شوشان تولبار
آخرین اخبار
شوشان تولبار
کد خبر: ۱۵۹۳۸
تعداد نظرات: ۲ نظر
تاریخ انتشار: ۰۸ بهمن ۱۳۹۲ - ۱۷:۰۰
تسهیل گرهای اصلاح گری در ایران
در گفتار پیشین سعی شد به شکلی کلان به بحث اصلاح گری در نظام اسلامی پرداخته شود. در این مقال سعی داریم به شکلی عینی به مبحث اصلاح گری در ایران و تسهیل گرها و کاتالیزورهای پیش برنده این مسئله در ایران اشاره کنیم. امید داریم این گفتار پاسخی روشن باشد به عده ای که راه اصلاح گری را در نظام دینی بسته می بینند و یا در قالبی نرم از این فرضیه در مواجهه با نظام دینی بهره می جویند و فرصت پیشرفت و کامیابی ملت را به تلخی کشانده و با ارائه قرائت های فراچارچوبی برای اصلاحگری، به مواجهه با آرمان های ملت اقدام می نمایند. 
الف: راه گذشته ی نظام؛ پشتوانه امروز و فردای نظام
همان طور که بیان شد انقلاب ایران بر طبق اصولی روشن و به عنوان پدیده ی بکر پا به عرصه ی گذاشت که معنویت و سیاست اخلاق مدارانه رو به زوال بود. سایه مکتبهای انسان محور بر تمامی عرصه های حیات بشر چیره گشته بود و سخن از وحدانیت بشدت از سمت دستگاه های فرهنگی استعماریون و مستبدین سرکوب می شد. در این فضای فکری و اجتماعی، انقلاب اسلامی در دل مردم موحد ایران جوشش یافت. انقلابی که اصول ان اسلام بود، دینی که راه حال و آینده را بوضوحی ترسیم نموده است. اما پس از 4 دهه هنوز که هنوز ست کسی نتوانسته مدعی باشد این حاکمیت و حکومت همان آرمانشهر مدنظر بوده است، بلکه هموراه رهبری نظام نیزبر واقعیت وجود مشکلات در نظام اشاره داشته و بر تلاش برای رفع آن تاکید نموده است. 
این بدان معنی است که باید تلاشهای را بیشتر و البته هوشمندانه و بدون آزمون و خطا انجام بدهیم. برای این هوشیاری نیازمند نگاهی عاری از تعصب به گذشته هستیم. عبرت گیری از گذشته مستلزم شستن چشم ها از غبار تعصب و جناح گری است و این منیت ها و خودمرجعی ها آفتی خسران آور در راه ترسیم مطلوب راه آینده است. اصلاح طلبی و تقلا برای اصلاحگری بلاشک با هوچی گری و پیروی از هوای نفس تنفر ذاتی دارد. همراهی این دو باهم ماحصلی جز آب در هاون کوبیدن و ثمره ی جز افسادات ندارد. این که بخواهیم همه گذشته را تیره و تار و حال را فاجعه بار بپنداریم بی انصافی است. دم از تغییر اصول ثابت این انقلاب زدن حرفی باطل و خلاف عقلانیت است. این فکری خام است که کاستی ها را به اصول اسلامی نظام شیف دهیم و این را مدعای برای تغیر ریل گذشته قرار دهیم. ریشه این خیالبافی ها در درک ناصحیح از علل و عوامل فرا مادی پیدایش نظام است. ریشه این افکار را باید در چشم داشتن به بهشت برین ملوک غرب جست و جو کرد.
امروز وضعیت انقلاب نه فاجعه بارست و نه کمال مطلوب و نه همه ی آن آرمان ها که در بهمن 57 گفته شد محقق شده است. در درک صحیح از وضعیت انقلاب باید از تولید و اشاعه امواج مخرب و یاس آفرین در جامعه و نادیده انگاشتن فتح و فتوحاتی که در طول عمر بابرکت این انقلاب در سایه رشادتهای مردم بدان نایل شده ایم پرهیز نمایم. این ظلم نابخشودنی است پیشرفتهای چون علوم و فنون هسته ای را کابوس بنامیم و مسئله ی هسته ای و سنگ اندازی های دول غرب در این چند سال اخیر را که با پالس های مثبت مجلس ششم شروع گشت به دلیل ضعف اطلاعاتی تاریخی مان به کابوس 30ساله نظام! نسبت داد.
گذشته ی نظام که بدلیل داشتن نعمتی چون ولایت مطلقه فقیه در راس خود توانسته است همواره در تقابل با چالشها موفق باشد، گذشته ی قابل اعتنا و موفقی است. وجود رهبری نافذ، تیزبین و تدبیرگر در عبور با سلامت از این مسیر بی شک بی بدیل می باشد. این جایگاه که راهبردها و ارزشهای کلان را به سمت قله ها هدایت می کند، ویژگی مبرز نظام اسلامی است. رهبری با تدابیر خود همواره جامعه را از کرختی و کاهلی و افراط و تندروی مصون نگه داشته است و با تسری امواج نشاط آفرین ما می توانیم و ارائه آرامش های معنوی جامعه را به سوی سعادت سوق داده است. مثلا تلنگر رهبری به سیاست گذشته نظام در بحث زادآوری و سیاستهای کنترل جمعیتی در سالهای اخیر نشان از این طراحی افق های روشن و وسیع برای نظام است. بیدار نگه داشتن مردم که تضمین گر تداوم انقلاب است و آگاهی بخشی به عوام مردم به عنوان محرمان و صاحبان اصلی نظام از دیگر راهبردهای همواره ولایت فقیه بوده و است. مثلا در بحث فرهنگ که روزگاری در دوران اصلاحات آماج بی رحمانه ترین حملات واقع شده بود و در همین خوزستان عده ای با برگزاری شوهای خیابانی با عنوان جشنواره های ایران زمین که حتی چندی پیش متاسفانه استاندار محترم در رسانه ملی از آن به عنوان شاخص فرهنگی یادکردند بنا داشتند فرهنگ اسلامی را به موزه بسپارند،این رهبری بودکه با طرح مباحث تهاجم فرهنگی و شبیخون فرهنگی این حربه ها را خنثی نمودند. 
ب: آینده روشن در انتظار حکومت صالحین
آینده جهان پیش رو به تعبیر قران دیری نخواهد پاید که به صالحان بعنوان وراث زمین به ارث خواهد رسید. انقلاب اسلامی حکومتی ایدوئولوگ که متاثر از این آموزه ها به وجود آمد، چنین آینده ی را از روز تشکیل برای مسیر خود ترسیم نموده است. با این اوصاف تردید در آینده پیش رو که جهان مطمئنا در سیطره اندیشه ناب اسلام است و شک و گمان بردن در تغلّب جریان اسلامی بر گستره گیتی حرفی ناصواب و ناموزون و مذموم است.
امروز پس ازگذشت 4 دهه از حیات مبارک این نظام و یا به عبارتی آزمون و خطاهای فراوان و کسب تجارب موفق، هر عاقل دوراندیشی که به منافع ملی ایران تعلق خاطر و تعصب دارد و برای آبادانی و عمران آن تلاش می کند میداند راه آینده نظام در صورتی به منزل و مقصد خواهد رسید که منطبق با مسیر ولایت فقیه باشد. فحوا و جان کلام اینکه، در عالم اجرا و حکومت داری برای کاهش و عدم ارتکاب خطاهای تاکتیکی و عدم ورود بی محابای آزمون و خطاوار به گود تصمیم گیری؛ عقل حکم می کند به حبل متین ولایت به عنوان عمود خیمه نظام چنگ بزنیم. هر چند به دلیل نو و بدیع بودن پدیده جمهوری اسلامی در دنیای که در چنبره گفتمان مادیون است بخشی از آزمون و خطاها ناگزیر میباشد. 
تاریخ ملت ایران شاهدی گویاست از آزمون و خطاهای بس سهمگین و غمبار، از اینکه هر بار ملت عزمی و حرکتی برای بهبود و اصلاح وضع خود اندیشید به دلیل عدم درک رهبران جریانات و خدعه دشمنان از ولایت فقیه به دیکتاتوری ختم شد. نهضت مشروطه که دیکتاتوری خاندان پهلوی و رضاخان را به ارمغان آورد. و یا نهضت ملی شدن صنعت نفت که به آنی که نهضت از روحانیت فاصله گرفت، جریان به دیکتاتوری ختم گردید و عایدی جز تقویت پایه های شاهنشاهی محمدرضا شاه ملعون برای ملت بدست نیامد. 
ولایت فقیه که پایه های مشروعیت آن الهی است در حکومت دینی طوری است که به آنی که از مسیر عدل الهی تخطی کند، مردود و فاقد مشروعیت و وجه قانونی است. این از تفاخر بارز این شیوه ی حکومت داری الهی است که هیچ تضمین زمانی و مکانی الاتقید به اصول الهی برای تداوم آن تعیین نگردیده است. این شیوه حکومت داری بلاشک هیچ گاه به دیکتاتوری ختم نمی گردد چرا که خبرگان خبره به عنوان نمایندگان ملت همواره و به شکلی فعال بر بحث تداوم این امر نظاره گر هستند. 
اشاره به این امر بدان جهت بود که نباید به هیچ وجه تصور گردد که سیستم حکومت ولایت فقیه راه را بر اصلاح گری بسته است. چرا که اساساٌ در حکومت دینی ولی فقیه نه جز دولت است و نه در خارج آن، بلکه به شکل فعال هدایتگر جامعه و جریان کشور در مسیر صحیح اسلامی است و اصولا دولت و نظام سیاسی به واسطه این نوع دخالتها و کنترل فقیه مشروعیت می یابد. هچنین نه تنها سازمان های زیر نظر رهبری خارج از دایره نقد بلکه به شکلی اخلاقی تر و درون خانوادگی تر میتوان با سازوکارهای که در قانون تعبیه شده است به نقد سازنده مدیریت کشور نیز پرداخت. استقبال شخص رهبری و دعوت ایشان به طراحی سازوکارهای حقوقی برای نظارت برسازمانهای تحت امر ایشان یکی از امتیازات ولایت فقیه است که هیچ گاه راه اصلاح گری و سامان بخشی و حرکت به سمت نقطه مطلوب را مسدود نکرده و بلکه تسهیل گر این امر نیز بوده است. 
انشأالله در قسمت سوم و ادامه ی این گفتار، به واکاوی جزء به جزء فرضیه اصلاح گری در حکومت دینی و شاه کلیدهای بی نظیر در پیشبرد این فرضیه خواهیم پرداخت و خواهیم گفت بر مبنا چه بایسته های فرهنگی و دینی میتوان اصلاح طلبی دینی را به معنای واقعی کلمه دنبال کرد.
comment
نظرات بینندگان
غیر قابل انتشار: ۰
انتشار یافته: ۲
comment
comment
هیات علمی
|
Iran, Islamic Republic of
|
۲۱:۱۹ - ۱۳۹۲/۱۱/۰۸
comment
0
0
comment خوب بود
comment
دکتر ع
|
Iran, Islamic Republic of
|
۱۹:۰۰ - ۱۳۹۲/۱۱/۱۱
comment
0
0
comment احسنت وافعا دست به فلمت فابل تفدبر است وامیدوار کننده.به دانشجویی که پایان نامه 20 باشه وعلم وعمل وایمان را تواما داشته باشه نمونه است.موفق باشید.
نام:
ایمیل:
* نظر:
شوشان تولبار