دغدغه ی پیوند!

شوشان ـ سمیرا ضرابی :

 ۶۰درصد از ملت ایران، رأی نداده اند! به گواهِ آنان،در سایه ی مشارکت یا عدم مشارکت شان تغییراتی را در وضع موجود شاهد نخواهیم بود و این رویکرد، دلیلی شد بر عدم مشارکت در مهمترین کارزار سیاسی اجتماعی و  تعیین سرنوشت در ضمیر سپهر سیاسی ایران!


اکنون از خوزستان و  از دیار ِ منگشت، با شما سخن می گویم! آری! صدای رسای ِ همتبارانم شده ام و جوانانی که جویای کارَند! برای یک زندگی معمولی! برای ایران! با شما سخن می گویم! از زبانِ بانوانی که حق رأی را به آسانی به دست نیاورده اند! از سرزمین خوزستان، از منطقه ای سخن می گویم که میزانِ رأی شان به دولت اصلاحات،بیش از تعداد رأی (آورده ی) سید اصلاحات،(جناب دکتر خاتمی)، از زادگاهشان،یعنی اردکان یزد بود!
این سرزمین، اندیشمندان  و خِرَدورزان بزرگی دارد همانهایی که دل، در گرو مهر ایران دارند! اما نامشان را حتی بین مدعیان و معرفی شدگان صدارت ندیده‌ایم! ما در پیوندِ با هم هستیم، با دغدغه ای از نوع گفتمان! که تفاوت دارد و  ارجحیت،بر دغدغه ی منفعت و آنچه منفعت طلبان، دکان‌داران و کاسبانِ  نان به نرخ روز خور در جستجوی آنند! ما منافع مشترک داریم! برای تحققِ آرزوهای ملتِ ایران!

تکرار می کنم! آیا حق  با آن ۶۰درصد غالب  می باشد؟

با نظر افکندن به سیاهه ای  مملو از نامها، همان اعضای کابینه ی  پیشنهادی دولت چهاردهم! این گمان به باور تبدیل شده و مَثَلِ هر سال،دریغ از پارسال! مصداق می یابد!

عطف به عدم مشارکتِ آن جبهه، که رأی نداده اند، و البته تفکر و گفتمانِ غالب را نیز تشکیل می دهند  و  همچنین  با توجه به وجود شکاف های عمیقی، که در حال حاضر به وضوح می بینیم و بحران های  موجودی چون بحران های ملی، بحران های زیست محیطی(چون بحران آب و...)،بحران در ساختار سیاسی(چون بحران مشروعیت)، بحران های بین المللی و... و صد البته بحران کارآمدی (ناکارآمد بودن مسئولین و مدیرانی که مسبب عدم مشارکت ملت شدند...و بی شک مشروعیت را نیز دستخوش تحریف و  خلل خواهند نمود.) و پس از پایش و پیمایش مسائل و وضعیت موجود، با استناد به داده ها ،بهتر آن است که جناب دکتر ظریف و کارگروه های چندگانه، جهت انتخاب و انتصاب وُزَرا، ملت را نیز دخیل داشته  و از نخبه های ملی و چهره های مردمی امتحان پس داده نیز دعوت نمایند، تا بعنوان کاندیدای فلان وزارتخانه معرفی شوند! در این اثنا،و  از آنجا که منطقه ی ما،خوزستانی که به گواهِ همگان، دِین خود را به اسلام و ایران ادا نموده است و در تحولات تاریخی و تاریخ ساز مهمی ،چون پیشا مشروطه،مشروطه،پسا مشروطه،جنبش نفت،انقلاب،دفاع مقدس و ... تأثیری بسزا داشته است، می طلبد از نخبه های ملی این خطه از سرزمینِ پرصلابت ِ ایران نیز، در کابینه ی دولت چهاردهم استفاده شود و از اندیشه ی  اندیشمندانی چون جناب دکتر برات قبادیان،جناب دکتر عبدالحسن مقتدایی،جناب دکتر حیات ممبینی و دکتر بی بی  پروانه سلحشوری، نماینده‌ی بانوانی که جهت دیده شدن، نیازی به  نبشِ قبرِ  تاریخ و مقایسه شان با دیگر بانوان تاریخ ساز نیست چرا که  هر کدام،خود،یک شیرزنِ تاریخ سازند!  و‌ همچنین از اعراب نخبه و  نازنینی که به نام و نشان شان اشراف ندارم  و واقف نیستم و البته  دیگر نخبگان ملی هم استانی ما نیز بهره بجویید‌.
جناب دکتر ظریف ابتدا به پیشگاه تان سپاسمندی خویش و همتبارانم را ابلاغ می نمایم و سپس در منتهای فروتنی،از شما تمنا دارم رخصت یکه تازی ها را از مجاهدینِ روزِ شنبه، بازستانید و اجازه ندهید ارتباط تان با مردم قطع شود!چرا که دیگر قابل جبران نخواهد بود! نتایجِ مشارکت، دلیلی است بر ایجاد شکاف و فاصله ی  بین خودتان و مردم!جسارت مرا ببخشایید و البته به اینجانب حق دهید که نگران وضعیتِ نابسامانِ وطنم باشم! لذا اصلاحِ اندیشه ی انتخاب و انتصابِ اعضای کابینه را رویکرد قرار دهید و تصمیمات اخیرتان تصمیماتی باشد از نوع صوابش!
چون بگذریم دیگر نتوان به هم رسیدن!


نخبگانی که نام بردم، رزومه شان گواهی بر اهتمام شان در راستای آبادانی ایران و ایجاد شرایط عالی جهت تحقق زندگی دموکراتیک و مدل شایسته ای از زندگی مردم‌سالارانه، همچنین تقویت و تثبیت جامعه ی مدنی،خواهد بود!

مدیون و مرهونِ لطف و التفات شما،شخصیت بی نظیر سیاسی ایرانِ جان! خواهیم بود! ما به «پایابِ شکیباییِ» دکتر محمد جواد ظریف ایمان داریم!

با احترام و امتنان!

چو ایران نباشد تنِ من مباد!