خبرگزاری تسنیم: محور مصاحبه را در روزنامه جمهوری اسلامی که متعلق به بیتالمال است اختصاص به دفاع مجرم و کارگردانان فتنه ۸۸ دادهاید که خودتان میدانید نوعی مباشرت در جرم و تخلف آشکار است.
به گزارش خبرگزاری تسنیم، اسدالله بادامچیان نایبرئیس شورای مرکزی حزب مؤتلفه اسلامی به اظهارات اخیر مسیح مهاجری در روزنامه جمهوری اسلامی پاسخ داده است که متن آن بهشرح ذیل است:
جناب آقای مسیح مهاجری
سلام علیکم
مصاحبه شما را خواندم، ابتدا خندهام گرفت، بعد تعجب کردم سپس بسیار برای شما متأسف شدم.
اول تصمیم گرفتم مثل همه بداخلاقیها که در گذشته با بنده داشتهاید و من جوابی ندادم این بار هم از کنار آن بگذرم، لیکن دیدم اصل مصاحبه شما، در رابطه با شهید آیتالله بهشتی بهمناسبت ایام هفتم تیر نیست، یا علیه شخص من نیست بلکه در راستای دفاع متعصبانه از عنصری است که در رأس فتنه 88 کارگردانی کرده و شما خواستهاید که این کسی که (غیر از حکم قوه قضائیه) هر شخص عاقل و بیطرفی بهآسانی میفهمد که مرتکب جرم شده و مجرم است و فتنه که در اسلام اشد من القتل است به پا کرده و عدهای بر اثر فتنه او و شریک جرمش آقای مهدی کروبی، شهید یا کشته شدهاند، اموال مردم توسط همدستانش به غارت رفته و شیشههای منازل و مغازه مردم شکسته شده و شعارهای ضدنظام داده شده، در روز عاشورا به اباعبدالله الحسین جسارت شده و صدها جرم و خیانت دیگر که مرتکب شده است، نهتنها تبرئه کنید بلکه او را آدم شریف بنامید، و نظام جمهوری اسلامی که با او و مجریان همدست او در فتنه 88 ملاطفت و مدارا کرده زیر سؤال ببرید و سایر مسائل. لذا تصمیم گرفتم مشفقانه به شما نصیحت کنم و مطالب خلاف واقع و تحریفهای شما را برای روشن شدن افکار عمومی ملت و سادهدلانی که نوشته شما را بخوانند و تردیدی در آنها پدید آید، پاسخ گویم. شاید در این سنی که هستید و مرحله پایانی عمر شما و من است انشاءاله توبه کنید و از جفایی که به امامت و امت کردهاید عذر بخواهید، شاید خدای متعال با شما بهکرمش رفتار نماید.
***
خندهام گرفت
زیرا دیدم
شما در پوشش مصاحبه برای آیتالله شهید بهشتی، و در ایام شهادت آن مظلومی که بهجفای لیبرالها و چپزدهها و امثال میرحسین موسویها، مظلوم شد از کارگردان اصلی فتنه 88 و همدستش کروبی حمایت متعصبانه کردهاید! و خندهدارتر اینکه نوشتهاید مرحوم عسگراولادی خود را نسبت به این دو نفر (اصحاب فتنه) بریالذمه و راحت کرد، و خندهدارترین اینکه از من خواستهاید که در این مورد مثل عسگراولادی رفتار کنم.
مرحوم آقای عسگراولادی در نوشتهها و گفتههای خود در دو سال گذشته تأکید کرد که سران فتنه 88 آمریکا و انگلیس و صهیونیسم بودهاند و میرحسین موسوی و کروبی مفتون و بازیخورده سران فتنه یعنی آمریکا و انگلیس و صهیونیسم هستند.
وی با سیاست پدرانه خود خواست فرصتی به آنها بدهد که شاید توبه کنند و از آنها خواست که از ولی امر مسلمین عذر بخواهند و بخشش بطلبند، اما آنها با لجاج از این فرصت استفاده نکردند.
بعضی هم که مثل مهاجرانی خواستند سوء استفاده کنند با پاسخ مکتوب عسگراولادی روبهرو شدند. حالا من هم به توصیه شما عمل کردم و همان مواضع برادرم مرحوم عسگراولادی را تکرار نمودم. و به شما هم تذکر مشفقانه میدهم که مثل آقای عسگراولادی موضع بگیرید.
خندهام گرفت که به بنده گفتهاید: «نصیحت میکنم این شخص را که ایشان در سنی نیستند که کینهتوزی نسبت به یک آدم شریف مثل آقای مهندس موسوی داشته باشند».
بنده نسبت به اشخاص از نظر جفاهایی که دربارهام روا بدارند، برخورد نکرده و نمیکنم. کینهای هم به شخص میرحسین موسوی که گذشته او و همدستانش در حزب سراسر کینهتوزی و عناد نسبت به بنده و مؤتلفه اسلامی بوده است، ندارم.
اما نمیتوانم به میرحسین موسوی سال 88 که کارگردان فتنهای بزرگ در جریان انتخابات آزاد در دوران توطئه غرب با نام انقلابهای رنگی، بوده و موجب کشته شدن عدهای از مردم شده و عدهای از مدافعان نظام و حریم ولایت را سبب شده که شهید شوند و خانوادهها را عزادار کرده و عدهای بهنام طرفداری از او خانههای مردم را آسیب رسانده و دینالناس بهعهده او و کروبی است، و زمینه سوء استفاده استکبار جهانی و بهقول خودش امپریالیسم، صهیونیسم، منافقین و معاندین نظام را فراهم کرده و هنوز هم ابزار سوء استفاده بیبیسی و صداهای آمریکا و صدای اسرائیل و سایر رسانههای ضدانقلاب و نفاق است ساکت بمانم.
نمیتوانم در برابر سخنان شما که خلاف واقع و در مواردی نسبت کذب حتی به امام و رهبر معظم است و در مواردی دروغ است پاسخی ندهم.
و نمیتوانم شاهد این باشم که در روزنامهای که متعلق به بیتالمال است و شما را امانتدار آن گذاشتهاند شما در صفحه اول تیتر سخنان فردی سادهاندیش را بزنید که "غلط است که بدون حکم قضایی عدهای را در حصر بگذارید و بعد بگویید به شما لطف کردیم"؛ لذا خندهام گرفت که شما که مرتکب اینهمه خطا شدهاید از من میخواهید که در خطای شما شریک شوم.
بیشتر خندهام گرفت وقتی دیدم مرا تهدید کردهاید که «اگر این شخص نصیحت مرا نپذیرد و به این کارها ادامه دهد، مطالبی را از برخوردها و مسایلی که او در داخل حزب داشت در معرض افکار عمومی قرار میدهم که پشیمان شود».
حالا من بهطور جدی از شما میخواهم همه آن مطالب و مسایل و هر چیز دیگری از بنده در حزب جمهوری اسلامی دارید، صریح و بدون هیچگونه کوتاهی در معرض افکار عمومی قرار دهید زیرا مطمئن هستم سیهرو میشود هر که در او غش باشد.
بنده خدا را شاکرم که توفیق داد از جوانی درخدمت شهدایی بزرگوار چون بهشتی و مطهری و باهنر و امانی و عراقی و اسلامی و انسانهای شایستهای چون عسگراولادی و شفیق و حاجحیدری و... قرار گیرم و در معبد بهشتی صادقانه (در حد وسع) خدمت رایگان داشته باشم و بهتوفیقات الهی جلوی خطوط انحرافی و التقاطی و جریان فکری خطرناک میرحسین موسوی و دفتر سیاسی او و سلطهگری وی بر حزب را در حد خودم بگیرم.
بحمدالله هنوز تعداد بسیاری از یاران شهید بهشتی در حزب جمهوری اسلامی زندهاند تا گواهی دهند که خط و جریان و کارهای میرحسین و گروه او که خودتان را هم در همین مصاحبه جزو گروه او دانستهاید در آن معبد بهشتی چه بوده و این بنده در حزب بهشتی چگونه خدمت کردهام؟
ضمناً شما میدانید که بهتوفیق الهی و دعای پدر و مخصوصاً مادرم و توفیق اینکه در گروه شهدایی چون امانی و بخارایی و نیکنژاد و هرندی و اندرزگو و عراقی و اسلامی و کچویی و لاجوردی و نظران و امثال آنها در حزب مؤتلفه اسلامی که امام بنیانش را گذاشت و تا آخر عمر از آن رضایت داشت و ما را دعا میفرمود، بودهام و همواره در خط و جریان امام خمینی و اصل ولایت فقیه و فقاهت حوزوی در حد بضاعت مزجاة عمل کردهام و خطوط نفاق و ضدانقلاب و انحراف و التقاط و مقامپرستان و دنیاطلبان و کجراهان و گمراهان همواره با بنده کینه داشتهاند و من هیچگاه از تهدیدهای آنان نترسیدهام چه برسد به اکنون که در سنی هستم که مشتاق شهادتم و چهبهتر که این شهادت بهدست فتنهگران 88 که عاملان آمریکا و انگلیس و صهیونیست هستند، باشد.
خندهام گرفت که نوشتهاید؛
«به کسی که گرفتار مشکل!! شده و نمیتواند جواب بدهد، اینجور حرف زدن خلاف اخلاق است» شما خودتان درهمین مصاحبه درباره شهید آیت که نمیتواند پاسخ بدهد آن حرفهای خلاف واقع را زدهاید. (لِمَ تَقُولُونَ ما لاتَفعَلُونَ)
میرحسین که اگر نظام او را بهخاطر اینکه خانوادههای شهدا و کشتههای فتنه 88 وی را نکشند یا فتنهگران خارجی نکشند و به گردن نظام بیندازند، یا برای اینکه آماج خشم ملت حاضر در 9 دی قرار نگیرد او را مراقبت میکنند و شماها نامش را «حصر» گذاشتهاید، اگر خودش حرفی نمیزند امثال شما و طرفداران متعصب او هستند که همواره در این سالها جواب دادهاند و صداهای استکباری مانند بیبیسی و صداهای آمریکایی که این پاسخها را منتشر کردهاند و برخی رسانههای اصلاحطلب و لیبرال و سایتها هم جوابها را میدهند و دفاع هم میکنند.
معلوم است که اگر میرحسین و کروبی هم حرف بزنند چیزی فراتر از شما و آن طرفداران متعصب و سایتها ندارند که بزنند!
***
تعجب کردم زیرا:
شما با بهانه مصاحبه درباره شهید بهشتی، محور مصاحبه را در روزنامه جمهوری اسلامی که متعلق به بیتالمال است اختصاص به دفاع مجرم و کارگردانان فتنه 88، دادهاید که خودتان میدانید نوعی مباشرت در جرم و تخلف آشکار است.
اگر میگویید کارگردانان اصلی فتنه هنوز حکم محکومیت قضایی ندارند، اما آنها متهم این حوادث هستند شما در رسانه بیتالمال از متهمان فتنه ــ که در اصل مجرمان فتنهاند ــ حمایت کردهاید، کسانی که همدستانشان در فتنه 88 در دادگاه محکومیت قطعی یافتهاند.
شما به رسانه ملی توهین کردهاید و آن را «بوق» نامیدهاید و تهمت زدهاید که بوق جناحها و افراد شده است و امیدواری اظهار کردهاید که بلندگوی نظام بشود، اما خودتان روزنامه جمهوری اسلامی را که باید بلندگوی نظام باشد تبدیل به بلندگوی اصحاب و کارگردان فتنه 88 کردهاید.
تعجب کردم که به شهید بهشتی درباره شهید آیت، نسبت دروغ دادهاید. زیرا شما میدانید من مطالب جلسات شورای مرکزی حزب و جلسات دیگر را یادداشت کردهام. انشاءالله فرصت شد مطالب نوشته شده جلسه شب هفتم تیر، درباره وزارت خارجه میرحسین موسوی و مطالب آیت و دیگران از جمله خود شما را در آینده نزدیکی منتشر خواهم کرد.
در این مصاحبه گفتهاید که بهشتی به آیت گفتند: «شما در نظر خود میتوانید مخالف باشید اما چون در تشکیلات حزب هستید حق ندارید مخالفت کنید و اگر مخالفت کنید من شما را محاکمه حزبی میکنم و از تشکیلات اخراج میکنم» این مطلب کاملاً دروغ است.
شهید آیت گفت: من بهعنوان نماینده ملت در مجلس با وزارت خارجه موسوی مخالفت میکنم، زیرا او در خط پیمان است و آن خط در نهایت به آمریکا میرسد.
من بنیصدر را مهره آمریکا میدانستم برخی باور نمیکردند.
آقای موسوی را از جنبه شخصی نمیگویم آن را یک جریان میدانم و در هر صورت من باید به تکلیف عمل کنم.
شهید آیتالله دکتر بهشتی فرمودند: حزب بایستی تصمیم بگیرد راجع به وظیفه شما و هم در موارد تخلف ایشان (میرحسین).
بنابراین واژه "محاکمه حزبی" یا "اخراج" در بین نبود. بحث تخلف تشکیلاتی شد که شهید آیت و مرحوم فرزاد رهبری و مرحوم عسگراولادی مواردی از تخلفات تشکیلاتی موسوی در روزنامه حزب، و در حزب را برشمردند و شهید بهشتی نظر دادند که حزب نسبت به هر دو تصمیم بگیرد. شما نظر خودتان را به شهید بهشتی نسبت ندهید، من آنچه را نوشتهام و یادداشت کردهام گفتهام.
***
متأسف شدم، که شما بهعنوان کسی که در کسوت روحانیت است و خودش بههرحال سوابقی در نظام دارد مدافع متعصب کسی مانند میرحسین موسوی شود.
ــ شما که بهخوبی میدانید؛ که فتنه 88 یک واقعیت تلخ بر اساس توطئه آمریکا و انگلیس و صهیونیسم بوده است.
ــ در انتخابات 88 که شما چهره واقعی طرفداران اصلی میرحسین را دیدید که مردان و زنان آنچنانی با رقص و آواز و پایکوبی و سوار بر ماشینهای سواری و کهنه سبز بستن به دست و بازو و شعارهای مغایر نظام و انقلاب اسلامی و حمایت گسترده همه لیبرالها و ضد روحانیتها و عناصر و جریانهای مسئلهدار و رسانههای بیگانه و آن هزینههای هنگفت و فریبها چهها کردند.
و پس از انتخابات آنهمه اقدامات خلاف قانون و آنهمه تهمت به نظام و مسئولان انتخابات و تهمت تقلب، و کشاندن طرفداران خود به خیابانها و ایجاد آشوب و آتش زدن سطلهای زباله و تمردهای متعدد از رهنمودهای رهبری معظم و درگیریهای روز قدس، و روزهای دیگر و امثال آنها که همه را دیدهاید چرا حالا مدافع کارگردان و مدیر اصلی این جریانات طراحی شده بیگانگان شدهاید؟
متأسف شدم که به امام خمینی(ره) نسبت دروغ دادهاید.
نوشتهاید: «یکی از دلایل نگرانی امام درباره حزب جمهوری اسلامی، بنده که مسئول امور استانهای حزب بودم، بودهام که افکار شخص خودم و افکار مؤتلفه را در شهرستانها ترویج میکردم و امام دستور توقف حزب را دادند».
موارد نسبت دروغ عبارتند از:
1 ــ امام دستور توقف حزب را ندادند، در جلسه شورای مرکزی مطرح شد. آیتالله هاشمی نظر دادند که فعالیت حزب را بهاصطلاح روی شمعک ببریم و تصویب شد و خدمت امام نامه نوشته شد.
در متن نامه آمده است: «همانطور که آن رهبر عزیز اطلاع دارند، تأسیس حزب جمهوری اسلامی از طرف هیئت مؤسس با مشورت آن مقام معظم و در شرایطی انجام شد...
اکنون... احساس میشود که وجود حزب دیگر آن منافع و فوائد آغاز کار را نداشته و... .
شورای مرکزی پس از بحث و بررسی مبسوط و مستوفی با اکثریت قاطع به این نتیجه رسید که مصلحت کنونی انقلاب در آن است که حزب جمهوری اسلامی تعطیل و فعالیتهای آن بهکلی متوقف گردد» و امام موافقت فرمودند. (66.3.11)
2 ــ امام مؤتلفه اسلامی و افکارش را قبول داشت زیرا افکار مؤتلفه را تبعیت از ولایت و فقاهت و روحانیت میدانست. مرحوم حاج سید احمدآقا رابط امام و مؤتلفه بود. مرحوم عسگراولادی هم ارتباط مؤتلفه اسلامی با امام را بهعهده داشت.
پس امام از ترویج افکار مؤتلفه اسلامی در استانها نگرانی نداشتند و در سال 67 هم به مؤتلفه اسلامی اجازه دادند حزبی سراسری شود، ضمن آنکه بنده افکار مؤسسین حزب را مطرح میکردم، نه افکار خودم و نه افکار مؤتلفه را که در آن زمان فعالیت مستقل نداشت و در حزب ادغام شده بود.
3 ــ اگر من باعث تعطیلی حزب بودم که بزرگواران مؤسس یا دبیرکل معظم یا شورای مرکزی مرا از آن مسئولیت برمیداشتند تا حزب باقی بماند و برای امام نگرانی پدید نیاید. اتفاقاً وقتی مسئولیت بنده پس از کنگره دوم به مسئولیت امور تبلیغات حزب تغییر یافت، برخی نگرانیها پدید آمد.
4 ــ شما نوشتهها و سخنان شهید بهشتی و مرحوم حاج سید احمدآقا و مقام معظم رهبری و مراجع محترم تقلید را نسبت به مؤتلفه اسلامی و اعضای مؤثر مؤتلفه میدانید و محبت آنان و بهویژه امام را به یاران مؤتلفه اسلامی شهدا امانی، عراقی، لاجوردی، رجایی، باهنر و درخشان و... میدانید.
چقدر باید برای شما متأسف بود که بهجای آنکه در خط این شهدا و مؤتلفه اسلامی باشید در خط و جریان میرحسین موسوی افتادهاید که ابتدا فعالیتش کنار پیمان است و آخر فعالیتش در فتنه و تمرد از قانون اساسی و رهنمودهای ولی فقیه و تهیه کننده مواد تغذیه صداهای بیگانه و موارد دیگر.
5 ــ شما بهخوبی میدانید که دلیل اساسی برای تعطیلی حزب بهخاطر این چنددستگی، گروههایی بودند که در خط مؤسسین و مجموعه روحانیت حزب (آیات و حجج اسلام موحدی کرمانی، شهید ربانی املشی، دری نجفآبادی، ناطق نوری و...) نبودند و یکی از اصلیترین این گروهها گروه میرحسین موسوی و شما چند نفر بودید، حالا چرا مینویسید: «اصلاً هیچ ربطی این ماجرا به مهندس موسوی و دوستان آقای مهندس موسوی نداشت»، آیا این دروغ نیست؟
6 ــ شما که از تمرد میرحسین موسوی در دوران نخست وزیری در حساسترین موقع دفاع مقدس، از نظر امام و مخفی کردن خودش در خانه آقای آلادپوش کاملاً خبر دارید و میدانید که امام توسط مرحوم حاج سید احمدآقا هرروز چند بار خواستند او خود را نشان دهد و او اطاعت نکرد. و بالاخره روز سوم مرحوم حاج سید احمد اخطار داد که امام نامهای بسیار تند علیه موسوی نوشتهاند که اگر وی تا ظهر پیدایش نشود آن را در صدا و سیما خواهد خواند و این بهمصلحت دنیا و آخرت موسوی نیست و موسوی آمد.
شما چرا میخواهید این متمرد از دستورات امام را در آن شرایط حساس دفاع مقدس مبرا کنید؟ چرا شما؟ بهراستی برای شما بهشدت متأسفم.
7 ــ شما که خبر دارید که رهبر معظم، در دوره دوم ریاست جمهوری خود که شخصاً مایل بودند رئیس جمهور نشوند، ولی امام به ایشان فرمودند: «در شما متعین است» و پذیرفتند و نمیخواستند موسوی را نخستوزیر بگذارند.
معظمله در جلسه خصوصی نمایندگان مجلس، دلایل خود را برای نمایندگان فرمودند از جمله تعداد فراوانی تخلف موسوی از تذکرات قانون اساسی که ایشان بهعنوان رئیس جمهور به نخست وزیر داده بودند و در واقع او را بهخاطر عدم التزام به تذکرات قانونی رئیس جمهور و قانون اساسی نمیخواستند به نخست وزیری معرفی کنند.
آنگاه مینویسید: «آنچه ما از رهبری درباره مهندس موسوی شنیدیم تا قبل از انتخابات 88 تعریف و تمجید است».
چرا از این فرد قانونگریز و بیاعتنای به تذکرات قانونی، اینطور متعصبانه حمایت میکنید؟
8 ــ فرض کنیم که تا قبل از فتنه 88 شما تصور صحیح را از میرحسین نداشتید و به او حسنظن داشتید، پس از جریان فتنه 88 که قضایا روشن است و نظرات بحق رهبر معظم را درباره فتنه و سران و ساکتین فتنه شنیدهاید و کسی نیستید که مسایل درون پرده سیاسی کشور را ندانید.
چرا میکوشید امیال و خواستههای جناحی و نفسانی خود را توجیه کنید، توجیهی که جز آسیب برای شما هیچ ندارد؟
لااقل در این ماه مبارک رمضان در خلوت بیندیشید و از این بیراهه برگردید.
***
جناب آقای مهاجری
سخنم بهناچار به درازا کشید، هرچند بسیاری از مطالب مانده است که از بیان آنها میگذرم.
کوتاه سخن آنکه من و شما در مرحله پایانی عمر هستیم، فردای نزدیک، باید در پیشگاه عدل الهی پاسخگوی گفتار و رفتار و نتایج اقدامات خود باشیم.
اگر این نوشته مرا مشفقانه تلقی کردید، انشاءالله از خطا و اشتباه و خط غلطی که دارید سعی کنید برگردید و جبران نمایید.
غفر الله لی و لکم