شوشان ـ عبدالرحمن نیک سرشت :
شاید نسل جوان امروزی چندان وقوف عینی نسبت به مصایب ناشی از ورشکستگی شهرهای استان خوزستان نداشته باشند ولی بدون تردید اندوه گران این عارضه ی اجتماعی بر دل آزرده ی همه کسانی که بار طاقت فرسای انقلاب اسلامی، دفاع مقدس و تحریم های زنجیره ای را توامان بر دوش کشیده اند بطور دقیق قابل درک است.
به هرحال، از آن جمله افراد، می توان از خسرو پیرهادی فرماندار تازه بر مسند نشسته شهر آبادان نام برد.البته در نشستی که با خسرو پیرهادی در این کسوت جدید داشتیم ،ایشان را، کمی مغموم و کلی مغبون ولی بسیار امیدوار دیدیم که بطور دقیق نقطه ی عزیمت کار خود را تا سرانجام آن می دانست، یعنی ، می دانست که نقشه راه خود را از کجا ترسیم و به کجا ختم کند .
گفتیم که خسرو پیرهادی کمی مغموم به نظر می رسید از آن بابت، که برآورد واقعی از وضعیت اورژانسی شهر آبادان داشت وقتی که ایشان از مشارکت حداقلی در انتخابات قبلی سخن می گفت در حقیقت از بحران اعتماد گلایه می کرد که غبن دولت را در کسر سرمایه اجتماعی نشان می دهد.
البته، با خسرو پیرهادی حدود چهل دقیقه به گفتگو نشستیم در حالیکه نگذاشتیم حتی وقفه ای کوچک در رسیدگی ایشان به امور روزانه اش بوجود بیاید و بصورت عادی همه را به حضور می پذیرفت چون هر دو طرف گفتگو می دانستند برای گعده خواری گرد هم جمع نشده اند . ناگفته نماند، قسمت شاداب نشست آنجا بود که چند عکس رسانه ای از ایشان گرفتیم و حتی به دعوت ناهار فرماندار نیز پاسخ مثبت ندادیم چون در این شهر مصیبت زده آنچه مهم است تمرکز برای بهبود اوضاع و رسیدگی اورژانسی به امور است نه پرداختن به گعده خواری های نخ نما شده!!
به هرحال، اکنون که شهر آبادان دارای فرمانداری مجرب، کارکشته، دلسوز و مشرف به امور است.پس شایسته است همه ی اکابر، سرآمدان، ریش سفیدان حکیم، نخبگان دلسوز، زنان و مردان وطن پرست، جوانان مبتکر و متخلق خوزستانی با خسرو پیرهادی نهایت همکاری های لازم را بعمل آورند.