شوشان ـ حسن دادخواه :
همدردی با ستمدیدگان، هم وظیفه دینی و هم وظیفه انسانی است. کمک به ملتها و مردمان آواره و از خانه و کاشانه گریزان و جنگ زدگان شده اند، اقدامی انسان دوستانه و محبت ورزی است. سفر مقامات عالی کشوری و لشکری با همه مخاطرات احتمالی به دل و قلبِ اماکن نزاع و ستیز، اقدامی شجاعانه و همدلانه و برای تقویت روحیه ملل زیر ستم و مردمان بی گناه است.جمع آوری کمک و طلاجات از زنان و خانوارهای ایرانی و فرستادن به دست مردمان بی پناه، عملی خداپسندانه است. تامین دارو و مقدمات درمان بیماران و مجروحان در هر دین و مذهب و ملیتی، خشنودی خداوندگار و رضایت نیکان را در پی دارد. حمایت لفظی و جانبداری از مردمان و ملل ضعیف و بی پناه و رانده شده از سرزمین های خویش، از هر منظر و دیدگاهی، قابل ستایش است! نمایش گزارشات تصویری از درد و الام کودکان و زنان بی پناه نکوهیده و زیباست و همه این اقدامات بی گمان، چهره رحمانی مردم و دولت و حکمرانی ایران را به جهانیان ثابت می کند!
دفاع و حمایت از مردمان معترض در دیگر کشورها که در خیابان مورد هجوم و ضرب و شتم نیروهای امنیتی و انتظامی خود قرار می گیرند، رساندن صدای مظلومان به گوشهای ناشنوای سازمان های جهانی است و اقدامی مثبت ارزیابی می شود!
اخباری که بطور رسمی و غیر رسمی از ساختن مدرسه و بیمارستان و اماکن ورزشی از سوی ایران در برخی کشورهای محروم به گوش می رسد چنانچه مطابق با واقعیت باشد، اقدامی مثبت و ضروری و از سر خیرخواهی است!
دادن اجازه ورود به ایران و اقامت و ایجاد فرصت شغلی برای شهروندان برخی کشورهای پیرامونی، چنانچه ضابطه مند و کنترل شده باشد، پناه دادن به مردم فقیر و فراری است.
فراهم کردن امکان تحصیلات عالی و حوزوی برای دانشجویان و طلبه های غیر ایرانی آنهم به شکل بورسیه و تامین هزینه های تحصیل و دیگر مخارج آنان را می توانیم در راستای گسترش زبان فارسی و کمک به دانش افزایی و تربیت متخصص برای کشورهای مستعد ولی عقب مانده تلقی کنیم!
برگزاری سالانه و ادواری همایش های جهانی با حضور صد نفری از مهمانان خارجی و تامین هزینه های رفت و برگشت و غذا و اسکان و هدایا برای آنان با هدف ترویج دین اسلام و مذهب تشیع در کشورهای مستعد، اقدامی فرهنگی و وحدت آفرین برای مسلمان به شمار می رود!
این که وزیر امور خارجه ما در رستورانی در دل پایتخت های ناامن کشورهای منطقه، خوراک میل می کنند تا نشان دهند که در دل پایتخت سوریه و لبنان آرامش برقرار است، اقدام دلیرانه و افتخارآمیزی است! یا رییس مجلس شورای اسلامی با همه مخاطرات در خرابه های ویران قلب بیرون حاضر می شود تا همبستگی ایران با مردم و مقامات آن کشور ابراز کند، اقدامی جسورانه و مایه مباهات است!
همه این اقدامات، به نوعی نشان دادن دوستی با مردمان و ملت های غیر ایرانی و بیرون از کشورمان است و جای ستایش دارد ولی آیا رفتار کارگزاران و دستگاه های رسمی تبلیغی با مردم داخل کشور از همین جنس است؟
آیا در رسانه ملی، میزان فقر دسته های زیادی از مردم، به نمایش گذاشته می شود؟ آیا صحنه های از کودکان کار و بی سرپرست و مردمانی که در شرایط دشوار در گوشه و کنار استان ها زندگی می کنند، در سیمای ملی بازتاب می یاید؟
آیا شهرهای که در هشت سال جنگ ایران و عراق تخریب شدند، به شکل اولیه خود ساخته شدند و اهالی آنجا به خانه هایشان بازگشتند؟
آیا به مهاجران ایرانی و وطنی در جنگ ایران و عراق، غرامت و هزینه خرید لوازم زندگی و بازسازی خانه های ویران به اندازه همین کمک هایی که به آوارگان لبنانی این روزها داده می شود، داده شد؟
آیا در حوادث پیش بینی نشده حاصل از وقایع طبیعی، تجهیزات امداد و نجات پیشرفته برای جان و اموال مردم فراهم شده است؟
وضع عمومی اقتصاد معیشتی مردم ایران، زیبنده و شایسته آنان است؟ چرا هیچ مقامی مسئولیت این وضع را بر عهده نمی گیرد و آشکارا اظهار تأسف نمی کند؟ و دهها پرسش دیگر که نشان می دهد که گویی ملت ایران برای نظام حکمرانی در مرتبه دوم و سوم از اهمیت قرار دارد! شوربختانه در درون کشور، ملت و مردم نیز به دو سه دسته تقسیم شده اند و میزان توجه مقامات مسئول و دستگاه های رسمی تبلیغی به آنان متفاوت است! حاضران در برنامه های فرهنگی و سیاسی رسمی و حکومتی نسبت به دسته ها و جمعیت های دیگر از شهروندان، متفاوت دیده می شوند! برای دسته هایی، نهایت امداد و کمک و بهرهوزی در مناسک خاص پیش بینی می گردد ولی برای دسته های دیگر، قوانین سخت گیرانه و تنبیهی وضع می گردد!!
متاسفانه کشور به یک اتاق مرکز هماهنگی نیاز دارد تا امور گوناگون با یکدیگر تداخل نکند. در شرایط ناپایداری سیاسی و نظامی در غرب آسیا و حضور ایران در آن مناقشات، آغاز مذاکره با سه کشور اروپایی برای گشایش روزنه هایی جهت بهبودی بخشیدن به اقتصاد و کاهش تنشها، اخبار ناگواری که از وضعیت بودجه کشور به گوش می رسد و انواع ناترازی هایی که حلقوم مردم را می فشارد در این شرایط خطیر، موضوع ابلاغ قانون جنجالی حجاب و عفاف و موادی که از آن به رسانه ها کشیده شده است و جز در تنگنا قرار دادن زنان و خانواده های ایرانی فایده دیگری ندارد همه و همه نیازمند یک اتاق مرکزی برای هماهنگی امور عمومی در کشور است تا اجراییات بد و ناگوار با یکدیگر تلاقی پیدا نکنند!