شوشان ـ علی عبدالخانی :
پزشکیان در روزهای انتخابات گفته بود که" حساسیت و محدودیتی در انتخاب مدیران منسوب به اقوام، ادیان، مذاهب و جنسیت نمی بیند و شرطِ اصلی ایشان، شایستگی و توانمندی مدیران منتخب است ". وزیر کشور نیز بیان کرد: " در چارچوب مفهوم وفاق ملی، اولین استاندار عرب خوزستان در دولت چهادهم انتخاب شدند. "
سنوات خدمت موالی زاده تمام و یا روبه اتمام بود و ایشان نه در خواب و نه در بیداری به فکرش هم خطور نمی کرد که به مرد شماره یک دولت در استان خوزستان تبدیل بشود اما روابط و ارتباطات و متغیرهای مختلف دیگر کار خود را کرد و او به آنچه تمنایش را می کرد، رسید !!.
برغم اینکه صاحب این قلم در دفاع از اعطای پستِ استانداری به این گزینه قلم فرسایی کرده بودم، اما این امر مانع از آن نمی شود که بگوییم او نسبت به سایر گزینه ها لزوماً خیرالموجودین نبوده بلکه می توان گفت که تاس وی در روابط و ارتباطات پرشانس تر و با اعداد بیشتر ظاهر شد و ورق را به نفع ایشان برگرداند و وی را بر کرسی قدرت استان نشاند !.
نگارنده بر این باور است که مسئولیت استاندار فعلی نسبت به همه ی استانداران قبل از خود مضاعف و سنگین تر و ایشان چاره ای بجز موفقیت در این ماموریت ندارد!. وی در مقابل رئیس جمهور که حساسیتها و محدودیتها را به کناری گذاشت و کلید استانداری را بدست ایشان سپرد نیز مسئولیت اخلاقی دارد و باید قابلیتهای مدیریتی خود را بخوبی نشان بدهد. به غیر از مسئولیت عمومی، ایشان در مقابل هم قومان خود که تتمه ی اصلی انتخاب وی بودند نیز مسئولیت اخلاقی دارد. بدون شک اگر این تتمه و انتساب وجود نمی داشت، خواب رسیدن به این جایگاه مهم هرگز به واقعیت نمی رسید !.
او خوب می داند که ضعف و عدم موفقیت وی در اداره ی امور استان، به قوم ایشان نسبت داده می شود و رئیس جمهور نیز بخاطر چنین موافقتی در معرض ملامت و انتقاد از طرف منتقدان قرار خواهد گرفت لذا می گوییم که موالی زاده باید موفق بشود و چاره ای بجز موفقیت ندارد.
اما موفقیت چگونه بدست می آید؟.
تمرکز بر عنصر مدیریت و اصرار بر انتخاب مدیران قوی و لزوم عزل مدیران ضعیف و تلاش جهت تزریق نیروهای مدیریتی جدید در حوزه های مالی و قراردادی از جمله مهمترین عوامل موفقیت در این زمینه است !.
رتبه ی آخر آموزش و پرورش استان خوزستان بهترین مثال برای نشان دادن " نقش مدیریت در سقوط و ناکامی " است. در این ارتباط مدیر عالی آموزش و پرورش و مدیران درجه اول به استناد رتبه و شاخص منفی و عملکرد بسیار ضعیف خود عزل شده و با هماهنگی وزارتخانه، شخص و اشخاصی دیگر به شرط امکان تغییر وضعیت موجود بر سر کار خواهند آمد.
مدیرکل انتخاب شده برای تحقق شرط تغییر و رهاندن استان خوزستان از رتبه ی شرم آورِ آخر، مدیران خود را بر مبنای تعهد به مثبت کردنِ نتایجِ عملکرد انتخاب خواهد کرد. در این روش عمر مدیریت و ادامه کار مدیران به نتایج عملکرد آنها متصل می شود و جایی برای مدیران رانتی و توصیه ای باقی نمی ماند !.
اگر باورِ استاندار بر مبنای خدمت توام با موفقیت بر اساس شاخص و معیار باشد،نباید در چالشِ توصیه های تحمیلی و گزینه های موردنظرِ سهم خواهان کم بیاورد و عقب نشینی بکند !.
استاندار برای ایجاد تغییرات مثبت چاره ای بجز بکارگیری مدیران قوی و شرط پذیر ندارد.
همه ی مشاوران به شیوه اثباتی - احرازی باید حرفه شناس باشند تا استاندار در سایه ی برنامه ها و ایده های خلاقانه ی آنها بتواند استان را در مسیر واقعی توسعه قرار بدهد !!.
نکته: با تحمیل نیروهای سهمیه ای و ضعیف و تمکین کردن استاندار در این زمینه، تغییری ملموس و واقعی در وضعیت فعلی خوزستان رخ نخواهد داد.
مدیران و مشاورانِ متخصص و خوش سابقه کم نیستند اما به حاشیه رانده شده و هنر استاندار استفاده از این قبیل نیروهاست. در یک کلام مبادا مبنای انتصابات به شیوه ی شرکتهای سهامی یا به طریقه ی کسب رضایت این و آن صورت بگیرد و طلایی ترین فرصت خدمت به مردم از دست برود.