شوشان تولبار
آخرین اخبار
شوشان تولبار
کد خبر: ۱۷۰۹۰
تعداد نظرات: ۳ نظر
تاریخ انتشار: ۱۸ اسفند ۱۳۹۲ - ۱۸:۲۲
به برکت نظام جمهوری اسلامی آزادی نصیب این ملت شد و این دستاورد ارزشمند نیز حاصل تلاش و جانفشانی و غیرت و همیت خود این ملت است. رویکرد این ملت حفظ ارزشهای انسانی و اسلامی و تبری از هر آنچه که با فطرت پاک انسانی ناسازگار است. تبری از پلیدی و پلشتی و تبعیض و ظلم و دیکتاتوری و رانت خواری و هر آن چیزی که به دین و میهن ضربه می زند. برای اینکه این کشور به نحو شایسته اداره شود و اقتدار ملی نمود پیدا کند و کشور از بعد مادی و معنوی رشد و ترقی نماید باید مردم قانون گذاران و مجریان خوب و کارآمد را برگزینند تا بتوانند خواسته های به حق آنان را برآورده و این آرمانهای بلند را عملیاتی نمایند. برهمین اساس برای انتخاب شایستگان باید عمل و گفتار و رویکرد و دیدگاه افراد مطرح و شاخصی که وارد عرصه انتخابات می شوند را رصد کنند عملکرد گروهها و جناحها را در طی این چند سال بررسی کنند و آن دیدگاه و تفکری که به نظر اکثریت جامعه نزدیک تر است را برگزینند.این سازوکارها برای اثرگذاری رای مردم در حکومتهای دمکراتیک وجود دارد و کشور جمهوری اسلامی که برآمده از خواست و رای مردم است طبق قانون اساسی به همین شیوه عمل می کند. بهترین شیوه برای شناخت و انتخاب اصلح ایجاد تشکلها و احزاب است که از این طریق رویکردهای هر حزب و گروه مشخص و مردم به آنها رای میدهند. درکشور ما افرادی که دراین سالها به عنوان رییس جمهور و نماینده مجلس و شوراهای اسلامی انتخاب شدند عمدتا" گرایش به یکی از دو جناح اصولگرا یا اصلاح طلب داشتند و اگر معدل نمایندگان ادوار مختلف و شوراهای اسلامی و رؤسای جمهور انتخاب شده را بگیریم خواهیم دید که مردم بیشتر به تفکر اصلاح طلبی رای دادند. پس دیدگاه اصلاح طلبان را برای اداره کشور مفیدتر و اثربخش تر می دانند.اما همین تفکر و رویکرد وقتی که وارد عرصه کار می شود و می خواهد شعارهایش را عملیاتی کند دچار آسیبهایی شده و می شود و بخشی از آن مربوط به بیرون از جریان اصلاح طلبی و بخشی از آن مربوط به درون جریان اصلاحات و خود اصلاح طلبان است. در این مقاله قصد بر این است که آسیب شناسی درونی صورت گیرد و بر همین اساس که متاسفانه بین اصلاح طلبی و اصلاح طلبان فاصله ایجاد شده دست به قلم شدم.
قبل از اینکه به تبیین و چرایی این فاصله بپردازم لازم است که به طور اختصار تعریفی از اصلاح ، اصلاح طلبی و اصلاح طلب اشته باشیم. واژه اصلاحات اندکی قبل از دوم خرداد76 دربین جامعه بر سر زبانها افتاد و اصلاحات در ادبیات سیاسی قدمتی طولانی دارد و در ادبیات دینی قدمتی طولانی تر داشته است. در سوره هود حضرت شعیب می فرماید: من قصدی جز اصلاح در حد توانم ندارم و یکی از فرازهای خطابه های امام حسین (ع) در تبیین اهداف قیامش در کربلا اصلاح دین بوده است. اگر دقت کنیم در ادبیات دینی انقلاب هم نوعی اصلاح است اما در ادبیات سیاسی اصلاحات در مقابل انقلاب است و تغییرات و رفرمی است در درون نظام.
اصلاح طلبی به جریان سیاسی گفته می‌شود که تغییرات در جامعه را از طریق انجام اصلاحات در قوانین و سیاست‌ها -و نه از طریق انقلاب و تعویض حکومت-، تبلیغ می‌کند و اصلاح طلب کسی است که خواستار تغییر در بخش‌های اقتصادی، اجتماعی و سیاسی جامعه است بدون آن‌که در اساس جامعه وحکومت دگرگونی ایجاد شود». ملت بزرگ ایران به تأسی از سیره امامان و آموزه های دینی به قصد اصلاح اساسی و زیر بنایی کشوری که از هر جهت توسط رژیم دیکتاتور شاهنشاهی در حال زوال و نابودی بود و در آن ظلم و ستم و خفقان حاکم بود واز طرفی هیمنه و استقلال خود را از دست داده بود قیام کرد و با انقلاب توانست حاکمیت طاغوت را ازبین ببرد ونظام جمهوری اسلامی را بوجود آورد. برای جامه عمل پوشاندن به شعارها و آرمانهای اولیه انقلاب و حفظ دستاوردهای آن و رشد و تعالی انسانی و دفاع از آزادی و استقلال جامعه وخدمت بهتر و بیشتر به صاحبان این نظام و انقلاب یعنی ملت شریف ایران افراد صاحب نظر و شاخص و جریانهای سیاسی با طیف بندیهای درون نظام به صورت قانونی و مسالمت آمیز رقابت می کنند ووقتی با رأی اکثریت مردم، جریانی حاکم شد ، در حیطه مسؤلیت خود وظایف و اختیاراتی دارد که باید به نحو احسن از آنها در راستای خدمت به مردم و ترقی کشور در ابعاد مختلف استفاده کند. اصلاح طلب بهترین واژه ای است برای کسانی که با علاقه به نظام جمهوری اسلامی و به عشق ملت ایران وراعایت قانون و بصورت مسالمت آمیز و با درایت و عقلانیت خواستار تغییر مستمر در درون نظام برای بهتر شدن اوضاع هستند. وضعیت بد را به خوب و خوب را به بهتر و بهتر راب ه بهترین تبدیل کنند. رویکرد اصلاح طلبی حرکت به جلو است و بر خلاف روحیه محافظه کاری از تغییر وتحولات استقبال می کند.برای عملیاتی کردن دیدگاههای خود نیاز به ابزاری دارد و در حیطه وظایف خود باید دست به اقداماتی بزند. مسأله اصلی اینجاست که وقتی دیدگاه اصلاح طلبی پیروز میدان می شود این اصلاح طلبان هستند که با اقدامات راهبردی خود و از طریق راهکارهای گوناگون و کم هزینه و پر فایده به اصلاحات بپردازند. اما با عرض تأسف ، اصلاح طلبان آن گونه که شایسته و بایسته اصلاح طلبی است اقدام نمی کنند و به همین دلیل آسیب می بینند. اصلاح طلبان برای بقاء خود و جلب نظر مردم باید در رویکردها و اقدامات اصلاح طلبانه خود اصلاحاتی کنند. در انتخابات ریاست جمهوری 24خرداد92 اصلاح طلبان از انتخابات 84 درس گرفته و با رعایت مصالح کشور و به صورت مسالمت آمیز و با مشی اعتدالی وارد عرصه شده و با معرفی فقط یک کاندیدای مطرح و رای آور و مقبول و معقول، پیروزی را از آن خود کردند و باید به این جریان احسنت گفت. مردم دشمنی بایک جناح ندارند و عقد اخوت هم با جناح و جریان دیگر نبستند.مردم خواهان رشد و تعالی معنوی و مادی هستند. مردم آزادی و امنیت وشغل و رفاه و آسایش و آرامش می خواهند. و باورشان این است که جریان اصلاح طلبی بهتر می تواند به خواسته های به حقشان لبیک بگوید.حال اصلاح طلبان برای توسعه سیاسی و اقتصادی باید اقدامات سنجیده ای داشته باشند.یکی از عوامل بسیار مهم برای رسیدن به اهداف اصلاح طلبانه که مدنظر است و در این مقاله به آن پرداخته می شود عامل مدیریت است. رشد اقتصادی توسعه سیاسی، دفاع از آزادیهای مصرح در قانون اساسی ، ایجاد امنیت و آرامش ،استفاده از ظرفیتهای کشور از قبیل: کشاورزی، منابع طبیعی، نفت و گاز و معدن و...همه و همه با یک تیم مدیریتی کارآمد و با انگیزه و متخصص و متعهد و پر انرژی و چابک امکان پذیر است و لا عیر. برای اینکه این فاصله اصلح طلبی و اصلاح طلبان پر شود و اصلاح طلب، بتواند عملا" و نه فقط در گفتار و دیدگاه بلکه در عمل اصلاح طلب باشد و در بعد اجرایی و مدیریتی اصلاح طلبانه اقدام کند توجه به مواد زیر لازم و ضروری است. 
1-در گزینش و انتصاب مدیران تنها ملاک اصلاح طلب دوست نباشد. متاسفانه در برخی انتصابها اینگونه است. یک فرد اصلاح طلب که مدیریت عالی رابه عهده دارد بیشترین انتصابات وی در سطوح پایین تر دوستان وی می باشند. باتوجه به فعال نبودن تشکلها و احزاب سیاسی این خلأ وجود دارد ام این دلیل نمی شود که کسانی که از بعد عاطفی و ارتباطات دوستی به مدیری نزدیک ترند،پستها و مسؤلیتها را فقط به آنان واگذار کنند.ممکن است فردی اصلاح طلب باشد و با دل و جان از جریان اصلاح طلبی دفاع کرده باشد و برای اصلاحات وقت گذاشته باشد و حتی به همین دلیل از طرف جریانی دیگر مورد بی مهری قرار گرفته باشد و ارتباط دوستی چندانی با مدیران کلان اصلاح طلب نداشته باشد. این فرد توانمند و با انگیزه عملا" جایی در پست مدیریتی که شایسته آن است ندارد.جا دارد که اصلاح طلبانی که دستی در قدرت دارند و سخن آنها بهتر به گوش راس اصلاحات می رسد و مدیران عالی اصلاح طلب به این ضعف بزرگ که آسیبهایی جدی به جریان اصلاح طلبی رسانده و می رساند توجه کنند و تا دیر نشده آن را علاج کنند. یکی از راهکارهای آن فراخوان ودریافت سوابق کار و اقدامات برجسته و مصاحبه با افراد اصلاح طلب اعم آشنا و ناآشنا است و استفاده ازآنهاست.
2-نباید افراط دولت گذشته ما را به ورطه تفریط بیندازد و به بهانه دوری از افراط دچار تفریط شویم. اعتدال به همان اندازه که با افراط قرابت ندارد به همان اندازه از تفریط بیزار است. مردم در رای خود خواهان تغییر هستند و می بینیم در بعضی از استانها حتی در سطح مدیران کلان30درصد هم تغییر ایجاد نشد.اصلاح طلبانی که مسؤلیت گرفتند نباید عافیت طلبی را پیشه کنند و با ملاحظات غیر قابل قبول عرصه را بر سایر اصلاح طلبان تنگ کنند. اگر اصلاح طلبان نتوانند در زمان پیروزی جریان اصلاح طلبی توان خود را عرضه کنند مأیوس و سرخورده می شوند. برای بهبهود و اصلاح امور بسیاری از قوانین و رویه ها و کارها و راهکارها باید تغییر کند نه فقط مدیران. اما آیا به این دلیل باید بسیاری از مدیرانی که اعتقادی به اصلاحات ندارند در پست خود بمانند و هیچ تغییری در دهها مدیریت پایین دستی خود ندهند و اسم این را بگذاریم اعتدال؟ برخی از مدیران اصلاح طلب بیش از اینکه دغدغه جریان اصلاح طلبی را داشته باشند دغدعه پست و میز خود را دارند.اصلاح طلب واقعی آن کسی است که ضمن استفاده از افراد خوش فکر و توانمند،درشناسایی،پرورش،و استفاده از نیروهای اصلاح طلب در راستای آرمانهای اصلاح طلبی شجاعانه اقدام کند. اصلاح طلبان در هر شرایطی که قرار گیرند باید اقدامات اصلاح طلبی داشته باشند.اصلاح طلب واقعی نه عافیت طلب است و نه احساساتی بلکه با مشی اعتدال مسالمت آمیز عاقلانه اما جسورانه در مسیر اصلاح طلبی گام بر می دارد. اصلاح طلب واقعی پست و مقام را هدف نمی داند بلکه آن را وسیله ای می داند، برای هدف اصلی که همانا اصلاح امور به منظور اعتلای ایران اسلامی در همه ابعاد و عرصه هاست.
3-امروزه که دولت در دست اصلاح طلبان است هر کسی فریاد اصلاح طلبی سر می دهد و از پاپ کاتولیک تر می گردد.لذا دولت باید سره را از نا سره تشخیص دهد و با وسواس خاص هر کسی را به اندازه وزنش(باملاکهای توانمندی) مسولیت بدهد تا هم عدالت و هم شایسته سالاری رعایت شود.هستند کسانی که در خلوت و در حضور یک اصلاح طلب و یا در جمع اصلاح طلبان رجز می خواند واز اصلاحات می گوید اما در جلوت و در میدان عمل هیچ حمایتی از اصلاح طلبان وجریان اصلاح طلبی نمی کند و ای بسا تضییقاتی را برای اصلاح طلبان ایجاد کرده است. همان کسانی که در دورانی که اصلاح طلبان در حاشیه بودند نامی از آنان نمی بردند که مبادا کوچکترین آسیبی ببینند و پس از پیروزی آنان، نام یک دوجین اصلاح طلب را بر زبان می آورند وبا افتخار می گویند فلانی دوست من است، با فلانی در فلان جا باهم بودیم. وخلاصه اینکه آن اسامی که نه تنها از صفحه موبایل آنان حذف شده بود بلکه از حافظه اش نیز پاک گردید در به در دنبال آدرس و شماره تلفن و زنگ پشت سر زنگ که آقا ما مخلصیم. ای ننگ بر این نوع زندگی که آدمی اینگونه شخصیت خود را لگدمال کند. این افراد از هر جناحی باشند مایه ننگ هستند. افراد فرصت طلب و بی ثبات به هر گروهی که وابسته باشند به آن طیف و جریان لطمه می زنند. چون بحث ما در خصوص اصلاح طلبی است که اصلاح طلبان معتدل و واقعی توصیه دوستانه دارم که اصلاح طلبان را از مدعیان اصلاح طلب تشخیص دهند تا از این طریق وجه اصلاحات خراب نشود. برخی از بی توجهی های بعضی از اصلاح طلبان صاحب مقام نسبت به دیگر اصلاح طلبان نه از سر تفکر فراجناحی یا اعتدالگرایی است بلکه به دلیل عافیت طلبی و عدم احساس مسولیت در برابر دیگر اصلاح طلبان است.با توجه به اهمیت این جریان در اداره کشور و اقبال عمومی نسبت به آن برای آسیب ندیدن این تفکر و جریان لازم است است عملکرد اصلاح طلبان مخصوصا" افراد مارک دار و مطرح رصد شود و آنان را از تند روی و کند روی برحذر داشت.نباید در این برهه حساس بدون توجه به جریانات اثرگذار دیگر و شرایط محیطی خواستهای حداکثری داشت اما نباید دچار تزلزل شد و به نوعی وارفتگی دچار شد و از خواستهای حداقلی هم چشم پوشی کرد.واضح تر اینکه هم اکنون اصلاح طلبان در زمینه استفاده بهینه از نیروهای متخصص ومتعهد خود دچار کند روی و تفریط شدند.این رویه نیز به جریان اصلاح طلبی لطماتی را وارد می کند بنابر این باید برای تقویت روحیه اصلاح طلبی و اعتقاد به اینکه این تفکر و رویکرد می تواند برای کشور مفیدتر باشد اصلاح طلبی را مساوی اصلاح طلبان ندانیم وکاری کنیم که اصلاح طلبان، تابلوی اصلاح طلبی واقعی باشند. 
خوش بود گر محک تجربه آید به میان تا سیه روی شود هر که در او غش باشد.


comment
نظرات بینندگان
غیر قابل انتشار: ۱
انتشار یافته: ۳
comment
comment
ناشناس
|
Iran, Islamic Republic of
|
۱۹:۰۷ - ۱۳۹۲/۱۲/۱۸
comment
0
0
comment احسنت آقای کرد
comment
هدی
|
United States
|
۱۴:۴۵ - ۱۳۹۲/۱۲/۲۵
comment
0
0
comment یعنی واقعا احسنتم خوب گفتید و یک خسته نباشیدی به شما و دستان هنرمند و گفتار زیبای شما می گوییم.
comment
اهوازی
|
Iran, Islamic Republic of
|
۲۱:۴۴ - ۱۳۹۲/۱۲/۲۷
comment
0
0
comment خیلی عالی گفتید
نام:
ایمیل:
* نظر:
شوشان تولبار