شوشان ـ محمد جوروند :
ما ز بالاییم و بالا می رویم
ما ز دریاییم و دریا می رویم
مثل درختی که در پاییز برگ و بارش می ریزد، دوستان و همراهان از درخت زندگی دنیوی فرو میریزند، به رودخانه جاری حیات معنوی می پیوندند و دریغا دریغی برای ما بر جای می ماند از رفتن ها و گسستن ها، و این سرنوشت همه ی ما آدمیانی ست که چند صباحی را در عالم مادی نفس بر می آوریم. مرتضی دهداری را بدون دوربینی که بر گردن داشت و عجول بود و پشت سر هم عکس میگرفت و تند تند حرف می زد و کم توقع بود و حتی بگو بی توقع بود، نمی توانم تصور کنم. او دریافته بود ما آدمیان ساکنان همیشه کره خاکی نیستیم؛ مطلبی که بسیاری از ما آن را درک نمیکنیم. ما ساکنان بسیار موقتی در این عالم هستیم و آن چه از ما بر جای خواهد ماند خاطراتی چند در ذهن دوستان و آشنایان است .
خاطرات خوب، خاطرات بد ...
و باد همه چیز را بر با خود خواهد برد ...
و تسلیت واژه ی کوچکی که عمق هیچ اندوهی را آشکار نمی کند.
سفرت به خیر ...