه قرار گرفتهاست )
با کنار هم قرار دادن گزاره های زیر می توان نشانه های شورش زیر پوستی علیه روسیه و تغییر نامحسوس در اوراسیا که عمدتاً ریشه در اشتباهات محاسباتی و استراتژیک روس ها دارد رامشاهده کرد :
در پی جنگ سرد نهایتا آنچه منجر به فروپاشی اتحادیه شوروی شد، نه دخالت غربی ها بود، نه مداخله نظامی، نه کودتا،بلکه بحران ناکارآمدی، فقر، فساد سیستماتیک، نقض فاحش حقوق بشر، خفقان و سرکوب و بحران اقتصادی شوروی را در نهایت تجزیه کرد. کشورهای جدید شکل گرفت. هر کدام استقلال خود را به دست آوردند. اما روسیه پس از يلتسين و ریاست مادام العمر پوتین بر قدرت، از همان ابتدا سعی کردبه هر طریقی شده این اتحادیه امپراطوری مانند را دوباره بازسازی و حتی با تزاریسم تلفیق و احیا نماید واین امر به هسته مرکزی ایدئولوژی پوتینیسمی تبدیل شد که در گفتار و کردار وی نمایان شد.
لذا :
مبارزات آزادی خواهانه چچنی ها به طرز فجیعی مورد سرکوب ارتش پوتین قرار می گیرند. تبدیل چچن به سرزمین سوخته با حملات هوایی و توپخانه و شلیک موشک های بالستیک به مناطق غیر نظامی خلاصه ای از جنایات روس ها بر علیه چچنی ها بود که در گزارش کمیته حقیقت یاب سازمان ملل متحد آمده است. در نهایت با روی کار آمدن یک دولت دست نشانده، اوضاع تحت کنترل روس ها قرار گرفت. تجربه زمین سوخته پس از این وقایع به استراتژی جنگی مورد علاقه سرهنگ پوتین تبدیل شد. که آن را در دوره خدمت در سازمان جاسوسی ک. گ. ب آموخت.یک سیاه مشق با دستاورد بزرگ برای تبدیل پوتین به یک قهرمان رقم خورد.
تقاضای پیوستن به اتحادیه اروپا توسط گرجستان را با حمله به کاخ ریاستجمهوری این کشور پاسخ می دهد. آبخازیا و اوستاتیا را تصرف می کند و تا مدتی اوضاع را تحت کنترل خود قرار می دهد.
اما این باراوکراین تقاضای عضویت در اتحادیه اروپا را مطرح می کند.بازهم پاسخ روس ها مشابه پاسخ به گرجستان بود: تصرف کریمه در مقابل چشمان بهت زده جامعه جهانی. اوکراین احساس خطر می کند و تقاضای عضویت در ناتو را مطرح می کند .روسیه با مشت آهنین با اوکراین برخورد می کند و جنگی تمام عیار علیه اوکراین آغاز می کند. دیوان بین المللی کیفری روسیه را متجاوز و آغازگر جنگ اعلام می کند و دستور جلب پوتین را صادر می کند.
فنلاند و سوئد از توسعه طلبی روسیه به وحشت افتادند طی مذاکراتی فشرده به عضویت ناتو در می آیند.
روسیه باز هم به توهمات توطئه تاکید می کند بدون اینکه ضعف های خود را بپذیرد. بدون در نظر داشتن اینکه دلیل کم طرفدار بودنش این است که حرفی برای گفتن ندارد. کرملین که خود در شرایط دشوار می بیند دست به دامن کشورهای تازه استقلال یافته می شود اما آنها دست رد به سینه روسیه می زنند و بجز چچن همکاری موثری دیده نمی شود. همکاری های محدود هم از سر ترس انجام می شود. برای اولین بار پوتین شخصا به چچن و باکو رفت و تقاضای کمک کرد. لذا پوتین در تلاش است تا دیگران را با خود شریک جرم کند تا حدودی هم موفق می شود. اما این اوضاع دوامی نیافت و دیری نپایید که عرصه تنگ تر شد. هند و چین شرکای سابق شرقی هم آنچنان که روس ها انتظار داشتند حمایت موثری بروز ندادند. رهبران چین و هند روابط خود با اروپا و آمریکا و حتی اوکراین را تقویت می کنند. تا جایی که برخی چنین تحلیل می کنند که چین و هند بدشان نمی آید رقیبی دیرینه را غیر مستقیم تضعیف و از صحنه خارج نمایند. سفر نخست وزیر هند به اوکراین خشم روس ها را در پی داشت.
اشتباهات محاسباتی همیشه در طول تاریخ برای حکومت های زیاده خواه و خارج از مدار عقلانیت دردسر ساز بوده است.
پوتین با سیستم شخص گرا و به ظاهر ناسیونالیستی خود اما این بار بعد از قرن ها روسیه را در چنان موقعیت ضعفی قرار داد که هزاران کیلومتر از خاکش در تصرف ارتش اوکراین قرار گرفته است.ارتشی که آن را سوسک می نامید اکنون رسوایی بزرگی برای کرملین و بویژه شخص پوتین رقم زد. یک تحقیر بزرگ تاریخی. آن هم برای کشوری که خود را بزرگ ترین ارتش جهان می پنداشت و تصرف اوکراین را بسیار آسان و چند روزه . اما اکنون معادلات تغییر یافته. بسیاری از کشورهای منطقه دریافتند نمی توان به روس ها دلخوش کرد. نه بدلیل تبلیغات غربی ها بلکه بخاطر عملکرد روس ها. برای اینکه مدل حکمرانی و سبک و سیاق ناشی از ایدئولوژی روسی با تحولات مدرن جامعه جهانی سازگاری ندارد. اینکه روسها حرفی برای گفتن ندارند حتی در نظامی گری به یک نظریه قابل دفاع تبدیل شده است .
لذا پاشینیان نیز در ارمنستان برعلیه پوتین قد علم می کند، نیروهای روسی را از ارمنستان اخراج می کند . با آمریکا و ناتو رزمایشی بزرگ برگزار می کند آن هم بیخ گوش روسیه. و از همه مهم تر تقاضای عضویت در ناتو و اتحادیه اروپا را ثبت و اعلام نموده است.
در سایر کشورهای جدا شده از اتحادیه جماهیر شوروی نیز جنبش های اجتماعی در حال مبارزه ای آهسته و پیوسته برای الحاق به جهان آزاد هستند.
دولت های تاجیکستان، قزاقستان، ترکمنستان نیز حمایت چندانی از روس ها در جریان تهاجم علیه اوکراین از خود نشان ندادند. و حتی تقاضای اعزام نیرو را رد کردند که این نکته نیز بیانگر شکست بزرگ غیر رسمی سیاست های روس ها در چند دهه اخیر است. تاجیکستان اسامی روسی را حذف کرده و زمزمه های تغییر خط از روسی به فارسی نیز به گوش می رسد.
تا کنون با مجموعه ای از اقدامات سیاسی، نظامی و امنیتی پوتین به ضرب زور و سو استفاده از عضویت دائم در شورای امنیت تلاش کرده اوضاع را تحت کنترل خود قرار دهد اما باید نشست و نگریست که آیا سرانجام این سرکوب تمایل دیرینه ی گرایش به پیوستن به جهان آزاد و اتحادیه اروپا در کشورهای همسایه به کجا می رسد. همه اینها تا حدود زیادی بستگی به تحولات سیاسی و وقوع حادثه ناگهانی در روسیه از یک سو و موفقیت آمیز بودن تقاضای ترکیه مبنی بر الحاق به اتحادیه اروپا از سوی دیگر دارد. چندان روشن نیست که این وضعیت به کجا ختم شود اما آنچه واضح است این است که نگهداشت چنین وضعیتی با توسل به زور بسیار شکننده است و بعید نیست در چشم انداز آینده ژئوپلتیک آسیای مرکزی و قفقاز ایران را هم مرز اتحادیه اروپا نماید.