شوشان ـ علی کرد :
مدیریت یا اداره دولت پیشنیه ای به قدمت تمدن بشری دارد و یکی از بحثهای اساسی
و دامنه دار در این حوزه بحث جدایی یا یگانگی دمکراسی و بروکراسی و به عبارتی دیگر
رابطه یا جدایی سیاست و اداره بود و هست. اندیشمندان و متخصصین سیاست و مدیریت در
تایید و رد ارتباط و یگانگی از یک طرف و جدال و جدایی این دو مقوله از سوی دیگر
قلمفرسایی کردند و هر کدام درعصر و زمانه ای زندگی میکردند که توجه و تاکید بیش از
حد به یکی و کم توجهی به دیگری می شد و همین امر باعث ایجاد مسایل و مشکلات و در
کل منجر به ناکارآمدی در دولتها می شد و بر همین اساس در آن مقطع موافق جدایی این
دو از هم می شدند. نمونه ی بارز آن در زمان ریاست جمهوری ویلسون رییس جمهور آمریکا
در دوران جنگ جهانی اول است که در واکنش به فسادگسترده دولتی مطالبی نوشت و
پیشنهاد نمود که حکومت باید از سیاست و مسایل سیاسی جدا شود و می گوید مسایل اداری
از نوع مسایل سیاسی نیستند اما بسیاری از صاحبنظران موافق یگانگی و سازگاری این دو
هستند و معتقدند در یک جامعه دمکراتیک مشارکت مدیران در خط مشی گذاری عمومی امری
طبیعی است.آنچه از متون سیاسی و مدیریتی برداشت می شود و تجربه هم بر آن صحه
میگذارد این است که جدایی مطلق سیاست و اداره امکان پذیر و عقلایی نیست و همچنین
سیاستزده کردن ادارات نیز عاقبت خوشی ندارد و نتیجه و ثمره ی تلخ این سیاستزدگی و
نگاه غنایم جنگی را در دولتهای جناب دکتر احمدی نژاد و مرحوم شهید رییسی دیدیم.
عشق شدید دمکراسی و بروکراسی در آن دولتها منجر به کنار گذاشتن خیل عظیمی از
مدیران کارآمد در تمام سطوح مدیریتی و
خسارتی محض برای کشور بود که تاکنون در حال تاوان دادن آن هستیم و تنفر این دو به
نام وفاق نیز خسارتی مضاعف به کشور زدو مضاعف از این حیث که این بار جناب دکتر
پزشکیان از ترس عدم وفاق و درگیریهای جناحی و بگومگوهای داخلی و رویکرد مجلس و
بسیاری از سیاستگذاران و ذینفعان و
ذینفوذان بیش از حد از شعارهای خود و خواسته های مردمی که به امیدی به او رای
دادند عدول کرد و این امر علاوه بر خسارتی که از بابت بکارگیری بخشی از مدیران
ارشد و تقریبا" ناکارآمدی که به پشتوانه مجلس
وارد دولت شدند خسارت دیگری نیز وارد کرد و آن هم عدم بکارگیری بسیاری از افراد
متخصص و توانمند و مقبول در بین مردم و به جرم اینکه اصلاح طلب مشهور و چهره های
شناخته تری هستند. این پشت پا زدن ناخواسته به رای مردمی که دچار سردرگمی شده و
باآمیزه ای از امید و اضطراب و اضطرار بار دیگر پای صندوقهای رای آمدند یک شوک به
آنها وارد کرد و حال آن پنجاه و اندی که پای صندوقهای رای نیامدند به ریش رای
دهندگان می خندند و علی الظاهر این یک شکست برای اصلاح طلبان است و اگر با چشم
بصیرت به این وضعیت بنگریم خسارتی بزرگ بر کشور وارد شد که اگر همین روند انتصابات
و همین شیوه حکمرانی و همین وضعیت اقتصادی ادامه پیدا کند در آینده ای نه چندان
دور شاهدی خسارتهای بزرگ و غیر قابل جبران خواهیم و منظورم از خسارت مضاعف همین
است. دمکراسی یعنی حکومت مردم، یعنی قدرت سیاسی در دست مردم، دمکراسی منجر به
شایسته سالاری می شود ، شایستگان اداره امور عمومی را برعهده می گیرند و زمینه ساز
مدیریت علمی است، آیا دولت چهاردهم نماد این ویژگی هاست؟ بروکراسی نیز یک نوع
سیستم حکمرانی است که سازوکار آن باسازماندهی سلسله مراتبی مقامات، قوانین و
مقررات و رویه ها و تقسیم کارمشخص می شود.از نظر ماکس وبر بروکراسی مبتنی بر شش اصل
است. و هر کسی که مسولیتی را می پذیرد باید به این اصول پایبند و به اندازه مسولیتش
اختیار داشته باشد. این توازن زمانی به حد اعلای خود می رسد که حکومت برآمده از
رای و نظر مردم باشد که همان دمکراسی است. بروکراسی اداری یکی از اجرای ضروری
جوامع دمکراتیک است لذا دمکراسی و بروکراسی لازم و ملزوم هم هستند و به هرکدام در
اداره کشور و حکمرانی باید وزن خاص خود را داد.سروسامان دادن به امور و سیاستگزاری
و ارایه خدمات عمومی در قالب اداره امور عمومی یا همان مدیریت دولتی عینیت می یابد
و این مدیران از طریق مقامات و مدیران مافوق خود که در راس این هرم رییس جمهور
قرار دارد منتصب می شوند وبر اساس اصول دمکراسی باید پاسخگو باشند لذا دولت می
بایست بدون دغدغه و بر اساس مصالح مردم افراد کارآمد را شناسایی و بعنوان مدیر به
کار گمارد زمانی بروکراسی و دمکراسی میتوانند از جدال دست بکشند و سازگاری داشته
باشند که شاسته سالاری ملاک عمل باشد بطوریکه شایستگی تحت تاثیر جناح بازی جناح
پیروز هم قرار نگیرد. در وضعیت کنونی بیش از اینکه دولت و شخص رییس جمهور از به
غنیمت بردن پستهای مدیریتی و به حاشیه رفتن شایستگی توسط جناح پیروز دلهره و دغدغه
داشته باشد باید به حاشیه راندن شایسته سالاری و جناح پیروز توسط جناح اقلیت باشد
هرچند که باید مواظب اندک اصلاح طلبان فرصت طلب که بیش از اینکه تخصص مدیریتی
داشته باشند در لابیگری و جناح بازی و نان به نرخ روز خوردن استاد تمام هستند هم
باشد که این اقلیت، بخش عظیم نیروهای متخصص و متعهد و اخلاق مدار و مقبول اصلاح
طلب را که سرمایه گرانبهای مردم هستند را خدشه دار نکنند.