شوشان ـ دکتر علی بختیار پور :
برشماری و تشریح مشکلات خوزستان، آنقدر پرتکرار است که هر مروری بر آن نه تنها از حوصله خارج که حتی تهوع آور است.
اين نوشتار بر مدار پاسخ هاي ارائه شده در مقابل بحرانها سير ميكند
عموما در برشماري معضلات استان بدون كمترين تعلل و سكوني قادريم فهرستي از عناوين معضلات را ارائه كنيم،
اما در مقام ارائه راهکارهای حل معضل یا بهبود وضعیت، بهطور مشخص و برای چهار دهه میتوان گفت به چند عنوان محدود میشويم :
الف. جابجایی مدیران
ب. ایجاد اشتغال
ج. اتخاذ سیاستهای اعانهای این تعداد محدود راهکار کلیشهای حداقل دونتیجه را بدست میدهد.
۱. ارائه پاسخ اساسا نیازی به پژوهش نداشته و پاسخها از پیش معین است.
۲. صورت پدیده معضل، اصل است، لذا پاسخ معطوف به صورت پدیده است.
در نتیجه پاسخها برای اعتیاد ؛ کمپ، برای فقر :اعانه و اقدامات خیریه،
برای بیکاری ؛ اشتغال، برای حجاب ؛گشت ارشاد، و برای معضلات جامعه ؛امتیاز دادن به نخبگان خواهد بود، در حالیکه تجربه چهار دهه نشان داده راهکارهای مورد نظر در بهترین شرایط بهصورت مسکنی موقت عمل کرده و هرگز نمیتوان آنها را در ردیف راهکارهای موثر به حساب آورد.
رویکرد مکانیکی پاسخ به معضلات همچنان در همه سطوح مدیریتی قابل ملاحظه است.
این موضوع که خود به عنوان یک پدیده قابل بررسی است، تمام ظرفیت فکری، مدیریتی و نخبگی جامعه خوزستان را در معرض سوال قرار میدهد،
چگونه است که پس از چهار دهه بضاعت فکری و نخبگی خوزستان برای درمان معضلات استان ، نسخه دوگانه استانداری قومی یا غیر بومی را پیچیده است و به مدد آشناییهایشان با راهروهای پیچ و واپیچ روابط که دوم خرداد را تا راستترین کوچههای مکنت و گنجهای ثروت متصل و متحد میسازد، در اعمال نسخههای نامبارکشان تلاش میکنند تا انقیاد امورات و حفظ سیادت حلقه خود بر استان را استمرار بخشند.
پس در تخالف با دانش و عقلانیت، تخصص و کارایی را نادیده گرفته و پاسخهای مکانیکی به معضلات استان میدهند. لذا برای مساعدت به یک قوم ( و نه برای همه استان) نخبگان آنان را منصب میبخشند.
یقینا اشاره این نوشتار به موضوعی چندان پنهان و سر مگوی نیست و صاحبان نفوذ و طالبان استیلا بر استان بخوبی از دقایق موضوع مطلع هستند، و الا در چه مقطعی و در کدام مکان مشکلات مردم از طریق بهکارگیری مسئولان با شاخص قومیت، راه حلی برای معضل بود؟
آیا صرف انتصاب فرمانداران و شهرداران هم قوم در شهرستانهای مختلف استان، مشکلات آن سامان را مرتفع ساخت؟
از آنجا که تلاشهای موجود برای انتصابات قومی و بدون لحاظ تناسب تخصص و وظایف جایگاه مورد نظر، غیر عقلایی و در جهت تجزیه و سلولی کردن اجتماع است و در حقیقت خیانت باصطلاح نخبگان به سیاق عقلی و نشانه تهی بودن فضای پرطمطراق فعالیت سیاسی از هرگونه اخلاق علمی ست. لذا بهمرور واژه نخبه، همچون بسیاری از واژههای همردیف آن، بهویژه در استان از اعتبار ساقط شده و از این پس شایسته است تا کمتر اهل اندیشه راستینی رغبت یابد تا بدین نام بی اعتبار خوانده شود.