شوشان تولبار
آخرین اخبار
شوشان تولبار
کد خبر: ۱۱۲۰۷۹
تاریخ انتشار: ۰۸ دی ۱۴۰۳ - ۱۱:۱۴
استاندار محترم خوزستانی وفاق
شوشان ـ محمدرضا چمن نژادیان :

جوامع انسانی در طول تاریخ  برای تلاش و پیشرفت در ابعاد مختلف  فرهنگی، اجتماعی و اقتصادی نیاز به داستان داشته است. ملت‌هایی کهنی مانند ایران با توجه قدمت تمدنی هیچگاه در ابعاد انسانی، حکمرانی و تمدن سازی بدون داستان نبوده است. مللی که از داستان و اسطوره‌ بی بهره بوده و هستند ناچار به ساخت و پرداخت داستانهای تخیلی و توهمی بوده و می باشند. داستان حکمرانی و مدیریت بر اساس دمکراسی با مشارکت اکثریت از قدیم الایام داستان ممالک مترقی بوده است. مظهر و چکیده ی خروجی فرآیند سیاسی انتخاب و انتخابات تحقق حقوق شهروندی، توسعه ی متوازن و رفاه عادلانه ی عمومی نزد فلاسفه قلمداد شده است. در این راستا و ادوار مختلف ۴۵ ساله گذشته ی نظام اسلامی انتخابات متعددی برگزار گردیدند. این انتخابات از رفرندوام قانون اساسی و انتخابات مختلف سیاسی شروع گردید. و تاکنون با سیر نزولی شدید در مشارکت تقریباً با یک قواره ی توده ای نابسامان هنوز ادامه دارند. در این میان ستادهای انتخاباتی محوریت فعالیت‌های سیاسی را متاسفانه مستمراً بشکل گعده ای و پوپولیستی برعهده داشته اند. ستادهای انتخاباتی که گاهی تفریطی پس از ماموریت انتخاب بدون کمترین توجهی به تلاشهاو خروجی خاصی منحل اعلام می گردیدند. گاهی هم مانند انتخابات دکتر پزشکیان منحرفانه و افراطی بجای توسعه ی احزاب، نهادهای مدنی و ساماندهی پایگاه‌های اجتماعی برای دخالت انحصاری ستادهای مرکزی ماندگار شدند. ستادهای انتخاباتی معمولاً بدون نمایندگی سازمان یافته ی نحله های فکری سیاسی،مدنی و پایگاههای واقعی اجتماعی شکل گرفته و می گیرند. پدر سالاران ، باندگرایان و پول داران  عنان اکثریت مدیریت ستادها را در تمام اعصار تاکنون بدست می گرفتند. به همین واسطه خروجی های دیده شده ی اکثریت ستادها خواص پروری مافیایی سیاسی، قوم گرایی رانتی و لابیگری جناح نگر بدون سازمان و تشکیلات بوده است. این سیر و مراحل معیوب مدنی علاوه بر آسیبهای جدی زیانبار و جبران ناپذیری که به اهداف انتخاب مدنی مردم و توسعه جامعه ی ایرانی اسلامی وارد کرده اند. به مرور با کشف وقایع مخرب و منفعت طلبانه ستادیها مایه ی سلب اعتماد اقشار رای دهنده گردیده و یاس از مشارکت اثربخش را نزد ایرانیان در سرنوشت بدنبال داشته است. در عین حال بجزء محدود افراد متعهد و مجموعه ی ستادهای رشید اندیشمند و جوانانی که معمولاً مخلصانه به قصد خدمت و اصلاح امور فعالیت ستادی داشته اند. بیشتر ستادهای انتخاباتی و روسای آنان هیچ داستان کارشناسانه برای خدمات عام المنفعه، رشد و توسعه ی جوامع هدف نداشته اند. اولویت غالب ستادها و ستادیها منافع شخصی، باندی و رسیدن به قدرت توسط موثرین پول دار و متنفذین دارای لابی حاکمیتی بوده و هم اکنون هست. در ظل چنین جریان مفسده ساز سیاسی و اجتماعی مدیریتهای شایسته ی فراجناحی و اصلاحی قوی تخریب و آدمکهای پخمه ی بی اراده ی گوش بفرمان سیاسی و ریاکاران ناکارآمد دین ابزار با رانت و لابی بر مناصب گمارده شده و می شوند. دستگاه‌های تخصصی و صنعتی همانند نفت و‌گاز، پتروشیمی، فولاد و... بخاطر چنین آسیبی فشل گردیده و می گردند. باوجودی که باید داستان ستادهای انتخاباتی از شاهنامه ی تاریخی و تجربی نهادهای مدنی و احزاب فراگیر سرچشمه بگیرند. تا به ساماندهی احزاب، نهادهای مردمسالار، شایسته سالاری و تقویت پایگاه‌های اجتماعی برای مشارکت آگاهانه ی ملت در سرنوشت منتج گردند، خدمات همه جانبه و توسعه محورانه را هدف گزاری نمایند. ولی در طول عمر سیاسی نظام اسلامی مشخص شده است. نگاه عوامانه و پوپولیستی به انتخاب شدن و انتخابات علاوه براینکه نتوانست اهداف و مطالبات ملت را بطور قطعی تحقق ببخشد. نتوانست عامل رویکرد انسجام بخش ملی و محلی با ساماندهی پایگاه‌های اجتماعی برای تقویت مشارکت ملت در سرنوشت، توسعه ی متوازن و رفاه عمومی در ظل تولید امید باشند. در نتیجه مدیریتهای خرد و کلان مملکت را دچار رانت دهی لابی گرایانه بسوی انواع بیمارهای مزمن ناکارآمدی و فساد عادی شده سوق داده است. در نهایت امروزه دیده می شود. دغدغه ی داستان سازیهای ستادها برای تحقق مردمسالاری واقعی تر، شایسته سالاری، توسعه ی متوازن، عدالت گستری، مطالبات مدنی و خدمات عام المنفعه از اولویت افتاده است.  مدعیان ستادی، مدیران منتسب و منصوب تنها به فکر قدرت سیاسی عمال و ثروت‌های بادآورده هستند. حال با توجه به واقعیتهای فوق و ماندگاری ستادهای انتخاباتی در دولتهای وفاق ملی و محلی که محور داستان ساز کسب‌ مناصب دولتی،  قدرت و ثروت شده اند. می خواهیم به داستان ستادهای انتخاباتی دولت وفاق ملی، استانی و شهرستانی پرداخته شود.
گر چه جناب دکتر پزشکیان ریاست محترم و اکثر دولتمردان وفاق ملی انسانهای علمی، پاک نیت و علاقمند به کار کارشناسی هستند. اما با نهایت تاسف مسیری مسئولانه ی پاسخگو و کارآمدانه ی عدالت گستر را برای حکمرانی مدنی و مدیریتهای اجرایی سراسر کشور انتخاب نکردند. بلکه متوسل به ستادهای انتخاباتی غیر دمکراتیک ناشی رانت مالی، لابی سیاسی و گعده های قومیتی شدند. که برخی از آنان ناکارآمد، انحصار طلبانه و سخت غیر مسئولانه عمل کرده و می کنند. معامله کارانه با بداخلاقی های حریص  به قدرت و ثروت در حق نیروهای شایسته اجحاف نموده و سایر همفکران مخلص ستادهای دیگر تشکلات مردمی، حزبی و نهادهای صنفی را از کمک به دولتمردان حذف محروم می نمایند.برای دخالت این طیف حریص انحصار طلب در امور مدیریتی و تخصصی  هم هیچ سازوکار نظارت کارشناسانه ی  مدنی، ارزیابی دولتی و حاکمیتی طبیعتاً وجود ندارد. فرآیندهای معیوبی ستادی که خواسته های فردی، قومی و باندی را ناعادلانه می تواند بر دولتمردان ملی، استانی و محلی با غوغاسالاری و اجحاف به شایستگان  تحمیل نماید. این مشی خطرناک حکمرانی و اجرایی علاوه بر کجراهه بودن ناشی از خالی بودن دست شخص دکتر پزشکیان و دولتمردان وفاق به واسطه ی محروم بودن از کادر سازی کاربردی از کانال نهادهای علمی دانشگاهی،  صنفی مدنی و احزاب فراگیر می باشد. تاجایی که مقام معظم رهبری مطالبه ی راهبردی خود را از دکتر پزشکیان تربیت ۱۰۰ نیروی جوان مدیریتی اعلام نمودند. دولت وفاق ملی که خود مولد خوانش واژگان فرهنگ لغطی و نگاه عوامانه بجای عمل به تجارب علم‌ مدیریت ، پردازش ادبیات سیاسی و نهادهای مدنی شکل گرفته است. ناچاراً برای رفع خلاء های کادر سازی مدیریتی به ستادهای انتخاباتی و افراد غیر مسئول بعضاً ناهنجار پناه برده است. در استان پهناور خوزستان که مردان و زنان، جوانان بی ادعای مخلص و اقوام مکرم با تمام فشارها، محرومیتها و محدودیت‌ ها برای اصلاح امور با رویکرد معتدلانه پای صندوقهای رای آمدند. مشارکت و رای خوزستانی ها بیشتر بدون توجه به فعالیت‌های ستادی به ویژه مدعیان فانتری ستاد مرکزی که حتی در مرکز استان از تامین نیروی برای صیانت از آراء و صندوقها ناتوان بودند مگر اندک دلسوزان برادر و خواهر فداکار میدانی بهمراه افرادی خواهر و برادر خلاق از ستاد امید و عدالت طلبان حزب اعتدال و توسعه خوزستان که از انگشتان دو دست کمتر بودند. اکثریت رای اهالی استان فراتر از تحرک افراد ابتر از پایگاه اجتماعی به صداقت، پاکی،شجاعت شعاری اصلاحی  و تعهدات شخص دکتر پزشکیان داده شد. همچنین در ظل ویژگی‌های فردی و اصلاحی انتخابات اکثریت مشارکت برای خلاصی از تفکر خالص سازان در مدیریت ملی و استانی آنهم در مرحله ی دوم شکل گرفته است. ضمن اینکه افراد پر ادعای منتفذ درون حاکمیتی، پول داران سایه نشین و اکثر مدیران امتحان پس داده ی زیر کولر نشین را شخص استاندار محترم و زحمتکش پای کار نیک بهتر می شناسند.
اکثر افراد فوق مدعی امروزه کمترین تاثیر را در رای آوری دکتر پزشکیان مخلص و مردمی داشته اند. بلکه برخی هم عامل دافعه و انفعال افراد کنشگر آگاه سیاسی ، مؤمنان معتدل و مدنی اندیشان فعال بودند. حتی می توان گفت افراد بداخلاق پول دار سیاسی،گریزان از تشکیلات و ریاکاران دینی که بدون سابقه و داستان خدمت ،توسعه و مطالبگری مفید به حال مردم بوده و هستند. خودشان تا حد زیادی بهانه برای رفتن بسوی ستادهای رقیبان یا عدم مشارکت شدند. حال این تحلیل میدانی و واقعیت برخی ستادها و ستاد نشینان است که برای روشنگری سیاسی ، مدیریتی و شرح ماوقع عملکرد ستادهای انتخاباتی برای یادآوری مجدد اول جهت یادآوری  جناب دکتر موالی زاده استاندار محترم وفاق برانگیز خوزستان می باشد. تا داستانهای کارشناسانه ی خود را برای استمرار موفق مدیریت عالی دولت محلی وفاق در خوزستان فراتر از ستادها و ستاد مرکزی  هر چه زودتر رونمایی و شفاف سازی نمایند.زیرا تاکنون از مدیریت ایشان تنها دو داستان سرایی غیر مفید به حال آحاد مردم و زیر ساختهای خوزستان روایت و به کف جامعه، افکار عمومی و سمع کنشگران واقعی رسیده است.که عبارتند از: 

  ۱-داستان اولویت دار درجه ی یک جناب دکتر موالی زاده ی متدین، اصلاحی و با اصالت خانوادگی پاک دست را تنها منویات ستادها آنهم ستاد مرکزی و برخی صحابه ی انحصار طلب آن ستاد را پر رنگ جلوه گر روایت می کنند. تا جایی که بی پرده در حضور استاندار محترم از افراد کم اثربخش اما عنوان دار ستاد مرکزی مداخله گر نام برده شده و می شود. ناگفته نماند که حتی افراد جوان مجاهد، پیشکسوتان میدانی و مردمی ستاد مرکزی هم در اکثر ستادها توسط تمامیت خواهان به حاشیه رانده و یا از مشارکت در تصمیمات میراث خوارانه حذف گردیدند.

۲-داستان دوم جناب استاندار محترم دولت وفاق ملی که باید درون استانی موجبات وفاق سایر ستادهای مردمی، احزاب و اقوام را فراهم نمایند، محروم نمودن سایر کنشگران پر پایگاه اجتماعی، قومی و رسانه ای ستادی با توجه ویژه به انجام امور کمی  سطحی و سمبلیک می باشد‌. بنابراین جناب دکتر موالی زاده ی محترم و گرامی پاک نیت بخوبی باید متوجه این داستان‌های عوامانه و سیاسی انحصاری فلج کننده  باشند. که سالهای قبل متولیان ناخلف و بی توجه به مطالبات واقعی همفکران و هم استانی های نجیب را در کسوت استانداری خوزستان بر زمین زده است. گعده هاو شب نشینی های سیاسی با باند بازیهای فامیلی از نظر تیزبینان استانی و مرکزنشینان پنهان نمانده و نمی ماند. زیرا هر چند خوزستانی ها و کنشگران آگاه آن بی نهایت نجیبند اما سخت هم مطالبگر و پیگیر هم هستند. خوزستانی ها ضمن اینکه می دانند استانی غنی از منابع دارند،اما از میدانند از حداقل‌های نیازهای اولیه ی زندگی هم بسیاری محروم می باشند. حال جناب دکتر موالی زاده استاندار محترم خوزستانی وفاق با توجه به قصه های هزار و یک شب با شاهنامه ی پر از داستان خوزستانی چون وقت طلا و گرانبهاتر از طلاست. باید در اسرع وقت با تدبیر وفاق برانگیز و زکاوت کارشناسانه چند داستان اساسی مردم پایه و راهبردی توسعه محور برای مدیریت عالی استان، اهالی کنشگر و  مردمان خونگرم استان شفاف و علنی برگزیند. تا مشخص گردد داستان ایشان بیشتر نرم است یا سخت؟ عدالت گستری با رشد وتوسعه است یا روزمرگی های سیاسی ستاد و ستاد مدکزی است؟ در جان کلام کمی و کیفی داستان مدیریت عالی استان برای تلاش هماهنگ سایر مدیران کل  و توسعه امور زیر بنایی فرهنگی ، سیاسی، اجتماعی،صنعتی  و اقتصادی چیست؟آیا در کلان کمی رشد تعلیم و تربیت، راهها، آب، صنایع، کشاورزی ، محیط زیست ، مدیریت ، نفت و گاز، اشتغال و..‌. مدنظر می باشد؟... باید سید جلیل القدر ما و مدیریت عالی خوزستانی وفاق مشخص گردانند آیا به داستان داشتن معتقد و داستان وفاق را برای پیشرفت خوزستان می توانند تعبیر به همگرایی برای هم افزایی نمایند ؟ یا اصلاً داستانی خاص در ابعاد کمی و کیفی دارند یا ندارند؟ در صورت اعتقاد به داشتن و دانستن داستان کدامیک از مورد و موارد فوق را در ابعاد کمی و کیفی به عنوان بسته ی اولویت دار می خواهند عملیاتی نمایند؟ کدامین را می توانند به عنوان ضرورت فوری خوزستان در اولویت داستان سرایی برای مدیریت عالی خود، مجموعه ی مدیران کل استانی و مدیران شهرستانی می تواند معرفی و اجرایی نمایند؟یا تنها دغدغه و داستان راهبردی ترین استان کشور دلمشغولی دولت محلی خوزستانی  وفاق فقط چینش چند مدیر ستادی و فرماندار با اجازه ی افراد خاص ستادی و مرکزی  یا سفارشی نهادهای حاکمیتی شده است؟ ایشان نیک باز خوب می دانند همین امر تغییر و تحول هم با وجود گذشت زمان نامتعارف تاکنون و به موقع عملیاتی نگردیده است. عدم اشراف کافی بر پایگاه‌های واقعی رای و عدم وجود بانک اطلاعات لازم  بروز رسانی شده از نیروهای توانمند و شایسته ی همسوی مدنی هنوز انتصابات اساسی درون استانداری بر زمین مانده است. که سخت برنامه های راهبردی ملی و استانی را با اتلاف منابع و زمان لنگ نموده است. استاندار محترم نباید بدون داشتن داستان واقعی وفاق برانگیز درون استانی،ستادی و تجمیع مطالبات ستادیها بدنبال اعمال سمبلیک باشند. با روز مرگی امور اساسی و مدیریت سراسر استان راهبردی خوزستان را فدای ستادی و افراد انحصار طلب معطل نمایند. ایشان نباید مطالبات هم استانی ها، توسعه ی استان و حواریون مومن به مدیریت خود را محول به نگاه تنگ نظرانه ی گعده نشینان و انحصار طلبانه گردانند. تادلسوزان ایشان و استان برای جلو گیری از خراب شدن پایگاه‌های رای، زیر ساختهای استان و ایجاد مفاسد اجباراً بار دیگر متوسل به مقامات عالی و ارجاع به مرکز شوند. در پایان همگی باید دست در دست هم باید دهیم تا تابو شکنی یک قرنی خوزستانی دولت وفاق ملی و جناب دکتر موالی زاده استاندار خوزستانی وفاق سرافرازانه در ابعاد مختلف موفق به تحقق شعارها و مطالبات ملی و استانی گردند. فلذا امیدواری دوستداران، تنویر افکار عمومی و پاسخگویی شفاق در گرو داشتن داستان،اولویتهای اعلامی هماهنگ ساز مدیریت عالی خوزستان و پرهیز انحصار طلبان است. که متعهدانه و دلسوزانه برای هوشیاری بیشتر دولت محلی وفاق خوزستانی و شخص جناب دکتر سیدموالی زاده ی متدین دلسوز  باید گفته شود. تاکنون داستانی برجسته و مشخصی جزء تحقق منویات ستادی خاص در نزد اهالی فهیم کنشگر و شهروندان مکرم خوزستانی روایت و کشف نگردیده است. حامیان دلسوز دولت وفاق ملی و استاندار خوزستانی آن مسئولیت پذیرانه مشتاق دیدن و خواندن برنامه های توسعه محورانه منبعث از داشتن داستان عالمانه، عاقلانه و عملیاتی برای مساعدت جانانه هستند. تا با شنیدن داستانها و دیدن عملیاتی شدن آنان  لذت ببرند و مشتاقانه به فردای بهتر امیدوارتر گردنند. ان شاالله
نام:
ایمیل:
* نظر:
شوشان تولبار