واژه فیلترینگ یا محدود کردن دسترسی اینترنت به ویژه در زمینه مسائل اخلاقی در بیشتر کشورهای غربی به شکل سختگیرانه ای اعمال می شود، کشورمان نیز به دلیل برخورداری از حکومتی اسلامی همچون بسیاری از کشورهای اسلامی دیگر موضوع اینترنت را به عنوان فرصت و تهدید تواماً پذیرفته و آن را با تمهیدات و پاکسازی هایی قابل استفاده برای مردم کشور می داند و ناگفته نماند که کمیسیون فرهنگی و بقیه نمایندگان دراین باره دغدغه دارند، همچنین شورای عالی فضای مجازی که مقام معظم رهبری آن را تشکیل دادهاند، جایگاه مهمی در ساماندهی فضای مجازی دارد واین انتظار از دولت می رود که این شورا را فعال کند و از ظرفیتهای قانونی آن برای ساماندهی و هماهنگی فضای مجازی در کشور حداکثر استفاده را کنند.
البته صاحبنظران و علمای دین براین عقیده اند که استفاده از فضاهای مجازی برای کارهای مشروع و صحیح که باعث فساد عقیده و اخلاق نشود مانعی ندارد و می تواند از آن برای تبلیغ و ترویج معارف دینی نیز استفاده کرد همچنین علمای دین براین قضیه تاکید دارند که رفتن در سایت هایی که باعث سست شدن عقیده و فساد اخلاق و یا ترویج باطل باشد، حرام است.
شایان ذکر است که کارشناسان دینی در این باره می گویند مومنین باید در چنین فضاهایی که افراد با اهداف متعددی فعالیت می کنند و اندیشه های گمراه کننده خود را تبلیغ و ترویج می کنند، با همین وسائل و همین فضا، به شبهات آن ها پاسخ داده شود و احکام اسلام و معارف اهل بیت علیهم السلام را به همگان، ابلاغ کنند و در این خصوص از علماء اعلام و اهل تخصص نیزدر کلام کمک بگیرند.
همچنین باید تاکید شود که برخی ازمسائل اجرایی در زمینه فضای مجازی را شورای عالی مجازی باید انجام دهد و سیاستهای کلی و نظارتها توسط این شورا است و برای رسیدگی به مصادیق مجرمانه در فضای مجازی کارگروهی تشکیل شده که دادستان کل کشور ریاست آن را بر عهده دارد.
براساس این گزارش می توان گفت در کشور ما نه تنها هیچ کس با تکنولوژی - در اینجا واژه فیلترینگ نامعقول، اینترنت و فضای مجازی - مخالف نیست، بلکه سیاستها و سرمایههای کلانی نیز در این بخش شده است. و اساساً تکنولوژی فضای مجازی، چیزی نیست که کسی بخواهد با اصل آن مخالف باشد. مگر آن که کاربردی جز شر و ضرر به انسان و انسانیت نداشته باشد. همچون بمب اتم یا سلاحهای کشتار جمعی و غیره
پس نگرانی کنونی، نگرانی از بکارگیری این تکنولوژی در خدمت دشمنان اسلام و شبکههای تولید محتوا، نشر و توزیع فساد، فحشا و ایجاد انحراف در اعتقادات دینی و هنجارهای جامعه اسلامی است.
اگر به خاطر داشته باشید یا بپرسید، در دورهای استفاده از دستگاههای پخش ویدئو خلاف و نوعی جرم بود. اما در حال حاضر نه تنها جرم نیست، بلکه دیگر از رده خارج شده و جای خود را به تکنولوژیهای جدیدتر داده است. پس یادمان باشد تکنولوژی و بطور کل هر ساخته دست بشر دارای مدت زمانی است و آنچه مهم است هویت، فرهنگ و اندیشه آدمی است که در این گذار باید از آن مراقبت کرد و به بهانه و ترس از برچسب عقب ماندگی از تکنولوژی، از رسیدن به کمال عقب نیفتیم...
زمانی که یک تکنولوژی رسانهای وارد یک کشور و یک فرهنگ میشود و آن کشور هنوز خود تولیدی ندارد، همچون نرم افزارهای حاضر ( واتس آپ، وایبر و غیره) ناچار است مصرف کننده تولید دیگران باشد. در واقع با آغوش باز نفوذ فرهنگ بیگانه را بپذیرد و با دست خود فرهنگ بیگانه را به مردمش تحمیل کند و ثبات فرهنگی، سیاسی و حتی استقلال خود را به مخاطره بیاندازد.
لذا نظامهای سیاسی و فرهنگی هوشیار (نه فقط ایران) برای جلوگیری از این نفوذ و این جنگ نرم مغلوبه، برای مدتی استفاده از آن رامنع و یا بصورت های دیگری کنترل میکنند تا آن کشور مطابق با فرهنگ خود تولید داشته باشد.
البته نباید از این موضوع غافل شد که ورود افسار گسیخته به فضای مجازی که ابتکار عمل آن تماماً در دست بیگانگان است و فرسنگ ها با هویت و فرهنگ اسلامی ما فاصله دارد همانند این است که فرزندان خود را واکسینه نکرده در معرض بیماری های شایع قرار دهیم. که هیچ عقل سلیم یا پزشکی تجویز نمی کند فرزندان را از سنین 15 یا 16 سالگی واکسینه کنیم. این یعنی زیرساخت صحیح!
حال اگر قرار باشد افراد جامعه به ویژه کودکان و نوجوانان از تکنولوژی جدید ارتباطی که محل تبادل همه نوع محتوایی است استفاده کنند، همان عقل سلیم به ما چه می گوید؟
جالب اینجاست حتی بزرگسالان و آگاه ترین افراد برای ارتباط برقرار کردن با دیگران در فضای حقیقی بسیار هوشمند و هدفمند رفتار می کنند و با هر کسی مباشرت و رفت و آمد نمی کنند! این یعنی فیلترینگ...
این سیاست خاص جمهوری اسلامی ایران نیست و در کشورهای دیگر نیز جاری است. چنان چه میزان فیلترینگ آمریکا، انگلیس و دیگر کشورها به مراتب بیش از نظامها، فرهنگها، کشورهای دیگر و از جمله جمهوری اسلامی ایران است.
مضاف بر این باید دقت داشت که «محتوا» هر چه که باشد، تکنولوژی نیست. بلکه نوعی آموزش و تبلیغ است. لذا نه مخاطب قرار گرفتن آن باعث رشد فنآوری میشود و نه پرهیز از آن آدمی را از صنعت و فناوری محروم می کند.
اینک بدون هیچ تعصبی قضاوت کنیم که دسترسی به صحنههای مستهجن و ضد اخلاق، تبلیغات هر نوع کالای ضد فرهنگی و حتی کالاهایی که به علت عدم نظارت مراجع ذیصلاح سلامت و بهداشت جسمی و روانی افراد را به خطر می اندازد، اخبار دروغ صهیونیستی و ضد اسلام، شایعات و شبهات اعتقادی در شبکههای اجتماعی و...، چه رشدی در فرهنگ، علم، تکنولوژی و ... ایجاد میکند که پرهیز از آنها باعث عقبافتادگی شود؟!
لذا وقتی فناوری و ابزاری رسانهای مانند: انواع سیستمهای پخش، ماهواره، اینترنت و غیره، وارد یک کشور و فرهنگ یک ملت میشود و در آن کشور هیچ تولیدی وجود ندارد تا مخاطب حق انتخاب داشته باشد، ممانعت رسمی از استفاده، سیاستی بسیار معقول و مطلوب است، همچنین وقتی تولید داخلی نیز به حد مطلوب رسید، مصرف عموم آزاد میشود، چرا که دیگر قدرت انتخاب وجود دارد و تحمیلی در میان نیست که امیدواریم طرح اینترنت ملی که چند سالی است با سرمایه گذاری عظیمی در حال تهیه است به زودی به نتیجه برسد و افق جدیدی در فضای مجازی کشور و بالا رفتن سرعت به موازات افزایش امنیت ایجاد کند و در پایان پاسخ به این پرسش ضروری به نظر می رسد که آیا در حال حاضر زیر ساخت مناسب، مطابق با معیارهای ایرانی و اسلامی در طراز ام القرای اسلامی در این عرصه وجود دارد؟