امام علی (ع): كسى كه دانشى را زنده كند هرگز نميرد.
نیک سرشت :
قبل از هر اظهارنظر فنی و کارشناسی در خصوص فوتبال کشور به طور اعم و به فوتبال خوزستان به طور اخص، ابتدا، باید اقدام به یک آسیب شناسی اجتماعی بنماییم.
پرده ی اول : مفسده جویی: فساد در فوتبال غوغا می کند، انواع و اقسام مفسده ، با روش های پیش پا افتاده تا مدرن در کارست ، تا هیولای ناکارآمدی را سر راه فوتبال بکارد.
بهتر است به آرشیو حوادث نابهنجار و اخبار پیشین تا حال یک مرور سطحی بیندازیم، و یک سیاهه و یا پست بلند بالا از پلشتی های پیدای فوتبال ایران برخواهید خورد که پهنای آن پیشکش باد دیگر شرح آن در این مقال نمی گنجد تا حدودی از انقلاب به این سمت، فضایی حاکم شد که در مفسده زدایی از فوتبال همتی، اراده ای حاصل آید، اما این بت عیار هر یوم به شکی دیگر درآید. به اعتقاد بنده ، کمیته های حقیقت یاب باید در فدراسیون تشکیل شود و اراده ی معطوف به سالم سازی محیط های ورزشی، اعم از اخلاقی، مالی، سیاسی صورت پذیرد. دلال های حقه باز ، آنان که فوتبال کشور را به پرتگاه سقوط سوق داده اند باید ریشه کن شوند.
پرده ی دوم : تدبیر و عقلانیت ورزی: ویرا، اولین قربانی تدبیر و عقلانیت ورزی در فوتبال ایران نبود. آن کسی که فوتبال ایران با خلق حماسه ملبورن به جام جهانی برد، اما هزار دستان فوتبال، او را در ابتدای کار ناک اوت کردند ، ویرا کسی بود که قدر و منزلت فوتبال خوزستان را فهمید، ملی پوشان خوزستانی را به تیم ملی دعوت کرد و از وجود آنها هم نتیجه گرفت. ما از تدبیر و عقلانیت ورزی سخن می گوییم ، از پایه اول فوتبال ایران یعنی محلات، قبل از آنکه فوتبال ایران را ، حرفه ای نورچشمی، حرفه ای نوکلاماتوری، اعلام کرده ایم تیرخلاصی را به سرمایه اصلی و ذخایر جاودان فوتبال ایران یعنی محلات زدیم. حرفه ای کردن فوبال، ژست محافل شده بود، بابا چهارمغازه فروخت، یک تیم را خرید بعد او را چاق کردند تا توانستند به بهانه های مختلف به بنده ی خدا وام دادند تا بگویند در عصر سازندگی ، ما چهره ی فوتبال را عوض کردیم به فلان شرکت گفتند برو فلان تیم را مدیریت کند، مشتی افراد تکنوکرات از همه جا بی خبر، از ورزش بی خبر ، را آوردیم در فوتبال دخالت دادیم، آقای مدیرکارخانه ، با همان اتورتیه شغلی خودش آمد و در فوتبال ایران گشت، اخلاق و مرام خود را در ورزش ظریف و شاداب فوتبال دمید، اخلاق تکنوکراتی را در روح فوتبال دمید. آنان که از فوتبال محلات غافل شدند و با رویاپردازی حداکثری فضای سوء استفاده را برای دلالان بی خبر و مفسده جو باز کردند. شما نگاه کنید قبل از آن که فوتبال در ایران دولتی شود ببینید زمین های خاکی، فوتبال محلات ، که شاه بهره های بزرگی به فوتبال ایران هدیه کردند، شیرزادگان ، بهزادی، فلیچ خانی، دهداری، پروین، جباری، کاشانی، حلوایی ، مظلومی، صفر ایرانپاک، کلانی، روشن و صدها فوتبالیست بزرگ که دست مایه ی همین زمین های خاکی بودند عدم عقلانیت و تدبیر به مفسده جویی در فوتبال دامن زده است.
پرده ی سوم : فقدان همدردی و همدلی: دلسوزان و عاشقان فوتبال ایران کدام اند و اکنون کجائید؟ جایگاه شان چیست تا چه میزان دست اندرکارند، این سوال است که اهالی توپ گرد و مستطیل سبز باید از مسئولان بپرسند، خود مسئولان اصلا چه کاره ی ورزش است نقش دولت در ورزش چیست؟ این سوالات اساسی باید پاسخگویی داشته باشند که متاسفانه هیچ متولیان خاصی ندارد. اصلاً متولی ورزش ایران کیست؟ همین سازمان های به ظاهر رسمی و دولتی که حتی فاقد کارآمدی اند، آیاتاکنون توانسته اند رضایت مردم را تأمین کنند؟ آیا درشأن و قواره ی ملت شریف ایران تاکنون کارآمدی خودشان در امر ورزش و به خصوص به فوتبال کشور اعلام کردند.
مثلا در همین خوزستان، شهر اهواز، که مرکز استان است یک نگاه اجمالی از فقدان همدردی و همدلی مشاهده می کنید که در هیچ جای کشور یافت نمی شود. تمام زمین های فوتبال محلات را سازمان مسکن و شهرسازی قطعه بندی کرد و برای ساخت و ساز در اختیار ارگان ها و یا افراد بساز و بفروش گذاشته است.
ادارات زنجیره وار، از این امر حمایت کردند و کلک کسی هم نگزید، نه فرمانداری، نه استانداری ، نه هیات فوتبالی ، نه فدراسیونی نه تربیت بدنی، صدای هیچ کس در نیامد، باداباد، هرآن چه خواهد باد، قطب فوتبال ایران خوزستان است، هیچکس برای انهدام فوتبال در خوزستان حتی شکوائیه ای ننوشت تا برسد به این مطبوعاتی ها که چیزی دستشان نیست. شهرداران هم فوتبال فانتزی را حمایت کردند، یعنی فوتسال ، و چند میدان شیک و قشنگ در شهر اهواز دایر کردند که دستشان درد نکند، اما ورزشگاه اختصاصی مثل ، آب و برق، نفت، گروه ملی، ارتش، دانشگاه شهیدچمران ، سپاه گلف، مخابرات، جهادکشاورزی و .... غیره که من اکنون آمارش ندارم در شهر اهواز این همه ورزشگاه، خوب یک ابراهیم تهامی نتوانستند به فوتبال خوزستان معرفی کنند، اصلا، افراد از چهل به بالا در این ورزشگاه تمرین می کنند که هیچ کدام در آینده ای فوتبال خوزستان نقشی نمی توانند ایفاء کنند، حالا در نابودی زمین های خاکی محلات این ورزشگاه های اداری هم، برای چاق شدن پرسنل برای رفع اوقات بیکاری، برای سالم زیستی، یا عشق فوتبالی که دارند دایر شدند، چه نفعی برای نونهالان و جوانان محلات دارند نوجوانان و جوانان، در دام صیادان مواد مخدرند، چرا که روحیه محلاتی کشته شد، با نابودی میدان های خاکی، روحیه ی جوانان را مایوس و ناامید قلمداد کنید.
پرده چهارم : هدر رفتن سرمایه ها نابودی یا سوخت سبز : جوانان و نوجوانان که در محلات، میدان فوتبال خود را از دست دادند در واقع زمین های زندگی خود را از دست دادند ما که نوجوان بودیم در همین زمین های خاکی بالنده شویم و دانستیم که زندگی یک مبارزه است ، یک مسابقه است روحیه جنگنده ای و روحیه رقابت را آموختیم. سوخت سبز، یعنی نیروی جوان، که به موتورهای محرکه ی فوتبال ایران نرسد یعنی باید فاتحه فوتبال را بخوانیم حالا من مقاله می نویسم چه باید بگویم به آن که می خواند و دستی در اجرا دارد، چه پیامی را باید برسانم. اولین پیام، دست از سرتیم استقلال و پرسپولیس بردارید! سهام آنها را ملی کنید و مردم علاقمند صاحبان سهام باشند و تصمیم گیرند، افراد غیر ورزشی کنار بروند، صحنه ی فوتبال و باشگاه ها محل شاخ و شانه کشیدن سیاسی نیست، این فرم این چهره، این دولتی شدن فوتبال، به مرام و نظام مقدس ما همخوانی ندارد، تیم ها را، باشگاه ها را بگذارید مردم اداره کنند، چرا شرکت ها و سازمان ها، را دخالت می دهید، باشگاه های انگلستان را نگاه کنید.