- آرشیو
- |
- عضویت در خبرنامه
- |
- درباره ما
- |
- |
-
- صفحه نخست
- |
- |
- |
- |
- |
- |
- |
- |
- |
- شهرستان ها
- |
- تماس با ما
- |
- پیوند ها
- چرا سید ابوالحسن حسن زاده ؟
- ساعت جدید کاری برای ادارات اعلام شد
- مدیران با مردم ارتباط نزدیکی داشته باشند
- رفع مشکل استقرار شرکتهای دانش بنیان با تحقق مصوبه سفر رییس جمهور به خوزستان
- رسانه طراز انقلاب اسلامی یعنی نقد منصفانه، اطلاع رسانی شفاف و صادقانه و پرهیز از دروغ و تهمت
- بهره مندی از ظرفیت های فرهنگی انقلاب برای مقابله با اباحه گری بسنده می کند
- چرا به جای ساماندهی متکدیان؛ سیستمی افزایش پیدا می کنند؟!!
- انقلابات رنگی تحت الگوی جوکریسم
به روز شده در: ۱۵ مهر ۱۴۰۳ - ۱۰:۲۱
پیامبر اکرم (ص):مسافرت كنيد تا تندرست مانيد و روزى داده شويد .
امام حسین(ع): از نشانه های عالم ، نقد سخن و اندیشه خود و آگاهی از نظرات مختلف است...
امام علی (ع): كسى كه دانشى را زنده كند هرگز نميرد.
آخرین اخبار
شوشان ـ فاضل خمیسی :
رشا دخترِ غزه ای که هنوز ده سالش به پایان نرسیده بود، به همراه برادرِ یازده ساله اش«احمد» که هر دو حافظ قرآن بودند توسط بمباران جنگنده های اسرائیل بالاخره به شهادت رسید...مادرش می گوید، بعد از شهادت رشا و احمد و زمانی که برخی از اثاث منزل را از زیر آوار خارج کردیم، لای یکی از کتابهای «رشا» این نامه را که دست خط اوست پیدا کردیم:
رشا دخترِ غزه ای که هنوز ده سالش به پایان نرسیده بود، به همراه برادرِ یازده ساله اش«احمد» که هر دو حافظ قرآن بودند توسط بمباران جنگنده های اسرائیل بالاخره به شهادت رسید...مادرش می گوید، بعد از شهادت رشا و احمد و زمانی که برخی از اثاث منزل را از زیر آوار خارج کردیم، لای یکی از کتابهای «رشا» این نامه را که دست خط اوست پیدا کردیم:
« وصیتنامه ام اگر شهید یا فوت نمایم
لطفا بخاطر من گریه نکنید زیرا اذیت میشوم، لباسهایم را به مستمندان و سایر وسایلم را به رهف و لانا و مروان و بتول بدهید، صندوق مهره ( گوشواره و ...) را به بتول بدهید ( خاله و عموزاده)، پول ماهانه ام که ۵۰ شکیلا ( واحد پول) است بین رهف و احمد تقسیم شود( احمد برادرش که بهمراه خواهر شهید شد)، اسباب بازی‌هایم به بتول برسد، خواهش میکنم سر احمد ( برادرم) داد نزنید .. لطفا ً به وصیتم عمل کنید»
لطفا بخاطر من گریه نکنید زیرا اذیت میشوم، لباسهایم را به مستمندان و سایر وسایلم را به رهف و لانا و مروان و بتول بدهید، صندوق مهره ( گوشواره و ...) را به بتول بدهید ( خاله و عموزاده)، پول ماهانه ام که ۵۰ شکیلا ( واحد پول) است بین رهف و احمد تقسیم شود( احمد برادرش که بهمراه خواهر شهید شد)، اسباب بازی‌هایم به بتول برسد، خواهش میکنم سر احمد ( برادرم) داد نزنید .. لطفا ً به وصیتم عمل کنید»
از تک،تک کلمات رشا بوی خدا می آید، آنجا که لباسهایش را به مستمندان می بخشد و یا پول توجیبی اش را به نسبت مساوی تقسیم میکند و این آخری که نگران برادرش است..و شاید وقتی رشای ده ساله مشغول نوشتن وصیتنامه بود خدا غمگینانه او را نگاه و «بای ذنب قتلت» را با خود زمزمه می کرد.
