شوشان ـ علی عبدالخانی :
یک ضرب المثلِ انگلیسی می گوید: « اسب را به پشت درشکه نمی بندند » و به این معناست که رسیدن به مقصد راه و روش خود را دارد.
برای توسعه خوزستان به نیروی محرکه ی قوی، متخصص و پیشرو نیاز است و مدیرانِ خسته و تجربه شده هرگز چنین خواسته ای را برآورده نخواهند کرد.* این نیروها اگر اهل تحول و تحسین شرایط بودند، چرا با وجود مدیرتشان در گذشته نتوانستند هنرِ خود را بروز دهند!. خوزستان را باید از تبدیل شدن به پیستِ آزمون و خطای مدیرنمایان عاجز و ضعیف رهانید لذا این اوج ظلم به خوزستان است اگر بخواهند شانسِ عده ای تجربه شده را مجدداً شارژ و بستر فرصت سوزی های بیشتر را برایشان ایجاد کنند !.
ناظرانِ دلسوز که هرگز بدنبال پست و مقام برای خود یا اطرافیان خود نبوده و نیستند از همان ابتدای انتصابِ استاندارِ بومی!! انتظار داشتند که او قدرِ فرصتی که در اختیارش قرار گرفته را بشناسد و باصطلاح یک مردِ واقعی و قانونمند برای اداره ی این مرحله باشد و با محور قرار دادن منافع و مصالح استان و تقدّم آن منافع بر هر شخص، گروه و جریان، به شعارِ اولیه ی خود مبنی بر شایسته گزینی عمل بکند و در اذهان عمومی بعنوان چهره ای افتخارآفرین ثبت بشود !.
توقع اولیه این بود که او این فرصت طلایی برای خدمت به مردم را مغتنم خواهد شمرد و در مبحثِ مهم انتصابات از دایره تنگِ همکاران سابق یا صاحب نفوذان و جماعت موسوم به سهم خواهان گذر خواهد کرد و بسراغ دایره بزرگ مدیران قوی و شایسته که نیاز امروز استان هستند خواهد رفت!. انتظار واقعی از دکتر موالی زاده در مقام نماینده دولت این بود که اگر اسبهای خدمت به پشت درشکه ها بسته شده و امکان حرکت روبه جلو از آنها سلب گردیده باشد، با قدرت هرچه تمامتر آنها را به جلو ببندد و شرایط لازم برای حرکت روبه جلویشان را مهیا بکند !.
خوزستان در زمینه آموزش رتبه آخر، وضعیت اشتغال هم معلوم و عمران و خدمات شهری در بسیاری از شهرها نابسامان است و... بنابراین استاندار در مقابل یک شرایط نرمال و طبیعی نیست و چنانچه متعهد، قانونمند و تعلق خاطری به این استان داشته باشند، نباید به سمت اشخاصی که بقدر کافی فرصت مدیریت داشتند ولی ناتوان و عاجز از آب درآمده بودند، برود!.
اگر قاعده ی؛ "در مثل مناقشه ای نیست " را مبنا این یاداشت قرار بدهیم باز هم به مثلِ: " اسبها را به پشت درشکه نمی بندند " برخواهیم گشت." یک درشکه چی! بعنوان مسئول اولِ رساندن بار و مسافران به مقصد زمانی می تواند به این مقصود نایل بیاید که اسبان قوی، سریع و با تجربه خود را در جلوی درشکه ببندد ".یک درشکه چی متعهد که سلامت بار و انسان برایش اهمیت دارد، قطعا اسبانی را به خدمت می گیرد که در اوج شادابی، شناخت کافی از شیبهای تند جاده و پیچهای حاد آن نیز داشته باشند و در زمان لغزندگی مسیر و خطر انحراف بتوانند تعادل خود را حفظ کنند و امانت را سالم و بدون کم و کاست به مقصد برسانند!.
در یک فضای مسئولیت پذیرانه و عقلانی این درشکه چی است که باید پاسخگوی بکارگیری اسبان کُند و فاقد انگیزه که گذشته شان گواه بر کم کفایتی آنهاست، باشد.انتخاب استاندار بومی و آن همه اصرار و تاکید بر ریل گذاری صحیح و انتخاب دقیق مدیران بمنظور رفع تدریجی عقب ماندگیهای استان بارقه ای از امید در دل خوزستانیها پدید آورد اما با گذر فقط چند ماه مشخص شد که برخلاف همه ی آنچه گفته شد، قرار نیست اسبها در جلوی درشکه بسته بشوند !.
امید فرایندی درونی که بنا به دلایلِ مثبت و اقناعی، بتدریج شکل می گیرد و در فقدان آن دلایل و قناعت ها به یکباره آب می شود و اثری از آن باقی نمی ماند! این بود قصه ی درشکه ی خدمت در استان که امیدوارم مورد توجه شما دوستان قرار گرفته باسد.