1) تبعیض صدا و سیمایی
اخبار پنجشنبه شب در حال پخش ورود میهمان ناخوانده گرد و غبار این بار از مرزهای غربی و استان کرمانشاه است. تهیه کننده که به مقتضای گزارش، تصاویری را هم برای پخش همزمان تدارک دیده در یک نما به سراغ نشریات محلی می رود و نیم تای اول یکی از نشریات را به شکل گذرا نشان می دهد.
اما با یک دستکاری غیر اخلاقی. اعم از اینکه لوگوی نشریه را مات و شطرنجی می کند! یعنی نوعی تکنیک رسانه ای را بکار می بندد که به شکل معمول برای نشان دادن تصاویر مجرمان و متهمان از آن استفاده می شود و مخاطب ایرانی یلا حرفه ای چهره شطرنجی را با این مضمون می شناسد. یعنی با این کار دو خبط می کند.
نخست آنکه نشریه محلی را متهم نشان می دهد و دوم آنکه اثر و تولید مادی و معنوی آن شخصیت حقوقی را بدون آنکه از او نامی ببرد برای تقویت و استناد مباحث خود می آورد!
جالب اینجاست همان طور که بعضی ذهن ها و رفتارهای پیشامدرن هنوز که هنوز است چشم بر واقعیت ها بسته و روزنامه های کشور برایشان خلاصه می شود در دوگانه «کیهان» و «اطلاعات» همان گونه که برای عده ای دیگر هم کل ورزش خلاصه می شود در ورزش مردان، شاخه فوتبال و دو تیم «استقلال» و «پرسپولیس» و نه ورزش زنان و نه سایر رشته های عدیده ورزشی یا سایر تیم های فوتبال برایشان معنا ندارد و در تعبیری صحیح تر قادر به درک تحولات نیستند و این همه تغییر و تحول در نظام رسانه ای یا ورزشی کشور و استان ها را نادیده می گیرند.
از طرف دیگر هم برخی همکاران صدا و سیمایی که از هر فرصتی در سریال ها برای نشان دادن روزنامه «جام جم» در نماهای مختلف و در دست بازیگران فیلم استفاده می کنند هم برایشان به صورت بخشنامه ای روزنامه ای دیگر به غیر از «جام جم» وجود ندارد! و عملن با یک سویه نگری بر زحمات سایر رسانه های کشور خط بطلان می کشند.
بر این رفتار بیفزایید انحصار دیگری را که در صدا و سیما قائل به استفاده از سایر منابع خبری رسمی کشور مانند «خبرگزاری ها» نیستند و کمتر ارجاعی به اخبار این منابع می شود با اینکه روزانه ده ها گزارش با ارزش گزاری خوب در خبرگزاری ها چاپ می شود و همان طور که اهل فن می دانند گزارش های خبرگزاری ها و مطبوعات در موضوع های یکسان بعضاً بسیار حرفه ای تر از اخبار و گزارش های صدا و سیماست اما آنها را نادیده می گیرند و حاضر نیستند چتر خود را بر روی سایر منابع خبری بگسترانند هر چند که در قبال استفاده از منابع آنها ریالی بابت حقوق مولف و کپی رایت هم مختار باشند تا نپردازند.
و راستی اینجاست که با نمود هر روزه این رفتارهای غیر حرفه ای و انحصار طلبانه، عنوانی که برخی منتقدان به این رسانه نسبت می دهد به سان مدالی بر سینه آن می درخشد : «صدا و سیمای میلی» به جای «صدا و سیمای ملی»!
2) چه خبر از بسته حمایتی دولت درباره ریزگردها؟
حال که صحبت از گرد و غبار پیش آمد و بزنیم به تخته برای خوزستان رقیبی و هوویی در شد آمد و خواستگاری های مکرر این پدیده شوم در استان و منطقه دیگری پدید آمده خوب است تا از فرصت استفاده کنیم و از جناب استاندار بپرسیم که چه خبر از بسته حمایتی دولت؟ کدام بند آن که کلی برایش تبلیغ می شد تحقق یافت و حاصل عملی رفت و آمدهای مکرر خانم ابتکار رییس سازمان محیط زیست به خوزستان خاک بلا و خطر و محنت و به تعبیر یکی از معاونان محیط زیست «شوی رسانه ای» ایشان چیست؟
امیدواریم قبل از اینکه خدای ناکرده خشم طبیعت مجددا دامان «بانوی زمین» را بگیرد و مانند برخورد نمادین واژگونی قایق علیا مخدره در هور العظیم ایشان را به قعر بکشاند یا اینکه ایشان به خود آمده و به توصیه آقای حسینی نماینده اهواز عمل کند و در مطبخ به آشپزی مشغول شود یا گزینه های دیگر روی میز!
بالاخره گزارشی صادقانه از اجرایی شدن هر کدام از بندهای بسته حمایتی دولت در صبحانه های کاری (ببخشید موضوع را با مذاکرات هسته ای قاط زدیم و ناخواسته اصطلاحات دیپلمات ها را بکار بستیم!) را به مردم شریف خوزستان عرضه کنند که واقعاً در این فرجه ایجاد شده برای مقابله با پدیده شوم «ریزگردهای عربی» حاصل ویرانی های کشور دوست و برادر عراق یا «ریزگردهای فارسی» حاصل از «سرطان طبیعت» و نسخه پیچی برای ایجاد توسعه نامتوازن بزرگواران دولت های 24 سال گذشته خودمان چه کارهایی انجام داده اید؟
3) تشکر عمومی
فراموش نشود تا از سازمان محترم حمل و نقل و ترافیک شهرداری اهواز نیز بابت «توضیحات نداده» درباره واژگونی پل عابر پیاده بر روی تریلی در جاده ساحلی اهواز و سر هم کردن مجدد پل در کوتاه ترین زمان ممکن از طریق جوشکاری و سفت کردن پیچ و مهره ها به همان حالت قبلی تشکر ویژه نماییم چرا که بالا رفتن و پایین آمدن از پل های عادی و غیر مکانیزه برای مردمان بلا زده خوزستان در دمای بالای 50 درجه - ضمن سپاس از سازمان محترم هواشناسی برای اعلام دقیق درجه فارنهایت - بسیار هم مفید است خاصه حالا که روزه دار هم هستند.
چرا که موجب تعرق بیشتر و افتادن به هن و هن و در نتیجه دفع سموم بدن و تقویت شش ها و ریه ها شده و حالا که در اهواز کوه آنچنانی وجود ندارد بالا رفتن از پل های فلزی بدل از ورزش کوه نوردی، به تقویت ساق ها و عضلات و ماهیچه ها و مفاصل منجر گردیده و به بالا روندگان امکان استفاده از «ویو» و چشم اندازهای منحصر به فرد طبیعت از جمله آتش ها را هم می دهد.
در ضمن در همین جا لازم است از شرکت معظم نفت نیز مراتب تقدیر و تشکر به سان و سبک مجری ها به عمل آید تا حالا که باب تقدیر از دستگاه ها گشوده شد خدای ناکرده نام کسی از قلم نیفتد چرا که در حدود یک سده است که این شرکت معظم نیز به گرم تر کردن آسمان خوزستان و بالاخص اهواز از طریق احداث ده ها حلقه «تنوره دیو» اقدام کرده که منجر به شکوفایی ذوق و قریحه «قصه پردازان» شده و روزانه هزاران متر مکعب انواع گازهای ترش و با بوهای مختلف را به آسمان شهر عطر افشانی می کند -
باقی بقای همه خدمتگزاران