شوشان ـ جعفر دیناروند :
بررسی تاریخ حوادث و رویدادهای هر کشوری،دارای معنا و مفهوم خاصی است.گاه چنین نگرشی در ابعاد کلی پیاده می شود و زمانی نیز در حوزه های کوچک تر مورد توجه قرار می گیرد.بدون شک،چنین نگاهی دارای اثرهای متفاوت بر ایجاد کننده و نیز دنبال کنندگان خواهد داشت.تحلیل این نگاه در ریزه نگری,منجر به بروز شیوه هایی مانند نظامی،سیاسی،اجتماعی،دینی،اقتصادی و فرهنگی خواهد شد.
در همین رابطه و بر مبنای نوع تحلیل،واژه های متناسبی جایگزین می شوند.این مهم قادر است تا عبارات جدیدی نیز تولید کند.عبارت«دفاع مقدس» از جمله تولیدهایی است که در سطح وسیع مطرح شده و می شود.این عبارت جدید، جانشین عباراتی مانند«جنگ ایران و عراق»، یا«جنگ تحمیلی»،«جنگ استکبار»«نزاع تاریخی» و امثال آن گردید.
مخالفین این مملکت،با استفاده از واژه های خود،زمینه حمله و تخریب را مهیا و در دنیای رسانه ای،مقاصد شوم خویش را دنبال می کنند.به طور مثال،می نویسند،«در تمام جهان،پایان جنگ،جشن گرفته می شود اما در ایران،مراسم آغاز جنگ در ابعاد وسیعی،مورد توجه قرار می گیرد».
نتیجه چنین برخورد رسانه ای،معرفی ایران به عنوان جنگ طلب و خشونت خواه و در نهایت،عدم پایبندی به صلح و آرامش است.تفکری خطرناک که ابعادی فرهنگی دارد و نوعی تقابل میان بنیان های اعتقادی کشور است.ما در این مسیر،مسئولیت های متفاوتی داریم.از بعد رسمی تا غیر رسمی،از نگرش نظامی تا غیر آن،از نگاه امنیتی تا متفاوت با آن و در نهایت از بنیان نگری تا سطحی گذری،این بار،خودنمایی می کند.
این نشان می دهد که استفاده از دو کلمه،«دفاع» و «مقدس»،دارای بنیانی قوی و متناسب با دیدگاه فرهنگ نگری است اما این عبارت در پوشش دادن به زیر بناها چندان موفق نبود.ابعادی که می توانست،برخورد متناسبی با جنگ رسانه ای داشته باشد،در بعدی محدود،محصور گشت.از این نظر است که بازنگری در این رویداد تلخ،ضروری بلکه حیاتی است.استفاده از شیوه های فرهنگی با استفاده از علوم روان شناسی و جامعه شناسی،در کنار شیوه های علمی و تحلیل های متفکرانه،منجر به موفقیت و شکست زورگویان خواهد شد.
پس باید در این مسیر،به جستجوی ابزار بود.به تولید آن ها اقدام نمود.شیوه ها را متغیر ساخت.جذابیت را در هدف گذاری مد نظر قرار داد و در نهایت به بازنگری در افکار سنتی،راه هایی جدید و نافذ یافت.