حیات جمله خوزستانیان در دست کارون است
همان سان که حیات جسم ما وابسته ی خون است
هزاران سال هم آغوش هم هستند خاک و آب
و کارون همچنان لیلی خوزستان مجنون است
چه کم دارد دیار ما برای رشد و پویایی
که در پیدا و پنهانش هزاران گنج مدفون است
به فرمان ولایت ما ادا کردیم دین خود
و ایران هم به خوزستانیان بسیار مدیون است
ز جنگ هشت ساله یادگاریها فراوان است
برادر یا پدر یا مادری در خاک مدفون است
چغازنبیل و شوش باستانی تمدن ساز
که هر بیننده از دیدار این آثار مفتون است
از این آبی پر برکت کشاورزی ما برپاست
و قطره قطره ی این رود چونان در مکنون است
صدای رود تاریخی هزاران سال لالایی
و فریادی که آوای گلوی نای محزون است
نگو کارون بگو شعری بنام مردم ی پر درد
اگر دلخسته و دلگیر ولی رخساره گلگون است
تو بردی نفت ما را نوش جانت باد تهرانی
چو بردی اصفهانی آب دلها سخت محزون است
علیرضا نجفی