شوشان ـ جبار سعیداوی :
جناب آقای رئیسجمهور محترم،
به خوزستان، این دیار ایثار و قهرمانی، خوش آمدید. دیاری که خون شهیدانش خاک مقدسش را عطرآگین کرده و ثروت خدادادیش، ایران را سربلند ساخته است. اینجا خوزستان است؛ قلب تپندهای که با تمام جراحاتش، همچنان برای ایران میتپد.
اما امروز، این قلب زخمی است؛ زخمی از بیمهری، مظلومیت، و محرومیت. استانی که منابعش، کشور را آباد کرده اما خود در حسرت آبادانی مانده است. استانی که بیکاری، فاصله طبقاتی، و بحران محیط زیست، آرزوهای مردمانش را در حصار گرفتهاند.
جناب آقای رئیسجمهور، شما امروز مهمان مردمی هستید که همواره در سختترین روزهای این سرزمین، پای وطن ایستادهاند. اما اکنون این مردم، از شما انتظار دارند که دست شفقت بر سرشان بکشید و صدای مظلومیتشان را بشنوید. انتظار دارند که عدالت را، نه در حرف، که در عمل، برایشان به ارمغان بیاورید.
کاش امروز، حضور شما نقطهی آغاز رهایی خوزستان از دردها و رنجهای دیرینهاش باشد. کاش وعدههای امروزتان، فرداهای روشنی برای این خاک رقم بزند. و کاش نام شما در تاریخ این استان، با مهر و عدالت گره بخورد.
ما چشمانتظار اقدامات شجاعانه و تصمیمات سرنوشتسازی هستیم که بیکاری را از این دیار برچیند، فاصله طبقاتی را کاهش دهد و محیط زیستمان را از نابودی برهاند.
خوزستان، همچون همیشه، ایستاده است. اما اینبار، منتظر عدالت و توجهی است که سالهاست به او بدهکاریم.
با امید به فردایی روشن برای خوزستان و ایران عزیز،
مردم صبور و سرافراز خوزستان