شوشان تولبار
آخرین اخبار
شوشان تولبار
کد خبر: ۱۱۲۱۳۱
تاریخ انتشار: ۱۸ دی ۱۴۰۳ - ۱۳:۳۹
چرا «زبان فارسی» را «زبان ملی» می‌گوییم؟ زبان ملی یعنی چه و چرا یک ملت نیازمند زبان ملی است؟ اگر ملتی زبان مشترک و ملی نداشته باشد کار آن ملت در شناخت دیگر مؤلفه‌های ملی سخت خواهد شد، و اگر زبان ملی یک ملت قوی نباشد، نخواهد توانست فرهنگ قوی و پایدار تولید کند.
شوشان ـ محمدجعفر محمدزاده :

زبان ملی مهمترین شاخصه «هویت فرهنگی» و«هویت ملی» است‌؛ زبان ملی ضعیف،فرهنگ ملی راضعیف می‌شناساند.زبان محل و بستر ظهور اندیشه است، آنچه در ذهنیت یک ملت می‌گذرد، با زبان به ظهور می‌رسد. گرچه به تعبیر فلسفی، عالم ذهن جزوی از هستی انسان است ولی اگر مفهومی در زبان ظهور پیدا نکند در ذهن او می‌ماند‌؛ اندیشه و افکار به‌ظهور نرسیده در حکم نیستی‌اند و روشن است که درباره اندیشه به ظهور نرسیده نمی‌توان داوری و ارزش‌گذاری کرد. فارسی برای ایرانیان زبان ملی، مشترک و «زبان همدلی» است‌؛ ایرانیان فرهنگی دیرپا و کهن دارند‌؛ شناخت ارزشهای ملی و تاریخی و اسطوره‌های این سرزمین با این زبان ممکن شده است. اگر ملتی از تاریخ، فرهنگ و اندیشه‌های خود درک مشترک نداشته باشند، تاریخ، فرهنگ و اندیشه ملی مشترک ندارند و اصولاً تاریخ و فرهنگ و اندیشه ملی بدون زبان ملی وجود نخواهد داشت. پذیرش این گزاره نه در معنی نفی و بی‌اهمیت یا کم‌اهمیت دانستن زبان‌های قومی و محلی است و نه به معنی بی‌توجهی و توصیه به نیاموختن زبان‌های سایر ملل. زبان‌های قومی و محلی ارزش‌های فرهنگی ایران‌زمین‌اند و بسیاری از آنها سرچشمه‌های جوشان زبان ملی به‌شمارمی‌آیند و زبانهای دیگر ملل نیز امکانی برای دست‌یابی به دانش‌های روز و تعامل با جهان‌اند. نگارنده خود زبان قومی دارد و بدان افتخار می‌کند‌؛ از شعر، موسیقی، حماسه‌ها و افسانه‌های آن لذت می‌برد و از این راه با قوم و تبار و جغرافیای محلی و قومی‌ خود پیوند دارد‌ اما زبان قومی هویت ما را با جغرافیای ملی ما پیوند نمی‌دهد و پاسخگوی نیاز ما به هویت ملی نیست، زیرا که هویت ملی ما در زبان ملی جاری است و ما با زبان ملی با گستره فرهنگی ایران ارتباط پیوسته داریم. گذشته از«خداباوری»که ویژگی ایرانیان از دوره باستان تا به امروز است، مهم‌ترین مؤلفه‌ای که توانسته «هویت ملی ایرانیان» را از«فرارودان» تا«خلیج‌فارس»و از«میان‌رودان»تا سند و از خوزستان تا خراسان و از آذربایجان تا بلوچستان به هم پیوند دهد، زبان ملی و مشترک است. زبان ملی احساس و عاطفه مشترک بین ملت ایجاد می‌کند، آن‌‌گونه که بین گفتار حکیم توس فردوسی«چو ایران نباشد تن من مباد/ بدین بوم و بر زنده یک تن مباد/ که ایران چو باغی است خرم‌بهار/ شکفته همیشه گل کامگار»با سخن نظامی گنجه‌ای«همه عالم تن است و ایران دل/ نیست گوینده زین قیاس خجل/ چونکه ایران دل زمین باشد/ دل ز تن به بود یقین باشد» پیوند ملی برقرارمی‌کند و درک مشترک می‌سازد. مردم «خراسان» با گفتار خاقانی از شروان که «رهرو مقصد امکان به خراسان یابم/ تشنه‌ام مشرب احسان به خراسان یابم/ از ضمیرش که به یک دم دو جهان بنماید/ جام کیخسرو ایران به خراسان یابم» احساس اشتراک و همدلی با مردم «شروان» در آن‌سوی ارس در سرزمین ارّان پیدا می‌کرده‌اند‌؛ همان‌گونه است که مردم ایران درد عشق و فراق معشوق را با «بگذار تا مقابل روی تو بگذریم/ دزدیده در شمایل خوب تو بنگریم» سعدی و «درد عشقی کشیده‌ام که مپرس/ زهر هجری چشیده‌ام که مپرس» از حافظ آن‌چنان تسکین می‌دهند که با «ای دل تو را نگفتم کز عاشقی حذر کن/ بگذار نیکوان را وز مهرشان گذر کن» 
«قطران تبریزی» آرامش می‌بخشند. این هم‌زبانی و همدلی، تنها در گذشته علاقه و باور جمعی ایرانیان به زبان فارسی متوقف نشده و در روزگار ما هم چنین است‌؛ ارادت مردم مازندران و گیلان و دیگر دوستداران و دوستان حضرت امیر(ع) از «علی‌ ای همای رحمت تو چه آیتی خدا را/ که به ما سوا فکندی همه سایه هما را» «شهریار» تبریزی ترک‌زبان همان‌گونه برانگیخته می‌شود که از «یا‌علی گفتیم و عشق آغاز شد» محمود اکرامی‌فر، کرد کرمانج.همه ایرانیان درهرجا ودرهرمناسبتی «به کجا چنین شتابان!» شفیعی کدکنی نیشابوری را همان‌‌گونه دوست دارند که «ناگهان چقدر زود دیر می‌شود» قیصر «امین‌پور» لُرتبارِ گتوند شوشتری را‌؛ و با شعر «ز پوچ جهان هیچ اگر دوست دارم/ تو را ‌ای کهن بوم‌و‌بردوست دارم» از «اخوان» خراسانی آن‌چنان روحیه میهن‌دوستی‌شان گل می‌کند که از «ایرانم ‌ای معشوق ناب!‌ای ناب نایاب!/ وی عاشقانت بی‌شمار بی‌شماران!» «حسین منزوی» زنجانی سرمست می‌شوند. برای ایرانی تفاوت ندارد که اهل کجا و در کدام جغرافیای ایران ساکن باشد! و یا غم غربت به جان خریده باشد و یا سختی مهاجرت کشیده باشد،هرکجا باشد سرود «ای ایران‌ای مرز پرگهر»حسین گل‌گلاب رابا عشق وگاهی بااشک‌وآه ویا باشوق و شادمانی می‌خواند. این ارزش زبان همدلی است‌؛ به تعبیر مولانا «پس زبان محرمی خود دیگر است» و زبان فارسی در حقیقت برای ایرانیان افزون بر زبان رسمی، میانجی، فراگویشی و ملی، «زبان همدلی» و محرمی و یکی‌بودن است که با آن دوگانگی و خویشتن‌ستیزی از ساحت فرهنگ ارتباطی ایرانیان رخت برمی‌بندد. با زبان فارسی هر ایرانی اهل همه ایران و ایران سرای همه ایرانیان است.
نام:
ایمیل:
* نظر:
شوشان تولبار