نوید قائدی
با عنايت به نام گذاري سال 93 بعنوان سال اقتصاد و فرهنگ توسط مقام معظم رهبري بايد به اين نكته اذعان داشت كه براي اولين بار نيست كه ايشان بر مقوله فرهنگ تاكيد دارند بلكه بارها و به مناسبهاي گوناگون بر لزوم تغييرات گسترده در فرهنگ عمومي كشور و مهندسي فرهنگي توصيه هايي داشته اند ، حوزه ای که بـه عنــوان زير بنای جامعه انسانی شکل و ماهيت حرکت جامعه را مشخص می نمايد.
در واقع مي توان گفت مهندسی فرهنگی بستری برای دستيابی به فرهنگ مطلوب در جوار منابع و مقدورات موجود است و براي ترسيم ابعاد مختلف مهندسی فرهنگی و اجرای صحيح و همه جانبه آن در كشور بايد شاهد تحرک بيشتر نهاد های فرهنگ سازی چون شورای عالی انقلاب فرهنگی بود. مقام معظم رهبری طي ديداري در سال 86 با اعضای شورای عالی انقلاب فرهنگی، مهندسی فرهنگی را بستر عدالت اجتماعی دانسته و دستيابی به اهداف فرهنگی انقلاب را مستلزم تبيين دقيق اين مقوله برشمرد و با اشاره به ناکافی بودن کارهای انجام شده در اين زمينه، تأکيد فرمود: (بايد اين مسئله مهم را خيلی جدی تر گرفت).
مهندسی فرهنگی کشور در واقع شناحت اجزاء و عناصر و ماهيت سيستم فرهنگ در سطوح و لايه های مختلف فرهنگ ملی ، تخصيصی ، عمومی و سازمانی است و اين مهم از طريق مديريت راهبردی فرهنگی محقق می گردد و اقتضای يک مديريت راهبردی فرهنگی مناسب در کشور آن است تا سياست های کلی نظام با رويکرد فرهنگی و اخلاقي مورد تصويب قرار گيرند بدان معنا که اجرای اين سياستها باز توليد فرهنگ و ارزشهای متعالی نمايد و در اين صورت است که می توان گفت در کشور مديريت راهبردی فرهنگی اعمال شده است.
نتيجه آن مي تواند بروز اخلاق عملي در جامعه باشد تا اثر آن آن در تمامي سطوح جامعه بايد قابل درك و لمس باشد. در غير اينصورت با مديريت هاي جزيره اي كار به جايي نمي رسد زيرا در كشور نهادهاي موازي بي شماري وجود دارند كه در مقوله فرهنگ دخيل بوده و شايد در اجراي اهداف و برنامه ها همخواني چنداني نداشته باشند، بي شك وزارت آموزش و پروش ، وزارت علوم و تحقيقات ، وزارات بهداشت و درمان ، صدا و سيما و دهها نهاد بزرگ ديگر در كشور موتورهاي محرك فرهنگي مي باشند كه مي توان به آنها اشاره نمود، در مقدمه به ذكر يك مثال پرداخته مي گردد: بعد از اكران فيلمي مانند چ به كارداني آقاي حاتمي كيا طي دو روز سخت ماجراي پاوه و مريوان كه در ابتداي انقلاب رخ داده ابعاد تازه اي جهت عموم مردم گشوده شده است و باعث گرديد ذره اي از حوادث مهم ابتداي انقلاب و شخصيت دكتر چمران براي مردم تدوين گردد كه بسيار مفيد و راهگشا بود (خصوصا براي جوانان) در واقع ضمن مستند سازي دوران گذشه درسي بود براي آيندگان ، گرچه در كشور بحث هايي بدنبال آن در جهت موافق و مخالف مطرح گرديد، ولي براي زنده نگهداشتن ياد و خاطره مردان بزرگ اين كشور بايد تلاش و مجاهدتهاي فرهنگي زيادي صورت گيرد.
انديشمندان تعاريف مختلفی از فرهنگ ارائه نموده اند که به پاره ای از آنان اشاره می شود:فرهنگ را ترکيبی از رفتار مکتب میداند که بوسيله اعضاء جامعه معينی از نسلی به نسل ديگر منتقل میشود و ميان افراد مشترک است، فرهنگ عبارت از نظامی از رفتارها است که جامعه بر افراد تحميل میکند و در عين حال نظامی ارتباطی است که جامعه بين افراد بر قرار میکند،فرهنگ مجموعه ای پيچيده از خصوصيات احساسی فكری و غير مادی كه به عنوان شاخص جامعه و يا گروهی اجتماعی مطرح می شود - فرهنگ نظامی است متشكل از باورها، اعتقادات، رفتارها و آن چه كه سبك و سياق زندگی ناميده می شود و نيز بازتاب آن در آن چه كه توليد می گردد.
فرهنگ مجموعه ای است از عقايد، آداب و رسوم و ساير جنبه هائی كه بيشتر بر ابعاد جنبه های معنوی و معرفتی وجود انسان توجه دارند، فرهنگ مجموعه ای است از دانستنی ها، معارف، هنر، اعتقادات، آداب و رسوم و يادگاری های يك تمدن، فرهنگ مجموعه ويژگی های رفتاری و عقيدتی اکتسابی اعضای يک جامعه خاص می باشد.
البته تعاريف گوناگون است و شايد بتوان جهت سهولت فهم موضوع و رسيدن به يک تعريف مشخص اينچنين توضيح داد كه فرهنگ بيشتر مربوط به ويژگيهايی از رفتارهای مردم است که به صورت نهادينه و در طول سالهای طولانی در آنها به وجود آمده و شکل گرفته است مانند آداب ميهمانی، مراسم های مختلف و غيره در صورتی که در تمدن بيشتر اشاره به رفتارهايی است که جنبه تکنيکی و ضرورتی داشته مانند بروکراسی حاکم بر دستگاه اداری، قوانين راهنمايی و رانندگی و غيره ، البته امکان تفکيک همه اين رفتارها به صورت مشخص و خط کشی شده وجود ندارد و حتی رفتارهای مردم در جوامع مختلف می توانند با هم تفاوت داشته و در جايی جزء فرهنگ آنها محسوب شده در صورتی که در جامعه ديگر ممکن است اختصاص به تمدن داشته باشد.در نهايت می توان فرهنگ را به (کليت هم تافتة باورها، ارزشها، آرمانها، دانشها، هنرها، فنون، آداب و فعاليت های اجتماعی به عنوان بخش ذهنی فرهنگ؛ و تمدن به عنوان بخش عينی آن) تعريف کرد.
با توجه به تعاريف ارائه شده میتوان به اهميت آن در حيات فردی و نظام اجتماعی پی برد.مجموعه دانشها، نگرشها، عادات، رسوم و... که شکلدهنده فرهنگ يک جامعه میباشند از سويی موجب انسجام اجتماعی و يکپارچگی ملی و حتی وحدت نوع بشر و از سوی ديگر همين عوامل نقش مهمی در شکلگيری شخصيت فردی دارد. از اين رو گفته میشود: جامعه، فرهنگ و شخصيت، آنچنان با يکديگر پيوستگی دارد که به نظر میرسد پژوهندگان به هنگامی که سعی میکنند آنها را از يکديگر جدا کنند دچار اشتباه شوند.
به همين دليل است که مقام معظم رهبری در فرمايشات خود بر مسئله فرهنگ تأکيد فراوان دارند.برای نمونه به فرمايشان ايشان توجه کنيد:(فرهنگ يک جامعه اساس هويت آن جامعه است) ، (عاملي که يک ملت را به رکود و خمودي يا تحرک و ايستادگي يا صبر و حوصله يا پرخاشگري و بي حوصلگي يا اظهار ذلت در مقابل ديگران يا احساس غرور و عزت در مقابل ديگران يا به تحرک و فعاليت توليدي يا به بيکاري و خمودي تحريک مي کند فرهنگ ملي است)،(فرهنگ، به عنوان شکل دهنده به ذهن و رفتار عمومي جامعه است و انديشيدن و تصميم گيري جامعه بر اساس فرهنگي است که بر ذهن آنها حاکم است)،(فرهنگ، به عنوان جهت دهنده به تصميمات کلان کشور ـ حتي تصميمهاي اقتصادي، سياسي و مديريتي است بطور مثال وقتي ما مي خواهيم ساختمان بسازيم و شهرسازي کنيم در واقع با اين کار داريم فرهنگي را ترويج ميکنيم يا توليد مي کنيم يا اشاعه مي دهيم).
فرهنگ هر قوم و ملت به وسيله نهادهای خانواده، حکومت، آموزش و پرورش ، نخبگان ، روحانيت و ديگر عناصر تاثير گزار بهصورت ارزشها، اعتقادات و هنجارهای اجتماعی و غيره از نسلی به نسلی ديگر انتقال می يابد.هر نسلی فرهنگ پدران خود را میآموزد و سپس آن را با دگرگونی متناسب با عصر و زمان میپذيرد و به نسل بعد منتقل میکند و از اين طريق فرهنگ به تکامل میرسد.
اما در معنای دوم، قابليت انتقال فرهنگ و اکتسابی بودن آن موجب شده است ملل مختلف بهگونهای اختياری و ارادی يا غير ارادی به مبادلة عناصر مختلف فرهنگ جامعة خود با جوامع ديگر بپردازند.امروزه وسايل ارتباط جمعی، دانشگاهها، مراجع سياسی، توريسم، مهاجرتها، بازرگانی و… مبادلة فرهنگی را آسان و سريع کرده است.البته معمولاً تمام يک فرهنگ با پيچيدگیهای خاص و چگونگی ترکيب عناصر تشکيلدهندة آن به جامعة ديگر منتقل نمیشود و اغلب تنها برخی از عناصر يک فرهنگ منتقل میگردد.
استعداد فرهنگپذيری بشر، مستند به اشتياق شديد او به کمالجويی است و اين اشتياق در درون بشر بهقدری جدی و واضح است که جايی برای ترديد باقی نمیگذارد. با توجه به تحولات جهانی،برخی معتقدند که تغييرات فرهنگها نشان از حرکت به سمت فرهنگ جهانی دارد.آنها میگويند که بسياری از اختلافات مردم جهان در حال از بين رفتن است و گسترش مبادلات فرهنگی در نهايت به تدوين يک فرهنگ جهانی منتهی میشود.درحالی که اين مسئله به اين سادگیها که مطرح میشود، نيست، اگر چه فناوریهای پيام رسانی نقش محوری در فرايند جهانی شدن دارند، اما آشکار است که توسعه آن ها با جهانی شدن فرهنگ يکی نيست.
فرهنگ خصلتی ذهنی، سيال و انسانی دارد که نمی توان مهندسی آنرا همچون مهندسی يک خط توليد صنعتی يا سازۀ فيزيکی در نظر گرفت و در حوزه فرهنگ هر نوع فعاليت مهندسی نسبی، تدريجی و منطقی می باشد چه اساساً فرهنگ چيزی بيرون از ما نيست که امکان مسلط شدن بر آن و مطالعه کامل و جامع آن وجود داشته باشد. در مهندسی فرهنگی ما می خواهيم کل جامعه را از ديد و منظری فرهنگی مهندسی کنيم
لذا مهندسی فرهنگی برای ما پروژه طراحی و سازماندهی بخش ها و نهادهای گوناگون فرهنگی کشور برای رسيدن به اهداف از پيش تعيين شده است طبعاً اينکه اين اهداف چه بايد باشد درحوزه مباحث ايدئولوژيک و ارزشی قرار می گيرد.
البته بدون شناخت قوانين و قواعدی که فرهنگ در بستر آن تحول و تکامل پيدا میکند مهندسی فرهنگي محال است،بدون شناسايی قوانين و قواعد نمیتوان آنها را آگاهانه مهندسی نمود و به کار برد چون مهندسی بيانگر رفتاری آگاهانه و از جنس مقولات فعال است در نتيجه بدون پیبردن به ماهيت و مبانی فرهنگ و بدون کشف قواعد و قوانين آن، مهندسی فرهنگ اتفاق نخواهد افتاد.با توجه به بحثهای پيشين میتوان نتيجه گرفت برای مهندسی فرهنگ کشور بايد:
1- فرهنگ، عناصر و مقولات فرهنگی و نقش ويژه آنها را در شکلگيری فرد و جامعه به خوبی شناخت.
2- بايد با نگاهی جامع، همه ابعاد فرهنگی مانند دانشها، نگرشها، هنر، آداب، رسوم و... و تأثير هر کدام بر يکديگر را مورد بررسی قرار داد.
3- وضعيت فعلی فرهنگ کشور بايد واقع بينانه و مبتنی بر پژوهشهای ميدانی شناخته شود.
4- نقاط ضعف فرهنگ کشور و خطرهايی که جامعه اسلامی را تهديد میکند و بر آن تأثير منفی میگذارد به خوبی مورد سنجش قرار گيرد.
5- نقاط قوت فرهنگ کشور به عنوان سرمايههای عظيمی که میتواند دستمايه اصلی تحولات تکاملی فرهنگی باشد شناخته شود.
6- وضعيت مطلوب و آرمانی فرهنگ کشور يا همان جامعه آرمانی اسلام با توجه به تمامی ابعاد و زوايای آن (آگاهیها، اعتقادات، هنرها، اقتصاد، سياست، معماری، لباس و...) تبيين شود.
7- برای حرکت از وضع موجود و رسيدن به وضعيت مطلوب، نقشه راه که نشاندهنده تمامی مراحل میباشد طراحی و برنامهريزی شود.
8- اقدامات عملی لازم برای اجرای مرحلهای اين حرکت عظيم آغاز شود.
برای اجرای هر يک از مراحل فوق مراجع ذيربط، دستگاهها، مراکز و موسسات مسئول بايد به تفکيک و به روشنی مشخص شوند و متناسب با لايهها و عرصههای فرهنگ وظايف هرکدام تعيين گردد، به ويژه برای مرحله تصميمسازی، بايد تيم فعال و مرکبی از صاحبنظران و طراحان فرهنگی تشکيل شود که با ايجاد سازوکارهای لازم، ضمن استفاده از ديدگاهها و پيشنهادات، بخش اصلی طراحي نمايند.اجرای درست اين فرايند مستلزم شکلگيری ساختاری متناسب و مديريتی توانمند، متمرکز و در عين حال مشارکت پذير است که زير نظر شورای عالی انقلاب فرهنگی وظايف محوله را انجام دهد.
مهندسی فرهنگ در هر کشوری با توجه به قوانين حاکم و شرايط خاص آن کشور بر عهده گروهها،سازمانها يا افراد خاصی قرار داده میشود و در کشور ايران اين امر مهم از سوی مقام معظم رهبری بر عهدة شورای عالی انقلاب فرهنگی قرار گرفته است.ايشان میفرمايند: شورای عالی انقلاب فرهنگی را در واقع بايد اطاق فرمان فرهنگی کشور يا ستاد عالی فرهنگی و علمی دستگاههای کشور اعم از دستگاههای فرهنگی و ساير دستگاهها و مرکز مهندسی فرهنگی کشور به حساب آورد.
ايشان همچنين میفرمايند: مهندسی فرهنگی کشور منحصراً توسط شورای عالی انقلاب فرهنگی امکان پذير است.ممکن است گمان شود که آيا با توجه به دستگاههای عريض و طويلی مانند مجلس شورای اسلامی، دولت يا مجمع تشخيص مصلحت آيا باز هم بايد مهندسی فرهنگی را از شورای عالی انقلاب فرهنگی توقع داشت. مقام معظم رهبری در اين زمينه می فرمايند:(اين مجموعه - شورای عالی انقلاب فرهنگی- در کشور،بی بديل است،در مديريت راهبردی فرهنگی،ما به غير از اين مجموعه، هيچ مرکزی را در کشور نداريم.بخشهای مختلف چه دولت،چه مجلس،حتی مجمع تشخيص مصلحت وظايفی دارند اما هيچ کدام وظيفهای را که اين شورا بر عهده دارد بر عهده ندارند).
نتيجه اينكه مهندسی فرهنگ،نقشهای کلان است که راهبردهای اساسی و راهکارهای کاربردی برای اصلاح و ارتقای فرهنگ را ترسيم می نمايد و مراحل و مراتب آن را تعيين میکند و برای دستيابی به اين نتيجه بايد فرايند کار را تعيين و ترسيم نمود.شورای عالی انقلاب فرهنگی بهعنوان مرکز و مسئول اين امر مهم و اساسي بايد به تدوين و تصويب اين مجموعه اقدام نمايد.
نويد قائدي
و من ا .. التوفيق