سرمقاله روز چهارشنبه روزنامه رسالت با عنوان «تکریمی فراتر از کلام!» با این سخن از رهبر معظم انقلاب اسلامی آغاز می شود که در 12 اردیبهشت ماه سال 1385 بیان فرمودند:«آموزش و پرورش باید از روزمرگی بیرون بیاید، این اساس حرف است.»
در ادامه این یادداشت که به قلم «محمود فرشیدی» است آمده است: هشت سال قبل در ایام بزرگداشت مقام شهید مطهری و منزلت معلم پس از تاکید مقام معظم رهبری بر واقعیت فوق الذکر و ضرورت ایجاد تحول بنیادین در نظام آموزشی کشور، ستاد تحول بنیادین در وزارت آموزش و پرورش شکل گرفت و در نهایت سند تحول به تصویب شورای عالی انقلاب فرهنگی رسید و در اردیبهشت 1392 نیز رهبر فرزانه انقلاب، سیاست های تحول را ابلاغ فرمودند.
اینک با در اختیار بودن این دو سند، نقشه راه آموزش و پرورش کاملا روشن است و خوشبختانه مدیران این وزارتخانه نیز بر ضرورت عمل به این نقشه، همواره تاکید می کنند اما شاید عظمت مقوله تحول و بستر گسترده تعلیم و تربیت از طرفی و اقتدار دیرپای نظام آموزشی کهنه و ضوابط دست و پا گیر آن از طرف دیگر، تاکنون اجازه نداده است که از چهره دلربای تحول بنیادین، رونمایی و چشم انداز امیدوار کننده ای در عرصه عمل به نمایش گذاشته شود.
علاوه بر اینها حلقه های بسته مدیریتی و عدم استفاده کامل از ظرفیت کارشناسی کشور و حجاب جریان های سیاسی و تعلقات حزبی نیز از دیگر موانع حرکت در وادی روشن تحول بوده است.
اما علی رغم همه این موانع، نامگذاری سال 1393، فرصتی مغتنم را برای توجه به فرهنگ فراهم آورده است که وزارت آموزش و پرورش می تواند با مدیریتی جهادی از این شرایط بهره بگیرد و با تکیه بر عزم ملی، زمینه تحقق سند تحول بنیادین را فراهم سازد.
بی تردید ظرفیت اعجازآفرین عزم ملی، بیش از هر عرصه دیگر در زمینه تعلیم و تربیت نسل آینده، آماده بهره برداری است و علاوه بر مراکز پژوهشی، حوزه های علمیه، رسانه ها و بخصوص رسانه ملی، مجلس شورای اسلامی، شورای عالی انقلاب فرهنگی، دیگر دستگاه ها و نهادها و موسسات و تمامی خانواده های ایرانی نیز اشتیاق دارند تا سهم خویش را در تربیت نسل آینده ادا نمایند، بخصوص در شرایط کنونی که نظام سلطه جهانی، هویت ملی ما را مورد هجوم قرار داده و آینده سازان کشور بیش از هر گروه سنی دیگر در معرض آسیب این تهاجم قرار دارند.
بنابراین مهم آن است که برای استفاده از توان ملی و ظرفیت دریای خروشان ملت، راهکارهایی پیش بینی شود.
اما با توجه به خلائی که در افکار عمومی پیرامون آشنایی با این دو سند وجود دارد پیش نیاز هر اقدام اجرایی، تبیین سیاست های ابلاغی و اهداف سند تحول بنیادین می باشد و برای دستیابی به این هدف، وزارت آموزش و پرورش باید بر اساس برنامه ای گسترده، تلاش کند تا جامعه معلمان، مدیران و مربیان را با محتوای تحول آشنا نموده و نگرش آنان را نسبت به مقوله متداول تربیت تعالی بخشد چرا که تحول زمانی عینیت می یابد که مدارس متحول شود و اتفاقاتی که در مدارس رخ می دهد، تغییر کند و کسی جز معلم و مربی و مدیر از عهده این رسالت عظیم بر نمی آید.
البته از رسانه ملی نیز انتظار می رود بیش از این در ارتباط با مقوله تحول بنیادین در نظام آموزشی کشور سکوت نکند و حداقل به اندازه برنامه 90 یا شبکه سلامت به موضوعی بپردازد که سرنوشت یک ششم جمعیت ایران را رقم می زند و دغدغه همه پدران و مادران است.
از شورای عالی انقلاب فرهنگی نیز که معمولا اکثر اوقات خودش را صرف دانشگاه ها می کند به خاطر اهتمامی که در تصویب سند داشته است باید تشکر کرد و در عین حال انتظار می رود به استناد فصل هشتم سند، این شورا برای ایفای مسئولیت خویش در زمینه سیاست گذاری، نظارت و ارزیابی در سطح کلان اجرای سند، راهکارهایی را پیش بینی کند و به صورت نظام مند بر روند امور نظارت نماید.
در خاتمه باید گفت بزرگ ترین مانع هر تحول و اقدامی در عظیم ترین نهاد تعلیم و تربیت کشور، همواره مشکلات اقتصادی و معیشتی معلمان بوده است و با توجه به سیاست اقتصاد مقاومتی، پیشنهاد می شود وزارت آموزش و پرورش برای حل این بیماری مزمن، رویکردی انقلابی اتخاذ نماید و علاوه بر معاونت پشتیبانی فعلی، معاونت اقتصادی را ایجاد نماید تا این معاونت برای شناسایی منابع جدید مالی، از دستاوردهای موفق برخی نهادها در این زمینه بهره بگیرد، همچنین از تجربیات دیگر کشورها استفاده کند و برای پیش بینی ضوابط و قوانین خاص و نیز استفاده حداکثری از حمایت های مردمی، راهکارهایی بیندیشد همچنان که تحول در ساختار مالی، اداری و نظام مدیریتی آموزش و پرورش در ماده ششم سیاست های ابلاغی یادآوری شده و در ماده 3 این سیاست ها نیز بر اعتلای منزلت اجتماعی و رفع مشکلات مادی و معیشتی معلمان تاکید شده است.