شوشان تولبار
آخرین اخبار
شوشان تولبار
کد خبر: ۱۱۲۱۱۷
تاریخ انتشار: ۱۶ دی ۱۴۰۳ - ۰۹:۵۱
 شوشان ـ جعفر دیناروند :

ادامه ی نسل انسانی با ازدواج حاصل و اخلاق و آبرو داری در هر جامعه ای باعث تدوین قوانین و سنت ها می گردد.از این نظر،آرامش درون خانه و خانواده برای هر دو جنس زن و مرد ضرورتی اجتناب ناپذیر است.این یعنی،نیازهای فیزیولوژیکی و نیز روحی، مقدم بر هر چیزی است زیرا ابتدای کار را تسریع می نماید.بنابراین،جوامع از این نظر که می دانند خانه عاملی در موفقیت هاست می کوشند تا به شکل های دلخواه آن را شکل دهند.انواعی از رفتارها که ناشی از باورهای مذهبی یا سنتی است و نیز انتخاب انواعی از روش های علمی و مترادف با پیشرفت، انتظاراتی است که در کشورهای مختلف برآورده می گردند.خانواده در این میان نقش توسعه دهندگی و اخلاق مداری را داراست.بدون شک همکاری به عنوان یک فعالیت اجتماعی راهی برای رسیدن به اهداف شمرده می شود.
تعیین نقش های مختلف زن و مرد و نیز مسئولیت های متفاوت در درون خانواده ها نشان دهنده ی خطوطی است که نوع بشر ترسیم می کند.اینکه زن، فرزند زایی را می پذیرد از طبیعت او سر چشمه می گیرد لذا تشکیل خانواده برای همه ی انسان ها نوعی نیاز برای استمرار نسل و نیز ادامه ی آرامش و هدفداری است.با این حال،گاه چنین تصور می شود که همه ی خانواده ها در این راه توفیق دارند و موفق به تشکیل خانه ای می گردند که آن ها را راضی می کند.واقعیت موجود نشان دهنده ی چنین حالتی نیست.طلاق به عنوان راهی برای گریز از نابسامانی های روحی و روانی در درون خانواده به طور مستمر روی می دهد.چرا چنین وضعیتی را می توان پذیرفت؟واقعیت نشان دهنده ی نوعی عدم تعادل در رفتارهایی است که بعضی آشکار و تعدادی پنهان مانده اند.همسر آزاری از جمله رفتارهایی است که با روح همرنگی و همدلی خانواده در تضاد قرار می گیرد.
همسر آزاری نوعی رویداد واقعی در جوامع بشری است که اساس آن، بی تعادلی روحی و روانی است.نوع همسر آزاری نیز متفاوت است.زن یا مرد آزاری در کنار فرزند آزاری قابل ارائه هستند.منظور ما در این نوشته، نوع زن آزاری است زیرا به وفور در جوامع، به خصوص،عقب مانده مشاهده می شود.نوع اذیت کردن نیز مانند هم نیست.بی احترامی به زن و نگاشتن او به عنوان گلدانی برای تولید تا ضربه زدن و مجروح نمودن، کاملا مشهود هستند.ما چنین رفتارهایی را از مردان نوعی درد بی درمان می دانیم زیرا مرد می داند که بدون زن قادر به تولید نسل نیست و بدون او نیز نمی تواند خانه ای را اداره کند اما از درون او فرمانی خلاف می رسد.دردی بی درمان که زمینه ی آن، غرور کاذب و برتری جویی مردانگی است.پس،قدرت و زور،عاملی برای فریب می گردد.
همسر آزاری که می تواند تابعی از فرهنگ حاکم باشد در تلاش است تا چنین رفتاری را موجه جلوه دهد.گاه زن ها نیز به این نتیجه می رسند که آزار زن امری لازم و ضروری است.تمسخر و نشان دادن ناتوانایی های تصنعی از جمله آزارهای روانی است.در کنار چنین رفتاری، بعضی از مردها، از کتک کاری نیز استفاده می کنند و علی رغم درخواست های مکرر زن، آن را ادامه می دهند و جالب اینجاست که از بروز آن احساس رضایت می کنند.دردی بی درمان که آزار دیگران را راهی برای آسایش خود می داند.از این نظر بی درمان است که هیچ داروی مادی یا روحی برای آن یافت نشده است.زن موجودی پست و آزار بین است و باید این چنین شود.روحیه ای برتر جو که خود را فراتر از انسان می یابد یا در حداقل تصور، زن را موجودی انسانی درک نمی کند.
ما همسر آزاری را مرگی زودرس برای انسانیت می دانیم.رفتاری که در حضور انسان ها انجام می گیرد و دیگران عکس العملی از خود نشان نمی دهند.هر یک کار خود را پیش می گیرند و دخالت را نوعی بی ادبی در کار دیگران بر می شمارند.بنابراین، جامعه هم در استمرار این بیماری نقش دارد.بی تفاوتی نسبت به همنوع و گذشت از اشتباهات عمدی مردان در مقابل آزار زنان نمی تواند امری ساده و گذرا باشد.جامعه ای که از نظر ساختار دچار مشکلات عقب ماندگی است چنین رفتارهایی را عجیب نمی داند.شاید این تصور که چند زنی نیز تاییدی بر آن باشد دور از ذهن نیست.براستی چرا مردان می توانند چند همسر انتخاب کنند در حالی که این حق برای زنان نیست؟البته این تنها سئوال است و پاسخ آن نشان دهنده ی نگرش مرد گرایانه است.دردی بی درمان که در همسر آزاری متصور است بسیار پیچیده تر از تصورات ساده است.این آزار، خواه شامل مرد یا زن گردد و حتی به فرزندان سرایت کند، سئوال برانگیز سلامتی جامعه است.
نام:
ایمیل:
* نظر:
شوشان تولبار