شوشان تولبار
آخرین اخبار
شوشان تولبار
کد خبر: ۱۱۲۰۰۹
تاریخ انتشار: ۱۹ آذر ۱۴۰۳ - ۱۰:۲۰
شوشان ـ منصور کاووسی :
دانش آموخته دکتری تخصصی مدیریت بحران
روان شناس و آسیب شناس اجتماعی

معمولا  ابر پروژه ها و پروژه های ملی، در گستره ی جغرافیای محل احداث با توجه به اهداف کوتاه مدت، میان مدت و بلند مدت، برای مردمان آن گستره رفاه، امکانات، مزایا و خدمات اجتماعی  زیادی از جمله بهداشت و درمان، توسعه شبکه ی حمل و نقل، آموزش، امنیت، توسعه پایدار، ارتباطات و.... به ارمغان آورده بخش عظیمی از مشکلات شغلی، اقتصادی، اجتماعی و زیست محیطی منطقه را به شیوه ای مدبرانه مدیریت نموده که مردمان و آمایش سرزمینی آن منطقه کمترین آسیب را متحمل شوند.

اما کارون سه ابر پروژه ی ملی که از یک طرف سند افتخار آفرینی است از دستاوردهای علمی، حرفه ای و تکنولوژی جوانان ایران زمین، از طرفی دیگر بخشی از گلستان ایران را دچار خزان و نابودی کرده است، آسیب های گسترده ای در زمینه های مختلف زیست محیطی، گردشگری و ابنیه های تاریخی، کشاورزی و دامپروری،  اقتصادی،  اجتماعی و فرهنگی به اجبار بر مردمان دزپارت و ایذه تحمیل نموده است.
قطعا در طرح توجیهی سد و نیروگاه کارون سه، چشم انداز اهداف بالا دست و پایین دست این پروژه منطور و لحاظ شده است اما ضعف مدیریتی در ادوار مختلف تا این زمان فرصت عملیاتی کردن این اهداف و چشم انداز ها را بوجود نیاورده است که همین ضعف و ناتوانی بخش اعظمی از منابع مادی و معنوی منطقه ی پشت سد و نیروگاه را به طول تقریبی 60 کیلومتر در طی این سال ها  نابود کرده است.
با جرأت می توان گفت در اوایل دهه ی 80 با شروع آبگیری سد کارون سه، بزرگترین کوچ اجباری عشایری و روستایی ایران بدون اولویت بندی و ایجاد زیر ساخت ها در شهرهای مهاجر پذیر این کوچ اجباری ( بیشترین مهاجرت به شهر دهدز و حومه ی ایذه رخ داده است) به وقوع پیوست.
مردمان صدها روستا با جمعیت چند ده هزار نفری که حداقل از لحاظ تامین مواد غذایی و اشتغال به جهت کشاورزی و دامپروری پر رونق منطقه، مستقل و خودکفا بودند، حال با یک فرهنگ اصیل ایلیاتی ساکن مناطق حومه ی شهرهای اطراف با کمترین امکانات شدند، که همین مساله روند فزونی آسیب های اجتماعی را در این مناطق با نرخ صعوی بالا برد.
مردمان دزپارت گرفتار وضعیتی سخت و دشوار شدند، از یک سو ماندن بدون هرگونه امکانات اولیه و حیاتی مثل جاده، شبکه ارتباطات، مخابرات، بهداشت‌ و.... از سوی دیگر، رفتن و تبدیل شدن از یک تولیدکننده ی مستقل و خود اشتغال به یک مصرف کننده ی وابسته بدون پشتوانه، توان مالی، حرفه و مهارت .
متاسفانه هر دو شق این حکایت دردآور بعد از آب گیری کارون سه چهره ی واقعی و عینی به خود گرفت که در طی این 23 سال گذشته، مرگ ده ها نفر از مردم منطقه ی دزپارت بخصوص بخش دنباله رود از سقوط مینی بوس حامل زنان و کودکان گرفته تا ده ها مورد رخداد و حوادثی که به دلیل نبود جاده ی مواصلاتی و امکانات اورژانسی موید این گفتار است.
از طرفی بخش عظیمی از مردم منطقه ی پشت سد کارون سه وقتی به اجبار و از سر ناچاری آهنگ مهاجرت و کوچ به استان ها و شهرهای دیگر کردند که به دلیل صعف بنیه ی مالی و نگرفتن حق و حقوق پایمال شده ی خویش از مجری و کارفر ( وزارت نیرو و سازمان های وابسته به این وزارت خانه) گرفتار بیکاری، فقر مضاعف و ده ها آسیب اجتماعی دیگری شدند که هنوز هم از خاکستر این آتش نامیمون تاوان گناه ناکرده پس می دهند.
از طرف دیگر جمع کتیری به دلیل ناتوانی از مهاجرت و کوچ اجباری، مجبور به ادامه ی زیست در منطقه ی محاصره شده در میان میلیاردها متر مکعب آب و کوه های سر به فلک کشیده منگشت شدند بدون دسترسی به امکانات و نیازهای اولیه، که هر چند گاهی با مرگ عزیز یا عزیزانی ضجه ی آنان حتی پایه های عرش  را هم به لرزه در آورده که نمونه بارز آن مرگ جوانی به نام صمد کاووسی قافی از طایفه ی ریشه دار شالو در منطقه ی قاف و باجول به دلیل ایست قلبی و نبود قایق امدادی و انتقال وی به پایگاه اورژانس رکعت و بیمارستان دهدز در چهار روز گذشته است ( فیلم منتشر شده در فضای مجازی از طرف همراهان وی بسیار غم انگیز است).
مردمان نجیب دزپارت و ایذه سال هاست که با  مرگ عزیزان خویش دارند، تاوان ضعف مدیریت و ناتوانی سازمان ها و نهادهای متولی این ابر پروژه را می دهند که نسبت به وظایف ذاتی و قانونی خویش سهل انگاری کرده و با همه ی مصیبت های ایجاد شده برای مردمان این منطقه در بند شده، اقدامی پایدار و قابل قبول انجام نداده اند.
مردمان صبور و نجیب دزپارت از مجلس پنجم  تا کنونی یکی از خواسته های آنان از مدیران ارشد استانی و کشوری به ویژه نمایندگان این ادوار کمک به احقاق حقوق پایمال شده ی خویش توسط وزارت نیرو بوده است که در هنگامه ی تنور داغ تبلیغات انتخابات بخشی از شعار همه ی نامزدهای ثبت نامی حول این مساله بوده  که تحقق آن همچنان در هاله ای از ابهام نزدیک به سه دهه باقی مانده است و هر دور هم از قبل حل این مشکل، در حرف نه عمل وعده های بدون پشتوانه ی زیادی داده شده است که متأسفانه کارساز نبوده است.

حل این مشکل منطقه و برون رفت از موقعیت بغرنج کنونی،  وادا داشتن وزارت نیرو به انجام، اجرا و عملیاتی کردن تعهداتش با توجه به اهداف پیش بینی شده در سند  طرح توجیهی  نسبت به  بالا دست سد و نیروگاه کارون سه می باشد.
 از طرفی قطعا با ورود دستگاه های نظارتی، امنیتی و قضایی بخصوص دادستان های محترم شهرستان های ایذه و دزپارت به این کهنه درد خانمانسوز می تواند نوید بخش امیدی باشد  بر پایان این وضعیت فلاکت بار روستاهای اطراف دریاچه ی سد و نیروگاه کارون سه.

نام:
ایمیل:
* نظر:
شوشان تولبار