در دنیای امروز که کلمه «توسعه» بارها و بارها شنیده میشود، ضروری است که نگاهی جامعتر به این مفهوم داشته باشیم و واژهها و اصطلاحاتی را به کار بگیریم که ریشهها و ابعاد آن را به درستی بازتاب دهند.
شوشان ـ مهدی صالحپور :
توسعه در استان خوزستان به ویژه در سالهای اخیر، مسیری پر از درد و رنج بوده است. این روند نه تنها فرصتهای مکرر را از دست داده، بلکه منابع موجود نیز به هدر رفتهاند. نتیجه آن چه که امروز مشاهده میکنیم، نمایانگر مشکلات ساختاری و عدم بهرهبرداری بهینه از ظرفیتهاست. باید اذعان کرد که توسعه فرآیندی زمانبر است که در فرصتهای محدود و بدون برنامهریزی مدون به نتیجه نمیرسد. آن چه واضح است، لزوم استفاده از ابزارهای موجود برای تسریع این فرآیند است.
یکی از ابزارهای سنتی و حیاتی در استان خوزستان، ذخایر عظیم نفتی و صنایع فولادی است. در سالهای اخیر، با افزایش تقاضا برای محصولات فولادی در داخل و خارج کشور، شاهد رشد چشمگیر تولیدات فولادی در این استان بودهایم. پیشبینی میشود تا پایان سالن 1403، این صنعت بیش از 600 میلیون دلار درآمد ارزی داشته باشد. (در مقالهای جداگانه بهطور مفصل به وضعیت صنایع فولادی خوزستان پرداخته خواهد شد).
استان خوزستان با موقعیت جغرافیایی خاص خود، از جمله در بخشهای کوهستانی و جلگهای، ظرفیتهای فراوانی در حوزه گردشگری دارد. رشد توجه به اماکن تاریخی و فرهنگی و افزایش اقامتگاههای بومگردی نمونههایی از فرصتهای بالقوه در راستای توسعه استان است. این ظرفیتها در کنار دیگر پتانسیلها مانند کشت و صنعتهای مختلف، رودخانههای پر آب، دسترسی به آبهای آزاد و زیرساختهای موجود، میتواند راهی مؤثر بهسوی توسعه پایدار باشد.
با این حال، بسیاری از ساکنان استان ممکن است به اشتباه تصور کنند که حل مشکلات جاری استان، فراتر از توان و ظرفیتهای محلی است و به مسائل کلان کشور مرتبط میشود. اما واقعیت این است که اولین گامها برای تغییر وضعیت موجود در دستان حکمرانان محلی و استانی است. تغییر شاخصهای حکمرانی و ارتقای نظام مدیریتی در استان، رکن اساسی توسعه در خوزستان است. شناسایی ظرفیتهای بالقوه استان آسان است، اما سیاستگذاری بر مبنای این ظرفیتها و تدوین سازوکارهای مشخص برای بهرهبرداری از آنها، از چالشهای اصلی در این مسیر به شمار میآید.
سازماندهی منافع گروهها و نیروهای مختلف اقتصادی، سیاسی و اجتماعی و فراهم آوردن بستر رقابت و مشارکت مستمر، از جمله اصولی است که میتواند به کنترل مشکلات کنونی کمک کند. در واقع، توسعه پایدار باید در درون ساختارهای اقتصادی استان نهادینه شود و این ساختارها باید مشروعیت و حمایت عمومی را جلب کنند.
خوزستان، با وجود منابع فراوان و اهمیت استراتژیک خود، از ضعف شدید در سطح مدیران محلی رنج میبرد. از مهمترین مسائل در این استان، فاصله گرفتن از دوگانههای نامطلوب قومگرایی و بومیگرایی است که مانع از ارتقای شایستهسالاری در دستگاههای اجرایی استان میشود.
از سوی دیگر، مدیریت در این استان باید از نگاههای مکانیکی و سادهانگارانه فاصله بگیرد. تامین مالی به تنهایی برای پیشبرد برنامههای اقتصادی و اجتماعی کافی نیست. در این مسیر سخت و پرچالش، نیاز به همفکری و همکاری با نخبگان و دانشگاهیان است تا بستر گفتگو و تعامل میان فعالان اقتصادی، سیاسی و اجتماعی استان ایجاد شود و زمینههای لازم برای توسعه پایدار فراهم گردد.
در نهایت، برای رسیدن به توسعهای واقعی و مؤثر در خوزستان، نیازمند بازنگری جدی در سیاستگذاریها، بهبود حکمرانی و استفاده بهینه از ظرفیتهای موجود استان هستیم. این مسیر نه تنها به همت مسئولان نیاز دارد، بلکه مشارکت فعال مردم و نخبگان محلی نیز به عنوان عاملان اصلی تغییر، ضرورت دارد.