شوشان ـ محمدتوفیق مشیرپناهی :
در سالهای اخیر به مناسبتهای مختلف اعیاد، روزهای تاریخی، سالگردها، سالروزهای تاسیس و... همواره از سوی مسئولین و در تریبونهای جورواجور آمارهایی از عملکرد فلان دستگاه، سازمان و نهاد بر زبان جاری میشد، مانند: « کاهش نرخ بیکاری امسال به ... درصد رسید، تراز تجاری کشور بیش از ده میلیارد دلار مثبت است...پروژه سد فلان با بهرهبرداری ... متر مکعب آب میتواند آب مصرفی استانهای فلان و بهمان را تامین کند، تورم به زیر... درصد رسید، افزایش رضایت مصرف کننده از کاهش نرخ گرانی تا... درصد رسید، ساخت مسکن ملی هر سال یک میلیون واحد در دست اقدام است، کودکان کار...درصد زیر 12 سال هستند، اشتغالزایی برای جوانان تحصیلکرده فلان و...» این آمارهای گاها متناقض با هم، جدای از بخش وسیعی از وعده وعیدها و قول و قرارها مسئولین بوده است.
آمارسازی نزد وزیران، مسئولان و مدیران طی سالهای اخیر بهصورت عریانتر از گذشته در حال انجام است تا جایی که رسانهها نیز بدون تعارف از اصطلاحاتی مانند «آمارسازی» و «حبس آماری» استفاده میکنند. در همین رابطه گزارشی با عنوان «اشتغال یا آمارسازی» نوشته است: «متاسفانه مسئولان امر فقط دنبال آمارسازی هستند و در واقعیت امر خبری از کاهش میزان بیکاران، کاهش نرخ تورم، کاهش موج گرانی و... نیست.» آمارسازی در تمامی دستگاههای اقتصادی به چشم میخورد، برای نمونه خرداد ماه سال جاری در حالی که مرکز آمار ایران و بانک مرکزی میزان تورم را حدود ۴۵ تا ۵۵ درصد اعلام کرده بودند وبسایت اقتصادی «اکو ایران» نوشت تورم نقطهای فروردین امسال در مرز ۷۰ درصدی قرار دارد!
راستیآزمایی آماری چه از سوی نهادهای مدنی، چه موسسات خصوصی و رسانهها، هیچگاه اگر هم انجام میشد به گوش مسئولین و صاحبان ادعای آمار نمیرسید، یا اگر میرسید ره به جایی نمیبرد. چرا فاصله ابراز راستیآزمایی تا گوش مسئولین هر روز بیشتر و بیشتر میشود؟ آقایان مسئولین–در بهترین حالت مسئولین خانم پنج درصد است- این آمارها از کدام سنجشگاه بیرون آمده است و دادههای آماری را چه کسی در اختیار شما گذاشته است که نتیجه خروجی آن میشود دهان هاج و واج دهان مردم و یک علامت پرسش بزرگ در سر.
آقایان مسئولین لطفا و خواهشا با آمارها بازی نکنید و اگر به این قناعت تاریخی رسیدهاید و باور دارید حقایق را بیان کنید که بیان حقایق، روشنگر و چراغ راه حرکتهای بعدی در هر حوزهای بشود و نه سردرگمی و انحراف از مسیر را پیش بیاورد.
آمار چیست؟ و به چه کار میآید؟ چگونه تولید میشود؟ چه نسبتی با حقیقت دارد؟ چگونه میتوان با آمار بازی کرد؟ بازی با آمار چگونه روی حقیقت رنگ و لعاب میکشد و آنرا خطرناک میگرداند؟ چرا در سرزمین ما روزنامهها و رسانهها پر میشود از تناقضهای آماری که از سوی افراد مسئول یا نهادهای مختلف اعلام شدهاند؟
آمارگیری فعالیت سودمند، هدفدار و روشمحور در حوزه علوم انسانی است و قرار است ناممکنها را ممکن کند. قاعدتا تشخیص اینکه تک تک مردم در یک انتخابات فرضی به چه کسی رای خواهند داد، در هر کشوری ناممکن است. نظرستجها و آمارگیرها میگویند، این کار ناممکن نیست. کافیست یک جامعه آماری مناسب انتخاب کنید، یک نظریه جامع برگزینید، ضریبهای ممکن را به درستی در نظر بگیرید و بعد میتوانید کمابیش نتیجه بگیرید که این آمار را میتوان به سراسر افراد تسری داد. آنها خودشان نیز به خوبی میدانند که اخذ نتایج صد درصدی از نظرسنجیها و آمار ناممکن است، اما معتقدند هیچ روش بهتری برای کسب اطلاع از «حقایق» موجود آن هم وقتی در میان میلیونها نفر پراکنده شده، وجود ندارد.
منطق آمار یا بهتر بگوییم تصمیمگیریهای مبتنی بر آمار، بر پایه «استقراء» شکل گرفته است، وقتی بارها و بارها و در شرایط مختلف «مشاهده» میکنیم که از ترکیب سدیم و کلرید در شرایط ویژه نمک طعام تولید میشود، میتوانیم نتیجه بگیریم که این ترکیب همیشه نتیجه و محصولی یکسان و واحد خواهد داشت. وقتی آب صد بار در صد درجه بجوشد، پس دفعه صد و یکم هم در صد درجه سانتیگراد خواهد جوشید. مطمئنا این مثالها در علوم تجربی دارای صحت و سقم است. وضعیت علوم انسانی-بخوانید آمارها- نیز خود دارای نظام روشن و روشهای واضح است. با همین منطق میتوانیم مسئولین و دستاندرکاران آمارگو را کیش و مات کنیم و به آنان بگوییم، آقایان این آماری که شما از آن دم میزنید، چیزی جز رویاپردازیهایی برای دلخوشکنکی ما نیست، زیرا هر لحظه ممکن است بی اعتباریاش ثابت شود، درست مثل همان مخاطب ارجمندی که «در راستای ایجاد تعامل بین مسئولین و رسانهها» گفته بود با آمارها بازی نکنید و حقیقت را بگویید.