نعمت احمدی،وکیل دادگستری در یادداشتی در روزنامه شرق نوشت:
ایام عید امسال سفری به استانبول داشتم؛ تور یکروزهای را انتخاب کردیم که شهر را به مسافران نشان میداد و شهر را دور زدیم. در بسیاری از شهرها، تور شهرگردی دایر کردهاند و مسافران از ملیتهای مختلف سوار اتوبوس شهری عمدتا دوطبقه میشوند و از طریق هدفون یا گوشیهایی که در بدو سوارشدن در اختیار توریستها قرار میگیرد به زبانهای مختلف مناطق دیدنی را به آنها معرفی میکنند. تنها استانبول است که معرفینامه زبان فارسی دارد.
اتفاقا راهنمای اصلی اتوبوسی که ما سوار شدیم علاوه بر گوشی گویا، یک جوان دانشجوی ایرانی بود که سالها بود در استانبول زندگی میکرد و در ایام تعطیلات ایرانی مثل نوروز یا فصل تابستان، راهنمایی مسافران ایرانی را برعهده میگرفت. جلوی یکی از هتلهای گرانقیمت استانبول رسیدیم و راهنمای فارسیزبان گفت این گرانترین هتل استانبول است.
مدتی قبل آقای احمدینژاد بههمراه هیأتی پرتعداد چند وقتی در این هتل اقامت داشت... باید یادآوری کنم که در اسفندماه سال ٩٣ احمدینژاد به دعوت فاتح اربکان، فرزند ارشد نجمالدین اربکان، سیاستمدار اسلامگرای ترکیه دهه ٩٠ میلادی که مدتی نخستوزیر ترکیه بود و چهار سال قبل درگذشت، به ترکیه رفت. وی درست همانند ایام ریاستجمهوری خود در رأس هیأتی وارد ترکیه شد: مسئولین سابق دولت، الهام، محمدرضا میرتاجالدینی، جواد شمقدری، مرتضی تمدن، استاندار سابق تهران و عدهای دیگر همراه رئیس دولت سابق بودند.
در این سفر، این هیأت از شهر بوردا و منزلی که حضرت امام در ١١ ماه تبعید در ترکیه در آن بودند هم بازدید کرد. تا اینجای قضیه، موضوع مهمی نیست، دیگر رؤسایجمهور هم بعد از پایان دوره ریاستجمهوری خود به سفرهایی ازاین دست چه داخل کشور و چه خارج میروند، رئیسجمهور دوران اصلاحات هم سفرهای خارجی و بعضا داخلی داشته است، اما با همراهان اندکی که قابل ذکر نیستند. آنچه باعث نوشتن این یادداشت شد، تأمین هزینه سفرهای احمدینژاد است. وی که مدعی بود پاکدستترین دولت همه تاریخ ایران را برقرار کرده با پروندههای اختلاس و حیفومیل بیتالمال که سر درازی دارد و ظاهرا پایانی ندارد، مواجه شد.
سفر رؤسای دولتها تابع قواعد و مقرراتی است، هرچند محمود احمدینژاد در بههمراهبردن افراد مختلف در سفرها خصوصا سفرهای خارجی که به سفرهای خانوادگی بیشتر شبیه بود، رکورد بیسابقهای از خود باقی گذاشت که در این مجال پرداختن به آن لازم نیست. او پس از ریاست جمهوری سرانجام به ساختمانی در منطقه ولنجک کوچید، ساختمانی که ظاهرا یکی از نهادهای عمومی در اختیار رئیسجمهور سابق قرارداده است. هرچند ساختمان جنتآباد هم که به محل دانشگاه ایرانیان اختصاص یافته است، هزینهبر است و معلوم نیست همه این هزینهها از چه منبعی خرج میشود.
در جواب به این پرسش بود که میرتاجالدینی، معاون پارلمانی محمود احمدینژاد و از یاران همیشه همراه ایشان، پاسخ دادند: «ساختمان ولنجک دفتر رئیسجمهور سابق است و آقای احمدینژاد هم رئیسجمهور سابق هستند، مسئولان سیاسی وقتی دوره خدمتشان تمام شد، چه بکنند؟ باید بروند خانهنشین بشوند و هیچکاری نکنند؟... ساختمان ولنجک هم دفتر رئیسجمهور سابق است و برخی دیدارهای سیاسی با اعضای کابینه و برخی دیدارها با افرادی که علاقهمند هستند انجام میشود». آقای میرتاجالدینی در همین اظهارنظر به مسئله تازهای پرداخت: «از نظر ساختاری دفتر رئیسجمهور سابق ردیف مشخص در بودجه نهاد ریاستجمهوری دارد». با اندک جستوجویی در لایحه بودجه سنواتی، ردیف اعتباری با عنوان هزینه دفتر رئیسجمهور سابق نداریم.
اگرچنین ردیف اعتباری وجود داشت، هماکنون حداقل دو رئیسجمهور سابق غیر از احمدینژاد، باید از چنین ردیف بودجهای برخوردار میشدند. نمایندگان مجلس هم به نبود چنین ردیف بودجهای اذعان دارند و نهاد ریاستجمهوری هم از چنین ردیف بودجهای برای دفاتر رؤسای جمهور سابق اظهار بیاطلاعی میکند. فعالیت انتخابات پیشروی مجلس و مجلس خبرگان از هماکنون کلید خورده است. در کشورهایی که احزاب با فعالیت حزبی به معرفی کاندیداها میپردازند، بهسادگی میتوان ضمن بررسی دفاتر و حسابهای احزاب، منشأ پولهایی را که در بستر انتخابات هزینه میشوند رصد کرد، اما در کشوری مانند ایران که فعالیت حزبی قابل توجهی نداریم، تنها راهحل کنترل هزینه افراد و گروهها این است که این افراد و گروهها شماره حساب شناختهشدهای را که به سادگی توسط مقامات مسئول نظارتپذیر باشد، افتتاح کنند و دوستان و هواداران، کمکهای خود را به این حساب واریز کنند و استفادهکننده از حساب هم مشخص و معلوم باشد تا این پرسش مطرح نشود که هزینه دفتر رئیسجمهور سابق، سفرها و نشستهای انتخاباتی با استانداران و فرمانداران دولت متبوعش از کجا تأمین میشود.
دولت تدبیروامید هم که زائید زیر این حرف وتورم نقظه به نقطه از 200درصد هم کذشته ای مسافران خواب زده